eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فردی در یکی ازمناطق کویری زندگی می کرد. چـاهی داشت پر از آب زلال زنـدگی اش به راحتی می گـذشت. با وجـود اینکه در منطقه کویری زندگی می کرد. بقیه اهـالی به علت کمبـود آب همیشه دچار مشکل بودند امـا او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد. روزی به‌صورت اتفاقی سنگ کوچکی ازدستش رهاو داخل آب افتاد صدای سقـوط سنگریزه برایـش دلنشین بود اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید. چندروزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شـد. لذا سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت کم کم با آن صدای چاه انس گرفت و اطمینان هـم داشت با این سنگ ریزه ها چاه‌ به مشکلی بر نمیخورد. مـدتی گذشت وکار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه های کوچک روی هم تلمبار شدند وچاه بسته شـد دیگر نه صدایی از چاه شنیده می‌شد و نه آبی در کار بود. پ ن: مطمئن باشیـم تکرار اشتباهات کـوچک و اصرار بر آن ها به شکستی بزرگ ختم خواهد شد . 🍂🌸🍂🌸 🍂🌸🍂🌸🍂🌸
با مےرود طفلے سالہ سوے شام رد پاے بر روے مانده اسٺ 🍁💔 🍂 یاحسین 😭😭😭