eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهانِ کتاب) 📚
26.9هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
91 ویدیو
7.6هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستان #روانشناسی #تاریخی #فلسفی 📮پیشنهادات و تبلیغات: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب سایه ها و شب دراز، یکی از داستانهای خواندنی داوود غفارزادگان است. این داستان نویس ایرانی، متولد ۹ مهر ۱۳۳۸ در شهر اردبیل است. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی است و در سال ۱۳۵۹ اولین اثرش را در مطبوعات به چاپ رساند. غفارزادگان در سه دهه فعالیت خود، جایزه ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) را برای اثر “ما سه نفرهستیم” دریافت کرد و در عرصه ادبیات کودک و نوجوان نیز نشان طلایی را از جشنواره برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان) به عنوان یکی از بهترین داستان‌نویسان در کارنامه کاری خود دارد. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب سایه ها و شب دراز، یکی از داستانهای خواندنی داوود غفارزادگان است. این داستان نویس ایرانی، متولد ۹ مهر ۱۳۳۸ در شهر اردبیل است. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی است و در سال ۱۳۵۹ اولین اثرش را در مطبوعات به چاپ رساند. غفارزادگان در سه دهه فعالیت خود، جایزه ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) را برای اثر “ما سه نفرهستیم” دریافت کرد و در عرصه ادبیات کودک و نوجوان نیز نشان طلایی را از جشنواره برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان) به عنوان یکی از بهترین داستان‌نویسان در کارنامه کاری خود دارد. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب سایه ها و شب دراز، یکی از داستانهای خواندنی داوود غفارزادگان است. این داستان نویس ایرانی، متولد ۹ مهر ۱۳۳۸ در شهر اردبیل است. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی است و در سال ۱۳۵۹ اولین اثرش را در مطبوعات به چاپ رساند. غفارزادگان در سه دهه فعالیت خود، جایزه ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) را برای اثر “ما سه نفرهستیم” دریافت کرد و در عرصه ادبیات کودک و نوجوان نیز نشان طلایی را از جشنواره برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان) به عنوان یکی از بهترین داستان‌نویسان در کارنامه کاری خود دارد. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب سایه ها و شب دراز، یکی از داستانهای خواندنی داوود غفارزادگان است. این داستان نویس ایرانی، متولد ۹ مهر ۱۳۳۸ در شهر اردبیل است. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی است و در سال ۱۳۵۹ اولین اثرش را در مطبوعات به چاپ رساند. غفارزادگان در سه دهه فعالیت خود، جایزه ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) را برای اثر “ما سه نفرهستیم” دریافت کرد و در عرصه ادبیات کودک و نوجوان نیز نشان طلایی را از جشنواره برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان) به عنوان یکی از بهترین داستان‌نویسان در کارنامه کاری خود دارد. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب سایه ها و شب دراز، یکی از داستانهای خواندنی داوود غفارزادگان است. این داستان نویس ایرانی، متولد ۹ مهر ۱۳۳۸ در شهر اردبیل است. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی است و در سال ۱۳۵۹ اولین اثرش را در مطبوعات به چاپ رساند. غفارزادگان در سه دهه فعالیت خود، جایزه ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) را برای اثر “ما سه نفرهستیم” دریافت کرد و در عرصه ادبیات کودک و نوجوان نیز نشان طلایی را از جشنواره برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان) به عنوان یکی از بهترین داستان‌نویسان در کارنامه کاری خود دارد. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب و داستان­ های دیگر 🖌 نویسنده بخشی از کتاب: این‌ که چطور همه آقامیر - وکیل پایه یک دادگستری - را مقصر می‌شناسند، معلوم نیست. بالش روی دهنش گذاشتند، سه تیر خالی کرده‌اند توی سرش. همسایه‌اش که مرد معتمدی ا‌ست، می‌گوید نیمه‌های شب بلند شده بوده برای دست‌به‌آب که صدای سه تک‌سرفه شنیده. آقامیر تنگی نفس داشت و همیشه می‌سرفید. می‌گوید: «گربه سیاه آقامیر نشسته بود روی خرند بام و به طرز شومی رو به ماه شب چارده مرنو می‌کشید.» پیدا شدن جنازه برمی‌گردد به عارض شدن همان همسایه، از دست بوی بد، به برزن شماره دو. کارگرها بو را تا خانه درندشت آقامیر ردیابی کرده و در می‌زنند. وقتی جوابی نمی‌شنوند، نردبان می‌گذارند سر دیوار و سپور محل را می‌فرستند پایین. من که رسیدم، همه صدای زوزه‌مانند سپور را از پشت در شنیده بودند و می‌گفتند که سه روز است کسی آقامیر را ندیده. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59