✨﷽✨
✅ با صدقه روزی خود را فراهم کنید
✍حضرت صادق علیه السلام
به فرزند خود محمد فرمود:
«پسرجان! از مخارج چقدر زیاد آمده»؟
عرض کرد: «چهل دینار».
او را امر کرد از منزل خارج شود
و آن مبلغ را صدقه بدهد.
گفت در این صورت دیگر چیزی نخواهد ماند
موجودی همین چهل دینار است.
فرمود: آن را صدقه بده!
قطعا خداوند عوض خواهد داد.
نمیدانی هر چیزی کلیدی دارد
کلید روزی صدقه است.
«ما عَمِلَتْ لِکُلِّ شَیْءٍ مِفتاحُ الرِّزقِ صَدَقَةٌ».
پس اینک چهل دینار را به عنوان صدقه بده
محمد امر امام علیه السلام را انجام داد.
بیش از ده روز نگذشت
که از محلی مبلغ چهار هزار دینار
برای آن جناب رسید.
پسر جان برای خدا چهل دینار دادیم
خداوند چهار هزار دینار عوض آن را داد✨
📚 کافی جزء۴، ص۱۰
🔸حدود نیم ساعت🕰 قبل از #شهادت، رضا جلوی من موضع گرفته بود و با لبخندی شیرین😍 از من پرسید کدام سمت موضع بگیرم⁉️
🔹با #دوربین بررسی کردم و بهش گفتم به سمت خانه های🏘 روبه رو. دوباره با همان #لبخند شیرینش پاسخم را داد و موضع گرفت …
🔸بهش گفتم با خمپاره شصتی💣 که همراهش است به سمت خانه ها شلیک کند💥 که همان #لحظه دستور آمد همه یک گام به #عقب برگردند و با هم به موضع قبل برگشتیم.
🔹اما در مرحله دوم پیشروی #رضا شهید شد🌷 و تازه فهمیدم چرا آنقدر لبخندهایش شیرین❤️ و #معنادار شده بود…
#شهیدرضا دامرودی
🌹🍃صلوات
#دلنــوشتـــــــــه📝
💟دل نوشتهای تقدیم به #همسر_سبکبالم(۱/۲)
❣غروب #بی_تو بودن را در حالی بر روی کاغذ📝 میآورم که این قلم توانایی روزهای #تنهاییام را ندارد.
#رضای_عزیزم_سلام:
✍با بندبند انگشتانم شمارش کردهام، که چند روز است از #سفر_عشق💖 بازگشتی نداشتهای. در روزهای نبودنت انتظار بازگشت را با #انگشتانم شمارش میکردم. اما افسوس که نیامدی😔 و مرا مات و مبهوت #تا_ابد در انتظارت گذاشتی.
✍هر بار که به نبودنت💕 فکر میکنم اشک از چشمانم سرازیر😭 میشود. روزی که خبر پر گشودنت🕊 را شنیدم با خود گفتم نه ... #میآید ... خودش قول داده بود میآید، #رضا روی قولش میماند، قرار نبود❌ نیمه راه یکدیگر را رها کنیم.
✍لحظهبهلحظهام پر از تپشهای قلبی💗 گذشت که قرار بود در #انتظار رسیدنت به شماره بیفتد. آمدی نه آن چنان که رفته بودی. #خوابیده بودی. خوابی آرام و #ابدی و بخواب! آرام بخواب! هوا اینجا ابری ست😭
✍زمین جای شما نبود🚫 در چهرهات میتوانستم #آرامش را ببینم. آرامش اینکه از امتحان سربلند بیرون آمدی👌 من نیز چون تو خوشحال و راضی هستم که زندگیمان را در راه #آرمانت که دفاع از حرم بیبی زینب(س)و مولایت حسین (ع) و اصحاب او بود صرف کردی.
✍تحمل روزهای #بی_تو خیلی سخت است، 💥اما هنگامیکه به هدف🎯 و مقصودت میاندیشم خود را #دلگرمی میدهم که تو در همان راهی که آرزویش را داشتی گام نهادی👣 خوشا به توای کبوتر🕊 سفرکردهام ... .
✍خداوند را #سپاس میگویم که در این مسیر، هرچند کوتاه #همسفرت بودم و هدیهای برایم گذاشتی «یعنی #دخترت_نیایش»
#شهید_رضا_دامرودی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹صلوات
امضا پای کتاب شهید مغنیه
📚 برشهایی از روایت بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب سیودوم
چندقدم مانده بود رهبر انقلاب از نمایشگاه خارج شوند که از داخل یکی از غرفهها، چند غرفهدار ایشان را صدا کردند و خواستند به غرفهشان بیایند.
آقا هم به سمتشان رفتند.
یکی از خانمهای داخل غرفه از آقا خواست که در نماز شب به اسم دعایشان کنند و گفت که نامش سیده فاطمه است.
خانم دیگری که در غرفه بود، کتاب زندگینامهی شهید حاج عماد مغنیه را به آقا داد و گفت که میخواهیم برای سیدحسن نصرالله هم بفرستیم و خواست که آقا آن را امضا کنند تا آقای نصرالله بر آن متنی بنویسند.
آقا هم کتاب را امضا کردند...
خدایا ما را ببخش
به خاطر در هایی که زدیم وخانه ی تو نبود
خدایــــــــــا!! دستمان به آسمانت نمی رسد
اما تو که دستت به زمین می رسد بلندمان کن