eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهانِ کتاب) 📚
28.9هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
134 ویدیو
7.8هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستان #روانشناسی #تاریخی #فلسفی 📮پیشنهادات و تبلیغات: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب بیچارگان، رمانی‌ست کوتاه و به‌یاد ماندنی اثر فئودور داستایوفسکی که در قالب مکاتبه نوشته شده است. داستان این کتاب، حکایت دوتن از یک خانواده را بازگو می‌کند. واروارا، یک دختر جوان که درد و دل‌هایش را در قالب نامه به پیرمردی مسن بنام (الکسیویچ)، ارسال می‌کند. آن‌ها با وجود زندگی در محله‌ای مشترک از ترس حرف و حدیث دیگران تصمیم دارند به وسیله‌ی نوشتن نامه با هم درد‌ دل کنند. هر دوی آن‌ها در این نوشته‌ها از یک درد سخن می‌گویند، فقر و نداری. فئودور داستایوفسکی همان اوایل داستان ما را وارد دنیایی می‌کند که فقر در آن موج می‌زند. توصیف‌های فئودور از خانواده‌ای فقیر و غمگین که هیچ جنب و جوشی در خانه‌شان وجود ندارد، ما را مجاب می‌کند که در‌ حال خواندن یک رمان عاشقانه نیستیم. کتاب بیچارگان (Poor people)، در زمستان ۶۵- ۱۸۶۶ نوشته و بازنویسی شد. در ماه می داستایفسکی نسخه دست‌نویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دست‌نویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دست‌نویس کردند و سپیده‌دم آن‌را به پایان رساندند و ساعت ۶ صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: جوان، هیچ می‌دانی چه نوشته‌ای؟ تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی. داستایفسکی سی‌سال بعد این صحنه را شگف‌انگیزترین لحظه حیاتش خواند. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب بیچارگان، رمانی‌ست کوتاه و به‌یاد ماندنی اثر فئودور داستایوفسکی که در قالب مکاتبه نوشته شده است. داستان این کتاب، حکایت دوتن از یک خانواده را بازگو می‌کند. واروارا، یک دختر جوان که درد و دل‌هایش را در قالب نامه به پیرمردی مسن بنام (الکسیویچ)، ارسال می‌کند. آن‌ها با وجود زندگی در محله‌ای مشترک از ترس حرف و حدیث دیگران تصمیم دارند به وسیله‌ی نوشتن نامه با هم درد‌ دل کنند. هر دوی آن‌ها در این نوشته‌ها از یک درد سخن می‌گویند، فقر و نداری. فئودور داستایوفسکی همان اوایل داستان ما را وارد دنیایی می‌کند که فقر در آن موج می‌زند. توصیف‌های فئودور از خانواده‌ای فقیر و غمگین که هیچ جنب و جوشی در خانه‌شان وجود ندارد، ما را مجاب می‌کند که در‌ حال خواندن یک رمان عاشقانه نیستیم. کتاب بیچارگان (Poor people)، در زمستان ۶۵- ۱۸۶۶ نوشته و بازنویسی شد. در ماه می داستایفسکی نسخه دست‌نویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دست‌نویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دست‌نویس کردند و سپیده‌دم آن‌را به پایان رساندند و ساعت ۶ صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: جوان، هیچ می‌دانی چه نوشته‌ای؟ تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی. داستایفسکی سی‌سال بعد این صحنه را شگف‌انگیزترین لحظه حیاتش خواند. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب بیچارگان، رمانی‌ست کوتاه و به‌یاد ماندنی اثر فئودور داستایوفسکی که در قالب مکاتبه نوشته شده است. داستان این کتاب، حکایت دوتن از یک خانواده را بازگو می‌کند. واروارا، یک دختر جوان که درد و دل‌هایش را در قالب نامه به پیرمردی مسن بنام (الکسیویچ)، ارسال می‌کند. آن‌ها با وجود زندگی در محله‌ای مشترک از ترس حرف و حدیث دیگران تصمیم دارند به وسیله‌ی نوشتن نامه با هم درد‌ دل کنند. هر دوی آن‌ها در این نوشته‌ها از یک درد سخن می‌گویند، فقر و نداری. فئودور داستایوفسکی همان اوایل داستان ما را وارد دنیایی می‌کند که فقر در آن موج می‌زند. توصیف‌های فئودور از خانواده‌ای فقیر و غمگین که هیچ جنب و جوشی در خانه‌شان وجود ندارد، ما را مجاب می‌کند که در‌ حال خواندن یک رمان عاشقانه نیستیم. کتاب بیچارگان (Poor people)، در زمستان ۶۵- ۱۸۶۶ نوشته و بازنویسی شد. در ماه می داستایفسکی نسخه دست‌نویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دست‌نویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دست‌نویس کردند و سپیده‌دم آن‌را به پایان رساندند و ساعت ۶ صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: جوان، هیچ می‌دانی چه نوشته‌ای؟ تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی. داستایفسکی سی‌سال بعد این صحنه را شگف‌انگیزترین لحظه حیاتش خواند. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب بیچارگان، رمانی‌ست کوتاه و به‌یاد ماندنی اثر فئودور داستایوفسکی که در قالب مکاتبه نوشته شده است. داستان این کتاب، حکایت دوتن از یک خانواده را بازگو می‌کند. واروارا، یک دختر جوان که درد و دل‌هایش را در قالب نامه به پیرمردی مسن بنام (الکسیویچ)، ارسال می‌کند. آن‌ها با وجود زندگی در محله‌ای مشترک از ترس حرف و حدیث دیگران تصمیم دارند به وسیله‌ی نوشتن نامه با هم درد‌ دل کنند. هر دوی آن‌ها در این نوشته‌ها از یک درد سخن می‌گویند، فقر و نداری. فئودور داستایوفسکی همان اوایل داستان ما را وارد دنیایی می‌کند که فقر در آن موج می‌زند. توصیف‌های فئودور از خانواده‌ای فقیر و غمگین که هیچ جنب و جوشی در خانه‌شان وجود ندارد، ما را مجاب می‌کند که در‌ حال خواندن یک رمان عاشقانه نیستیم. کتاب بیچارگان (Poor people)، در زمستان ۶۵- ۱۸۶۶ نوشته و بازنویسی شد. در ماه می داستایفسکی نسخه دست‌نویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دست‌نویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دست‌نویس کردند و سپیده‌دم آن‌را به پایان رساندند و ساعت ۶ صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: جوان، هیچ می‌دانی چه نوشته‌ای؟ تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی. داستایفسکی سی‌سال بعد این صحنه را شگف‌انگیزترین لحظه حیاتش خواند. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب بیچارگان، رمانی‌ست کوتاه و به‌یاد ماندنی اثر فئودور داستایوفسکی که در قالب مکاتبه نوشته شده است. داستان این کتاب، حکایت دوتن از یک خانواده را بازگو می‌کند. واروارا، یک دختر جوان که درد و دل‌هایش را در قالب نامه به پیرمردی مسن بنام (الکسیویچ)، ارسال می‌کند. آن‌ها با وجود زندگی در محله‌ای مشترک از ترس حرف و حدیث دیگران تصمیم دارند به وسیله‌ی نوشتن نامه با هم درد‌ دل کنند. هر دوی آن‌ها در این نوشته‌ها از یک درد سخن می‌گویند، فقر و نداری. فئودور داستایوفسکی همان اوایل داستان ما را وارد دنیایی می‌کند که فقر در آن موج می‌زند. توصیف‌های فئودور از خانواده‌ای فقیر و غمگین که هیچ جنب و جوشی در خانه‌شان وجود ندارد، ما را مجاب می‌کند که در‌ حال خواندن یک رمان عاشقانه نیستیم. کتاب بیچارگان (Poor people)، در زمستان ۶۵- ۱۸۶۶ نوشته و بازنویسی شد. در ماه می داستایفسکی نسخه دست‌نویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دست‌نویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو با هم شروع به خواندن دست‌نویس کردند و سپیده‌دم آن‌را به پایان رساندند و ساعت ۶ صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: جوان، هیچ می‌دانی چه نوشته‌ای؟ تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی. داستایفسکی سی‌سال بعد این صحنه را شگف‌انگیزترین لحظه حیاتش خواند. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59