eitaa logo
متی ترانا و نراک
383 دنبال‌کننده
43.5هزار عکس
16.2هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6046551278245382509.mp3
1.42M
دعای روز سه‌شنبه
سلام مهدی جان(عج) سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️ حل می‌شود شکوهِ غزل در صدای توُ ای هرچه هست و نیست در عالم فدای توُ هر شب به روز آمدنت فکرمی‌کنم هر صبح بی‌قرارترینم برای توُ السلام علیک یا بقیة الله❤️
💔 تو آن حسین لحظه ی گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز رو به رو به سرت می کنم نگاه احساس می کنم که نمایت عوض شده جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها در روز چند مرتبه جایت عوض شده
1_272275677.mp3
1.71M
تحدیر سوره یس
1_449939298.mp3
14.18M
🌹سی و هشتمین چله حديث کسا مهدی سلحشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| یا زهرا (سلام الله علیها) ... پشت دربِ خانه‌ای که خادمش جبریل بود همسرِ شیرِ خدا بال و پرش آتش گرفت ...
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است از زبان مرشد آزاده‌ام آمد به گوش کاندر این دِیر کهن کار سبکباران خوش است
✍به روایت از پدربزرگوارشهید: هادی از نوجوانی اهل مسجد بود و هیات می رفت ،اهل نماز بود، اهل غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید .بعد از بازگشتش از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش حرم حضرت رقیه بود ه و حرم حضرت زینب را هم زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائمه را زیارت میکرد و به مادرش می گف که دعایت کردم هادی بسیار تودار بود و از ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ سردار سلیمانی است. هادی، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد و هادی شیفته سردار شده بود. با سردار سلیمانی رفت وآمد خانوادگی داشت،سردار همیشه به هادی می گفت که من و هادی با هم شهید خواهیم شد.🕊 شهید هادی طارمی🌹 صلوات 🌷🍃
ای عجب خوب، دو دیوانه به‌ هم ساخته‌اند .. زلف آشفته‌ی تــو با دل سودایی ما...! شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷 صلوات
📸 خیلی هنر کنیم، نصفه‌شب دل از رختخواب می کنیم؛ اگر خسته و کوفته نباشیم؛ اما حاجی مثل ما نبود. روز درگیر مبارزه با اشرار شرق بود، دل شب هم بلند می‌شد. از آخر شب به وقت استراحت بود تا اذان صبح چند بار بیدار می شد دو رکعت نافله می خواند و می خوابید. دوباره بلند می شد وضو می گرفت دو رکعت نماز می خواند و می خوابید. یازده رکعت را یکجا نمی‌خواند، بخش بخش می‌کرد مثل پیامبر که نیمه های شب چندین بار برای نماز از خواب برمی‌خاست. 📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۳۱. راوی حجت‌الاسلام عسگری امام جمعه رفسنجان صلوات 🌷🍃