#یا_ابا_عبدالله 💔
تو آن حسین لحظه ی گودال نیستی
بالای نیزه حال و هوایت عوض شده
وقتی ز رو به رو به سرت می کنم نگاه
احساس می کنم که نمایت عوض شده
جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها
در روز چند مرتبه جایت عوض شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | یا زهرا (سلام الله علیها) ...
پشت دربِ خانهای که خادمش جبریل بود
همسرِ شیرِ خدا بال و پرش آتش گرفت ...
✍به روایت از پدربزرگوارشهید:
هادی از نوجوانی اهل مسجد بود و هیات می رفت ،اهل نماز بود، اهل غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید .بعد از بازگشتش از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش حرم حضرت رقیه بود ه و حرم حضرت زینب را هم زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائمه را زیارت میکرد و به مادرش می گف که دعایت کردم
هادی بسیار تودار بود و از ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ سردار سلیمانی است. هادی، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد و هادی شیفته سردار شده بود. با سردار سلیمانی رفت وآمد خانوادگی داشت،سردار همیشه به هادی می گفت که من و هادی با هم شهید خواهیم شد.🕊
شهید هادی طارمی🌹
صلوات 🌷🍃
📸 #نماز_خوبان
خیلی هنر کنیم، نصفهشب دل از رختخواب می کنیم؛ اگر خسته و کوفته نباشیم؛ اما حاجی مثل ما نبود.
روز درگیر مبارزه با اشرار شرق بود، دل شب هم بلند میشد. از آخر شب به وقت استراحت بود تا اذان صبح چند بار بیدار می شد دو رکعت نافله می خواند و می خوابید.
دوباره بلند می شد وضو می گرفت دو رکعت نماز می خواند و می خوابید. یازده رکعت را یکجا نمیخواند، بخش بخش میکرد مثل پیامبر که نیمه های شب چندین بار برای نماز از خواب برمیخاست.
📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۳۱. راوی حجتالاسلام عسگری امام جمعه رفسنجان
صلوات 🌷🍃