eitaa logo
متی ترانا و نراک
317 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
17.4هزار ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️شهید .... هنگام خداحافظی ،مادرگفت : ♦️محمدجان تو ازجبهه آمده بودی! چندروزی بمان ! قرار بودمرابه امام رضا علیه السلام ببری ❗️ محمد دست مادررابوسیدوگفت مادر این بار که میایم به قولم عمل میکنم.... وشهید که درکنارش بودراضامن گرفت وگفت : ✅سرم برود قولم نمیرود❗️ محمدرفت وبجای خودش ،خبرشهادتش برگشت .. اما..... ♦️ 23اسفند 62 همه آماده تشییع سردارشهیدمحمدتیموریان بودند که دیدند خبری ازپیکر اونیست! همه پیکرهای شهدا به مازندران ارسال شده اما عجیب است که پیکر این یک شهید نیست........❗️ ازسوی دیگر حاج آقا ازبستگان خانواده تیموریان که در کار بودنددرایام آمل آمده به خانواده شهیدنیز سری میزند... ایشان وقتی متوجه مفقودشدن پیکر شهیدخانواده میشود، بیاد ای می افتد که هفته قبل درحرم دیده بود! وآن هم این بود که وقتی پیکرهای شهدارا دراطراف حرم تشییع میکردند، روی یکی ازتابوتها نام نوشته شده بود... بلافاصله باستادمعراج شهدای مشهد تماس گرفتندو نهایتاقرارشدمادرشهید برای برود. خانواده به مشهدمشرف شده وپس از به معراج الشهدا رفتند.. مادر بادیدن پیکر شهیدگریه کنان گفت : ❤️ بله ! این محمدمن است !به مشهد آمده تابه که بمن دادعمل کند... 😭😭😭 آری ! محمد سرش رفت ، اما قولش نه...... درست مانند اربابش حسین علیه السلام ( برسرنیزه سرش رفت ولی قولش نه! نیزه ها تاجگرش رفت ، ولی قولش نه !) 📘کبوتران حرم.ص ۵۷ شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹 ▪️بچه های لشکر ۲۵ کربلا تو هفت تپه ، در زیر چادرها ساکن بودند.سال ۶۴ و ۶۵ هفت‌تپه بمباران‌های زیادی شد و بچه‌های زیادی به شهادت رسیده بودند ، از جمله سردار شهید حاج جعفر شیرسوار‌.حاج حسین بصیر برای گرفتن تسهیلات ساخت سنگر بتونی جهت ایمن ساختن به هر دری میزد و جواب نمی‌گرفت. . ▪️وقتی که از مسئولین وقت نا امید شد به فکر فروش مغازه خود افتاد و این تصمیم را گرفت که مغازه آلمینیوم سازی خود را برای جبهه بفروش بگذارد‌!!! فرشته بصیر فرزند حاج حسین تعریف میکرد : دم غروب بود که بابا اومد خونه.مادرم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود.بابا اومد پیشش و گفت حاج خانم یه مسئله ای رو میخام باهات در میون بزارم ،مادرم گفت چی شده ؟؟؟ بچه ها تو هفت تپه زیر چادر زندگی میکنن ، سر پناهی ندارن خیلی بهشون سخت میگذره ...میخام مغازه ام به فروش بزارم تا بتونیم با پولش سوله های بتنی خریداری کنیم ، شما مشکلی نداری ؟؟؟ حاج خانم گفت : راضیم به رضای خدا... . 🔖آری آن روز هم بودند مسئولین بی دردی که به فکر جیب و منافع خودشان بودند و در شهر پشت میز نشینی را برگزیده بودند ، اما آن طرف حاج حسین بصیر قائم مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا با هفت سال حضور در جبهه ها و شرکت در بیش از ۲۱ عملیات نه تنها از جانش ؛ بلکه از کل سرمایه و داراییش که یک مغازه در فریدونکنار بود گذشت ؛ تا بتواند با پولش سوله های بتنی سنگر رزمندگان را فراهم کند...او هم از مالش گذشت و هم از جانش.... . 😭🌷🍃 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم