eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◀شوخ طبعی 🌷شوخی زیاد می کرد 😄 و پایه ی خنده ی دوستان بود. آمد در مغازه. پرسیدم: " وامت جور شد؟ " گفت: 🌷" مگه خبر نداری؟! "😕 بعد از جیبش چند تا ده هزار تومانی درآورد 🌷و گفت: " این وام من، اومدم باهاش پوشک بخرم، بچمم توش خراب کاری کنه! "😅 برشی از کتاب #سرمشق صفحه ی ۷۴ #شهید_محسن_حججی🌷 🍃🌹صلوات
◀شهـدای گـمـنام دانشـگاه علـمی کاربـردی درس می خواندیم. کنار دانشگاه یک تپه بود که بالای آن چهار شهید گمنام❤ قرار داشت. هر چند وقت یکبار می رفتیم زیارتشان. شصت هفتاد پله می خورد تا برسیم.😨 ما از پایین فاتحه می خواندیم و می رفتیم😶، اما محسن هر بار تا کنارقبرشان بالا می رفت😇 بالا رفت و رفت تا رسید😔 برشی از کتاب 🌷 🍃🌹صلوات
🔹کتاب های📚دفاع مقدس را زیاد می خواند و خیلی علاقه داشت😍 بعضی اوقات که یک برایش دلچسب بود، چندبار می خواند. 🔸سوار سرویس دانشگاه🚌 که می شدیم "خاک های نرم کوشک" را می خواند. بعد از مدتی برای همه سوال شده بود که بدانند این چه کتابی هست‼️ که محسن می خواند. تا بالاخره چند نفری و خواندند برشی از کتاب 🌹🍃🌹صلوات
بعضی وقتها چای یا شکلات تعارفش می‌کردم، می‌گفت: میل ندارم. یادم می افتاد که امروز دوشنبہ است یا پنجشنبه، اغلب این دو روز را می گرفت.😉 چشـم هایـش نافـذ و پـرنور بود✨ همہ گردان می‌دانستند محسن اهـل و شبـانـه اسـت.🌿 شهید محسن حججی🌹 بـرشی از کتاب صلوات 🌷🍃