وقتی که انسان چیزی را احتیاج دارد و مییابد، مدیون اتفاق نیست،
بله مدیون خودش است.
این احتیاج واقعی اوست و میل واقعی اوست که آن را برایش فراهم می کند.
دمیان
#هرمان_هسه
@Jahaneketab
📚کتاب #گرگ_بیابان
🖌نویسنده #هرمان_هسه
درباره کتاب:
گرگ بیابان خودنگاره ای است از مردی که همزمان خود را نیمی گرگ و نیمی انسان احساس میکند . این شبه فاوست و داستان جادویی گواهی است بر جستجوی فلسفی هسه و احساس ماورایی انسانیت همان گونه که خود او از انسانیت یک انسان گریز میانسال می گوید با این همچنان می توان رمان او را به عنوان یک خودآزمایی جدی و کیفرخواستی علیه روشنفکری ریاکارانه ی این عصر در نظر گرفت. هری هالر چهره ای غم انگیز و تنهاست، یک روشنفکر متجدد است که زندگی برایش لذتی ندارد. او در تلاش است تا گرگ وحشی و انسان عقلانی را در درون خود آشتی دهد بدون اینکه تسلیم ارزشهای بورژوازی شود که مورد تحقیر اوست. زندگی وی هنگامی که با زنی به نام هرمین ملاقات می کند ، به طرز چشمگیری تغییر می کند.
@jahaneketab
📚کتاب #تیزهوش
🖌 نویسنده #هرمان_هسه
درباره کتاب:
هانس گیبن رات از همان دوران کودکی دانشآموز با استعدادی بود و زمانی که همه اطرافیانش کشف کردند که او فردی استثنایی و باهوش است، تصمیم گرفتند هانس را به کالج معتبر الهیات پروتستانها بفرستند تا در یک فضای آکادمیک درس بخواند. با گرفتن این بورس تحصیلی و رفتن به آن کالج، او اولین پسری بود که از شهر کوچک خودشان در جنوب آلمان به چنین جایگاهی رسیده بود؛ به همین خاطر فشار روانی فراوانی را تحمل میکرد و مدام از سوی والدین و معلمهایش تحت فشار قرار میگرفت. هانس مدام درگیر امتحانات بیپایان بود و تکالیفش نیز سنگین و سنگینتر میشد تا جایی که روح و روانش شکننده و آسیبپذیر شد و اطرافیانش نیز به جای آنکه به فکر سلامتی و خوشبختیاش باشند، تنها نگران موفقیت و تحصیلات او بودند. سرانجام این فشارهای روانی او را روانه خانه کرد و حتی با یک شاعر جوان پرشور دوست شد و به دور از قوانین متعارف به تفریح و گردش پرداخت و تلاش کرد دوباره با رجوع به عشق و طبیعت یک فرد دیگری از خودش بسازد.
@jahaneketab
برای هر رنجی مرزی وجود دارد که رنج را تنها تا بدانجا راه است.
پس از آن یا پایان فرا میرسد و یا رنج دگرگون میشود و رنگ زندگی به خود میگیرد.
این دگرگونی هرچند میتواند دردآور باشد، اما در این حال، رنج به منزلهی امید و زندگیست...
📚 #شادمانیهای_کوچک
🖌 #هرمان_هسه
@Jahaneketab
من دريافته ام كه دوست داشته شدن هيچ و اما دوست داشتن همه چيز است و بيش از آن بر اين باورم كه آنچه هستی ما را پر معنی و شادمانه میسازد، چيزی جز احساسات و عاطفه ما نيست... پس آنكس نیک بخت است كه بتواند عشق بورزد.
📕 #هرمان_هسه_و_شادمانی_های_كوچک
✍🏻 #هرمان_هسه
@Jahaneketab
اگر از کسی بدمان میآید؛ در واقع از چیزی درون آن شخص نفرت داریم که درون خودمان نیز هست. چیزی که جزیی از ما نباشد مارا درگیر نمیکند.
📕 دمیان
✍🏻 #هرمان_هسه
@jahaneketab
هر روز ممکن است از کسی که فکر میکنیم درست و حسابی میشناسیم ، کاری سر بزند که به ما ثابت میکند شناخت و اطمینان هیچ است.
📕 #جوانی_زیباست
✍🏻 #هرمان_هسه
@Jahaneketab
هر روز ممکن است از کسی که فکر میکنیم درست و حسابی میشناسیم ، کاری سر بزند که به ما ثابت میکند شناخت و اطمینان هیچ است.
📕 #جوانی_زیباست
✍🏻 #هرمان_هسه
@Jahaneketab
📚کتاب #تیزهوش
🖌 نویسنده #هرمان_هسه
درباره کتاب:
هانس گیبن رات از همان دوران کودکی دانشآموز با استعدادی بود و زمانی که همه اطرافیانش کشف کردند که او فردی استثنایی و باهوش است، تصمیم گرفتند هانس را به کالج معتبر الهیات پروتستانها بفرستند تا در یک فضای آکادمیک درس بخواند. با گرفتن این بورس تحصیلی و رفتن به آن کالج، او اولین پسری بود که از شهر کوچک خودشان در جنوب آلمان به چنین جایگاهی رسیده بود؛ به همین خاطر فشار روانی فراوانی را تحمل میکرد و مدام از سوی والدین و معلمهایش تحت فشار قرار میگرفت. هانس مدام درگیر امتحانات بیپایان بود و تکالیفش نیز سنگین و سنگینتر میشد تا جایی که روح و روانش شکننده و آسیبپذیر شد و اطرافیانش نیز به جای آنکه به فکر سلامتی و خوشبختیاش باشند، تنها نگران موفقیت و تحصیلات او بودند. سرانجام این فشارهای روانی او را روانه خانه کرد و حتی با یک شاعر جوان پرشور دوست شد و به دور از قوانین متعارف به تفریح و گردش پرداخت و تلاش کرد دوباره با رجوع به عشق و طبیعت یک فرد دیگری از خودش بسازد.
@jahaneketab