eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهان کتاب) 📚🇮🇷
41.9هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
319 ویدیو
10هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستانی #فلسفی #روان‌شناسی 📮پیشنهادات و تبلیغات: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همه‌ی حقیقتش جدی نگرفت. میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد. حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اون‌ها زندگی کرد. برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمی‌گیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته. 📕 ✍🏻 @jahaneketab
📚کتاب یا 🖌نویسنده درباره کتاب: در عمارتی قدیمی، بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند. @jahaneketab
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همه‌ی حقیقتش جدی نگرفت. میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد. حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اون‌ها زندگی کرد. برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمی‌گیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته. 📕 ✍🏻 @jahaneketab
📚کتاب یا 🖌نویسنده درباره کتاب: در عمارتی قدیمی، بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند. @jahaneketab
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همه‌ی حقیقتش جدی نگرفت. میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد. حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اون‌ها زندگی کرد. برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمی‌گیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته. 📕 ✍🏻 @jahaneketab
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همه‌ی حقیقتش جدی نگرفت. میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد. حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اون‌ها زندگی کرد. برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمی‌گیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته. 📕 ✍🏻 @Jahaneketab
📚کتاب یا 🖌نویسنده درباره کتاب: در عمارتی قدیمی، بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند. @jahaneketab
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب قلعه ی سفید، رمانی خیره کننده اثر نویسنده ای ترک است که با بزرگانی چون بورخس، ناباکوف و دلیلو مقایسه می شود. در قرن هفدهم، پژوهشگری جوان و ایتالیایی که از ونیز به مقصد ناپل در حرکت است، اسیر شده و به قسطنطنیه منتقل می شود. او در آن جا به خدمت دانشمندی موسوم به هوجا-به معنی استاد-گرفته می شود. این فرد، دقیقا همزاد اوست. طی چندین سال، او به هوجا علوم و فناوری های غربی-از پزشکی گرفته تا آتش بازی-را آموزش می دهد اما استاد اطلاعات بیشتری از او می خواهد: چرایی همزاد بودن این دو نفر و این که آیا آن ها می توانند در صورت دانستن خصوصی ترین رازهای هم، هویت شان را با هم عوض کنند یا خیر. @jahaneketab