💔🍃💔
#انار
تقریبا روزهایی بود که حمید آقا میخواست بره #سوریه دلم براش #تنگ شده بود💔
بهش #زنگ زدم گفتم فردا بعدازظهر میام #خونتون میخوام ببینمت، طبق معمول خیلی با ادب و احترام و خیلی #خوشحال شد☺️
فردا رفتم پیشش کلی با هم حرف زدیم من معمولا توی مهمونیها میوه #انار نمیخورم ولی حمید آقا عاشق#انـــار بود برام انار آوردش❤️
گفتم حمید من #سیب میخورم خیلی اصرار داشت انار بخورم ولی نخوردم😒
با این وجود همش #لبخند میزد😃 حتی میخواست برام دون کنه که نذاشتم ولی کاش از #دستش انار رو میخوردم 😔😔😔
#روایت_از_برادر_شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی💔
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
می گفت #کشاورزی شغل انبیاست☺️
بیشترین درختی🌳
را هم که کاشت درخت میوه مورد علاقهاش «انار» بود...👌❤️
اینقدر #انار دوست داشت که فصلش که میشد تا سرم را بر می گرداندم
یک قابلمه دون شده بود....😁
موقعی که میخواست برود
بهش می گفتم: بروی🕊 من دلم برای انار دون شدها #تنگ میشه....
الان هم انار دون شده برایش #خیرات می کنم....☺️
#شهید_مهدی_قاضیخانی 🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹