💢آیا حضرت زهرا سلام الله علیها در هنگام ظهور امام زمان ارواحنافداه #رجعت مے ڪنند و به دنیا باز میگردند یا خیر ❗️
روایتے از امام صادق علیه السلام منقول است ڪه امام علیه السلام سخن از #رجعت پیامبر گرامے و سایر امامان در هنگام ظهور به میان آورده اند تا آنجا ڪه مے گویند :
«گويا مى بينم كه ما #ائمه آن موقع جلو پيغمبر جمع شده و بآن حضرت شكايت مى كنيم كه امت بعد از وى چه بروز ما آوردند، و مى گوئيم امت ما را تكذيب كردند و بى اعتنائى و نفرين و لعنت و تهديد بقتل نمودند، واليان ستمگر آنها ما را از وطن بيرون آورده به پايتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس كشتند. در اين وقت پيغمبر سخت گريه ميكند و ميفرمايد اى فرزندان من! هر چه بشما رسيد پیشتر به جد شما رسيد.
👈آنگاه فاطمه زهراء عليها السلام مى آيد و از ظلم ابوبڪر و عمر و غصب فدك ملك خود توسط آنها، و رفتن به ميان مهاجرين و انصار و ايراد خطبه اش در خصوص غصب #فدك، و جوابى كه خليفه در رد او گفت كه پيغمبران ارث نمى گذارند، و استدلال زهرا بگفته زكريا و يحيى و داستان داود و سليمان و اينكه دومى باو گفت آن طومارى را كه پدرت براى تو نوشت بمن نشان بده و او در آورد و نشان داد و او آن را گرفته پيش روى قريش و مهاجرين و انصار و سايرين پاره كرد و گريستن زهرا و برگشتن بطرف قبر پدرش رسول خدا... هم نقل مي كند كه چگونه عمر گفت يا على بيرون بيا و در آنچه مسلمانان شركت كرده اند تو نيز شركت كن و گر نه گردنت را مىزنيم، فضه گفت:
امير المؤمنين عليه السّلام مشغول كارى است ( جمع قرآن ) كه اگر انصاف داشته باشيد، خواهيد دانست كه او از آمدن معذور است، ولى آنها گوش نگرفتند و #هيزم آوردند تا درب خانه اى را كه امير مؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و زينب و ام كلثوم و فضه در آن بودند آتش بزنند، و بالاخره، آن در را هم آتش زدند...قنفذ ملعون دستش را داخل نمود تا در را بگشايد، و عمر با تازيانه به بازوى فاطمه زد بطورى كه بازويش همچون بازوبند سياهى ورم كرد، و طورى با پا بدر نيم سوخته زد كه بشكم دختر پيغمبر خورد و او كه حامله بود محسن شش ماهه خود را سقط كرد...»
📘بحار الانوار ج53 ص17
📘ریاض الابرار ج3 ص225
📘عوالم العلوم ج11 قسم 2 ص749
#محسنیه
🔥اللّـــــهُمَّ العَن صَنَمَــــي قُرَيـــشٍ وَ جِبتَيــــها وَ طاغُوتَيــــها وَ اِفكَيــــها وَابنَتَيــــهِما🔥
😭♠️
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🍃🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مرتضی_مسیب_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰.حلب سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد
🍃🌹🍃
درگرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده #مسیب_زاده پا به جهان گذاشت. نامش را #مرتضی گذاشتند🙂
🍃🌹عشق و ارادت به #ائمه و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون #عاقبت_به_خیری اش بود😇
🍃🌹پس از دبیرستان وارد #دانشگاه_امام_حسین (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشقبازی و #خدمت. مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به #حریمِ_بنت_الحیدر (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان میآمد، دقیق و جدی میشد.
🍃🌹آسمانی بود و بیتاب، مثل همه آسمانیان، بریده از #زمین و تعلقات آن.
اما مگر میشود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!!
🍃🌹مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد.
او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای #نازنین_زینب را داشته باشد تنهایش نگذارید
🍃🌹بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زهرا شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا #قلب پدر برایش میتپید، بعد از #شهادت پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود.
#حُرمَتش شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭
🍃🌹حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای #ناموس_آل_الله، اسارت و بیحرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای #خانطومان آسمانی شد.
🍃🌹خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشهاش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش میکشد💔
🍃🌹انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه #خلسه، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ #عشق در قلب خاطومان آرام گرفت🖤
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم