eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهانِ کتاب) 📚
30.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
132 ویدیو
7.9هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستان #روانشناسی #تاریخی #فلسفی 📮پیشنهادات و تبلیغات: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه علم روانشناسی و نقد آن (1).pdf
39.45M
📚کتاب 🖌نویسندگان و 📝ترجمه: دکتر محمد جواد زارعان 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
تنهاییِ آدم‌ها بزرگه، خیلی بزرگ، شایدم به وسعت یک دریا است؛ اما برای پُر کردنش، یک لیوان محبت کافیست. 📕 🖌 @jahaneketab
اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته می‌شود واکنشی عاطفی نشان بدهی، به رنج بردن ادامه خواهی داد. قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهده‌گر بودن است. قدرت در خودداری است. اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت. نفس بکش و بگذار بگذرد. @jahaneketab
وقتی کسی واقعا یکی را دوست دارد، حتی نمی‌تواند فکر دوست داشتن دیگری را بکند. 📕 ✍🏻 @jahaneketab
وقتی می‌گویم دیگر به سراغم نیا، فکر نکن که فراموشت کرده‌ام، یا دیگر دوستت ندارم، نه. من فقط فهمیدم: وقتی دلت با من نیست؛ بودنت مشکلی را حل نمی‌کند، تنها دلتنگ‌ترم می‌کند! 📕 ✍🏻 @jahaneketab
📚کتاب 🖌️نویسنده درباره کتاب: چاقوی شکاری، نام مجموعه داستانی از موراکامی است که شامل هفت داستان کوتاه می شود. موراکامی فضای خیال گونهٔ هر کدام از داستان ها را طوری روایت می کند که خواننده در مدت کوتاهی خودش را به جای شخصیت های داستان ها قرار می دهد و با روند آن ها پیش می رود: «چاقوی تیزی به نرمهٔ سرم فرو رفته؛ همان جا که خاطرات هستند. تا ته فرو رفته. دردم نمی آید یا رویم سنگینی نمی کند؛ فقط همان جا فرو رفته. و من کناری ایستاده ام و چنان به این صحنه نگاه می کنم که انگار برای یکی دیگر اتفاق افتاده. می خواهم یکی آن را بیرون بکشد، ولی کسی نمی داند چاقو توی کله ام فرو رفته. به فکر آنم که خودم درش بیاورم، اما دستم به آن نمی رسد. چیز عجیبی است. می توانم به خودم چاقو بزنم، اما نمی توانم چاقو را بیرون بکشم. بعد همه چیز بنا می کند به محوشدن. من هم شروع می کنم به محوشدن. فقط چاقو سر جایش هست؛ تا ابد. مثل استخوان جانوری ماقبل تاریخ در ساحل.» @jahaneketab
📚 معرفی رمان‌های برتر ایرانی به انتخاب تعدادی از اهالی کتاب: 📖 کلیدر. محمود دولت‌آبادی 📖 همسایه‌ها. احمد محمود 📖 شوهر آهوخانم. علی محمد افغانی 📖 سمفونی مردگان. عباس معروفی 📖 جای خالی سلوچ. محمود دولت‌آبادی 📖 آتش بدون دود. نادر ابراهیمی 📖 چشمهایش. بزرگ علوی 📖 سووشون. سیمین دانشور 📖 شادکامان دره‌ی قره‌سو. علی محمد افغانی 📖 دایی‌جان ناپلئون. ایرج پزشک‌زاد 📖 چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم. زویا پیرزاد 📖 تنگسر. صادق چوبک 📖 روی ماه خدا را ببوس. مصطفی مستور 📖 ملکوت. بهرام صادقی 📖 عزاداران بیل. غلامحسین ساعدی 📖 تالار آیینه. امیرحسین چهل‌تن 📖 درخت انجیر معابد. احمد محمود 📖 شازده حمام. محمدحسین پاپلی 📖 سلوک. محمود دولت‌آبادی 📖 سالهای ابری. علی‌اشرف درویشیان 📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم. نادر ابراهیمی 📖 عادت می‌کنیم. زویا پیرزاد 📖 مدار صفر درجه. احمد محمود 📖 رازهای سرزمین من. رضا براهنی 📖 کولی کنار آتش. منیرو روانی‌پور 📖 فرار فروهر. اسماعیل فصیح 📖 سهم من. پرینوش صنیعی @jahaneketab
تا زمانی که یاد نگیرید چگونه با افرادی که با شما موافق نیستند صبور باشید، نه شاد خواهید بود و نه موفق! 👤 @jahaneketab
📚کتاب 🖌️نویسنده درباره کتاب: «فمی» سومین دوستی است که «آیولا» اعتقاد دارد به خاطر «دفاع از خودش» کشته است. طبق معمول، خواهر بزرگتر «آیولا» یعنی «کورده» باید به او کمک کند که از شر جسد خلاص شود. تنها دوست مورد اعتمادی که «کورده» دارد، یک بیمار در کما است که در محل کار او، بیمارستان «لاگوس»، بستری است. این بیمارستان تنها جایی است که «کورده» برای فرار از «آیولا» می تواند به آن پناه ببرد، و همچنین تنها جایی که او می تواند مرد مورد علاقه اش را ببیند—دکتری جذاب و مهربان به نام «تاده». اما وقتی «آیولا» تصمیم می گیرد که با خواهرش در محل کار او نیز ملاقات کند، «آیولا» و «تاده» با هم آشنا می شوند. «کورده» می داند که این اتفاق ممکن است همه چیز را در زندگی اش نابود کند. @jahaneketab