✨ یادش بخیر اولین شبی که رفته بودیم خوابگاه شهید بهشتی که فرداش اعزام داشته باشیم خیلی باحال بود 😜😜😜
قبل نماز صبح، من و دوستم از خواب بیدار شدیم که نمازشب بخونیم ریا نباشه، همه خواب بودن و چراغ ها خاموش بود. مشغول نماز شدیم که من یهو دیدم کنار سجادم یه چیزی داره تکون میخوره ...
همینطور که جلوتر میومد دیدم سوسکککککککهه😱😱😱
از ترس و برای اینکه نمازم رو نشکنم 😬
چشمامو بستم و خداخدا میکردم که از یه طرف دیگه بره چند ثانیه بعد چشمامو باز کردمو دیدم خداروشکر از ما گذشت و در افق رختخواب ها محو شد ...
بیچاره دانشجوهایی که خواب بودن 😂
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#جهادی_بنتی_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#خاطرات_طلبگی_جهادی
#کلید_اسرار
#ر_ع
🔹@jahadibentolhoda
با جمعی از دانشجوها که تمامی مسئولهای اعزام از من کوچیکتر بودن رفته بودیم روستایی تبلیغ 🏡
یکی از روزها با خانوما و بچه های روستا قرار گذاشتیم بریم امامزاده بالای کوه ⛰🕌
حدود ۵دقیقه دیگه مونده بود که برسیم بالا یهو بی سیم زدن که برگردین... 😱😒😳
همه شروع کردن اعتراض کردن که ۵دقیقه بیشتر نمونده و بریم بیایم نمیفهمن و ... 😏😎
ولی من قانعشون کردم که الان ولایت ما ایجاب میکنه که برگردیم 🙂
خلاصه با هزارتا اما و اگر خداروشکر برگشتیم✌️
البته روزهای بعدی دوباره قرار گذاشتیم و رفتیم و کلی بهمون خوش گذشت😉🤩 و یه درس مهم به اعضای گروه منتقل شد
✅ولایت پذیری اما و اگر ندارد ... ✅
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#جهادی_بنتی_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#خاطرات_طلبگی_جهادی
#ولایت_پذیری
#تجربه
#ز_ش
🔹@jahadibentolhoda
ایام انتخابات بود و فضای جامعه به شدت پر حرارت ... 🔥🔥🔥
هرجا و هر زمان که میتونستیم میرفتیم تبلیغ و با هر ترفندی شده بود شروع به گپ و گفت با افراد می کردیم.🤪
یه روز رفته بودم امامزاده، یه گروه از دخترای جوون رو دیدم 🤩 که بعد از کلی دور زدن توی بازار اومده بودن امامزاده استراحت ...
یکیشون سردرد داشت تا اینو فهمیدم رشته رو گرفتم و رفتم پیششون☄🦉
آخییی عزیزم سرت درد میکنه؟☺️
من ماساژ سر بلدم میخوای ماساژت بدم؟😜
و کیه که از یه ماساژ حرفه ای مجانی استقبال نکنه، خلاصه ماساژ همانا، مخ همشونو خوردم همانا ... 🤯😎
البته ناگفته نماند که بنده خدا سرش خوب شد و کلی تشکر کرد 😉
ربنا تقبل منا 😁😁😁
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#جهادی_بنتی_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#تجربه
#خاطرات_طلبگی_جهادی
#ر_ع
🔹@jahadibentolhoda
۰
با جمعی از دانشجوها که تمامی مسئولهای اعزام از من کوچیکتر بودن رفته بودیم روستایی تبلیغ 🏡
یکی از روزها با خانوما و بچه های روستا قرار گذاشتیم بریم امامزاده بالای کوه ⛰🕌
حدود ۵دقیقه دیگه مونده بود که برسیم بالا یهو بی سیم زدن که برگردین... 😱😒😳
همه شروع کردن اعتراض کردن که ۵دقیقه بیشتر نمونده و بریم بیایم نمیفهمن و ... 😏😎
ولی من قانعشون کردم که الان ولایت ما ایجاب میکنه که برگردیم 🙂
خلاصه با هزارتا اما و اگر خداروشکر برگشتیم✌️
البته روزهای بعدی دوباره قرار گذاشتیم و رفتیم و کلی بهمون خوش گذشت😉🤩 و یه درس مهم به اعضای گروه منتقل شد
✅ولایت پذیری اما و اگر ندارد ... ✅
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#جهادی_بنت_الهدی
#خاطرات_طلبگی_جهادی
#ولایت_پذیری
#تجربه
#ز_ش
🔹@jahadibentolhoda