#تلاوت_قرآن_صبحگاهی
🔆 سلام علیکم
با قرائت يك آيه از قرآن در هر صبحگاه با ما همراباشیدو با دعوت دوستان خود به این کانال در اجر آن سهیم شوید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
ﻫﺮ ﻛﺴﻰ [ﻃﻌﻢ] ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﻣﻲ ﭼﺸﺪ. ﻭ ﺑﻲ ﮔﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ [ﺩﻭﺯﺥ] ﺩﻭﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭﺁﻭﺭﻧﺪ، ﻗﻄﻌﺎً ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﺩﻧﻴﺎ، ﺟﺰ ﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﻴﺴﺖ. (آل عمران ١٨٥)
تو که از یاد بردی در #قفس شوق #رهایی را
چه می خوانی کجائید ای #شهیدان خدایی را
به کوی عافیت سردرگمی بیهوده می گردی
نمی یابی بلاجویان دشت #کربلایی را
به جان عاشقان #معشوق "مظلوم" است باور کن
مبدل کن به عشقی بی ریا #عاشق_نمایی را
ز پا افتادم و کاری ز دستم بر نمی آید
که #خوبان می خرند از اهل دل بی دست و پایی را
تو می آیی و می گویند پیر می فروش آمد
به دست میگساران می دهی #فرمانروائی را
#تو می آیی و می بینم شهیدان باز می گردند
وَ آوینی روایت می کند #فتح_نهایی را
تو می آیی و مردم با نگاهت اُنس می گیرند
خدا آن روز معنا می کند #مردم_گرایی را
🍃🌹صلوات
🔰سهشنبه بود. من به جلسه #قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من #زنگ زدند. پرسیدند خانهای؟ گفتم نه.
🔰بعد گفتند بروید #خانه کارتان داریم.
🔰فهمیدم از #دوستان هادی هستند و صحبتشان درمورد #هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند.
🔰من #سریع برگشتم. چند نفر از بچه های #مسجد آمدند و گفتند هادی #مجروح شده.
🔰من اول #حرفشان را باور کردم؛ گفتم حضرت #ابوالفضل(ع) و امام #حسین(ع) کمک میکنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف #عوض شد. بعد از دو سه ساعت، #همسایهها آمدند و #مادر دو تن از #شهدای محل مرا در #آغوش گرفتند وگفتند هادی به #شهادت رسیده.
#شهید هادی ذالفقاری🌷
🍃🌹صلوات
متی ترانا و نراک
🔰سهشنبه بود. من به جلسه #قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من #زنگ زدند. پرسیدند خانهای؟ گفت
#خاطرات_شهدا 🌷
💠نحوه ی شهادت
🔰هادی #سه_بار برای مبارزه با داعش👹 راهی منطقه #سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی👊 همکاری نزدیکی داشت.
🔰در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار💥 مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و #هادی به آرزویش رسید🕊 خبر رسید که #هاد_ ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش📸 هیچ چیز دیگری و حتی پیکری⚰ از او به جانمانده است🚫
🔰سه روز از #شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از #پیکرهادی پیدا می شود👌 چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی🛫 #شهرالمثنی، یک کامیون🚚 آمده که #پیکر_شهدا راآورده
🔰بیشتر این شهدا از #سامرا بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است✅ اما #گمنام! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر💍 #عقیق است. به یاد هادی افتادم. رفتم و کامیون پیکر شهدا🌷 را دیدم.
🔰خودش بود. اولین شهید🌷 #شیخ_هادی بود که آرام خوابیده بود😭 #صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.
یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به⇜ بغداد بر می گشتیم.
🔰هادی می گفت برای #شهادت باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان🔞 فاصله گرفت
هادی در معرکه #شهیدشد و غسل نداشت❌ خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش🌷 را درمیان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند!
🔰ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت📜 شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک #شال «یافاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی #صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند:✍ #یازهرا
🔰اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این #مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده✅ چون وقتی پیکر او با این #تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز #ایام_فاطمیه بود. شبی که او به خاک سپرده شد، 🌙شب اول فاطمیه بود.
🔰هادی #وصیت کرده بود پیکرش را در ↵سامرا، ↵کاظمین، ↵کربلا و ↵نجف #طواف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقیها شهدای خود را #فقط به یکی از حرمین میبرند و بعد دفن می کنند.
🔰اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر⚰ او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و #بین_الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به #نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد.و درجوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان #وادی_السلام به خاک سپرده شد🌷
#شهید هادی ذوالفقاری
🌹🍃🌹صلوات