توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همهی حقیقتش جدی نگرفت.
میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد.
حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اونها زندگی کرد.
برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمیگیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته.
📕 #نام_من_سرخ
✍🏻 #اورهان_پاموک
@jahaneketab
📚کتاب #خانه_خاموش یا #خانه_سکوت
🖌نویسنده #اورهان_پاموک
درباره کتاب:
در عمارتی قدیمی، بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند.
@jahaneketab
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همهی حقیقتش جدی نگرفت.
میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد.
حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اونها زندگی کرد.
برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمیگیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته.
📕 #نام_من_سرخ
✍🏻 #اورهان_پاموک
@jahaneketab
📚کتاب #خانه_خاموش یا #خانه_سکوت
🖌نویسنده #اورهان_پاموک
درباره کتاب:
در عمارتی قدیمی، بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند.
@jahaneketab
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همهی حقیقتش جدی نگرفت.
میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد.
حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اونها زندگی کرد.
برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمیگیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته.
📕 #نام_من_سرخ
✍🏻 #اورهان_پاموک
@jahaneketab
توی این همه سال که به نقش و نقاشی مشغول بودم یاد گرفتم که میشه دنیا را با همهی حقیقتش جدی نگرفت.
میشه غرق خیالات شد و به پس و پیش دنیا هیچ اهمیتی نداد.
حتی میشه به خیالات رنگ واقعیت داد و با اونها زندگی کرد.
برای همین از خیلی وقت پیش دیگه هیچی رو جدی نمیگیرم که اینجوری نه ترسی از آینده داری نه حسرتی برای گذشته.
📕 #نام_من_سرخ
✍🏻 #اورهان_پاموک
@Jahaneketab
📚کتاب #خانه_خاموش یا #خانه_سکوت
🖌نویسنده #اورهان_پاموک
درباره کتاب:
در عمارتی قدیمی، بیوه ای سالخورده به نام فاطما، انتظار بازدید سالانه ی نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه ی کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رویای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده ی سیاسی کشور می کند.
@jahaneketab
📚کتاب #قلعه_سفید
🖌 نویسنده #اورهان_پاموک
درباره کتاب:
کتاب قلعه ی سفید، رمانی خیره کننده اثر نویسنده ای ترک است که با بزرگانی چون بورخس، ناباکوف و دلیلو مقایسه می شود. در قرن هفدهم، پژوهشگری جوان و ایتالیایی که از ونیز به مقصد ناپل در حرکت است، اسیر شده و به قسطنطنیه منتقل می شود. او در آن جا به خدمت دانشمندی موسوم به هوجا-به معنی استاد-گرفته می شود. این فرد، دقیقا همزاد اوست. طی چندین سال، او به هوجا علوم و فناوری های غربی-از پزشکی گرفته تا آتش بازی-را آموزش می دهد اما استاد اطلاعات بیشتری از او می خواهد: چرایی همزاد بودن این دو نفر و این که آیا آن ها می توانند در صورت دانستن خصوصی ترین رازهای هم، هویت شان را با هم عوض کنند یا خیر.
@jahaneketab
قلعه سفید.pdf
حجم:
3.36M
📚کتاب #قلعه_سفید
🖌 نویسنده #اورهان_پاموک
تعداد صفحات: ۲۱۸ صفحه
#جهان_کتاب #کتابهای_رایگان
@jahaneketab