🍃🌺🍃🌺
#عاشقانه ای به سبک شهدا
روزهـــاے جمعــــہ
مـے گفـت: امــروز میخـوام یہ کــارخیـر بـرات انجام بدم😊
هـم براے شمـا هـــم براے خـدا 💫
وضـو می گرفـت و مـے رفت توے آشپزخونہ؛
هـرچہ میگفتم :نکـنیــد ایــــݧ کار رو من ناراحت میشــم ، باعث شرمندگیمہ😞
گـــــوش نمـے کــرد
در رامـے بسـت و آشپزخانہ رامــے شست
#شهیدعلے صیاد شیرازے🌺
🌹🍃🌹🍃صلوات 🌷
https://eitaa.com/jahfadarahbary
ن🌸🌺🌸🌺🌸🌺
دمدمای غروب یک مرد #کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه #کوره راه، من و #علی هم با #تویوتا داشتیم از #منطقه برمی گشتیم به شهر،
چشمش که به قیافه ی #لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو #ترمز و رفت طرف اونا، پرسید: «کجا می رین؟»
مرد کُرد گفت: « #کرمانشاه»، رانندگی بلدی؟ آن شخص #متعجب گفت: «بله بلدم!»، علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.»
مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند #جلو و ما هم عقب تویوتا، توی اون #سرمای زمستان !
#باد و #سرما می پیچید توی عقب تویوتا ؛ هر دوتامون #مچاله شده بودیم، لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش #اعتماد کردی؟»
اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی #خنده اش را پنهان نکرد و گفت:
«#آره می شناسمش، اینا از همون #کوخ نشینانی هستند که #امام فرمود به تمام #کاخ.نشین ها شرف دارن، تمام سختی های ما توی #جبهه به خاطر ایناس ... !
#شهیدعلی چیت سازیان🌷