✍ برگی از خاطرات
🌸چند ماهی بود که جذب تشکیلات #اطلاعات شده بود و هر روز به محل کارش رفت و آمد داشت. از اینکه با سختی و به صورت #پیاده_سوار هر روز می رفت ناراحت بودم و تصمیم گرفتم با پول بازنشستگی #وسیلهای برایش تهیه کنم.
🌸تنها پسرم بود و خاطرش برایم عزیز بود لذا با او تماس گرفتم و گفتم: می خواهم ماشینی را ثبت نام کنم به نظرت چه ماشینی بهتر است؟ تصور کرد که می خواهم ماشین #خودم را بفروشم و تبدیل به احسن کنم.
🌸برای همین گفت: شنیده ام که ال نود ماشین خوبی است. حرفش را پذیرفتم و ال نود ثبت نام کردم. چند مدتی از تحویل گرفتن آن نگذشته بود که حسن به #مرخصی آمد و در یک فرصت مناسب و بعد از ناهار بود که سوئیچ ال نود را آوردم و گفتم این #هدیه من به شماست.
🌸ابتدا تعجب کرد و بعد سراغ سوئیچ سمند #قدیمی ام را گرفت. و هر دو سوئیچ را در دستانم گذاشت و گفت: حالا اگر یکی از ماشین هایت را به من تعارف کنی سمند را قبول می کنم.
🌸با اینکه جوان بود و ماشین نو برایش مناسب تر بود ولی روحیه #مراعات پدر و مادر در حسن بسیار زیاد بود
سوئیچ سمند را از من تحویل گرفت و تا ابد #مهرش را در دلمان ماندگار کرد.
#راوی_پدر_شهید
#شهید_حسن_عشوری🌷
#اولین_شهید_وزارت_اطلاعات
🍃🌹صلوات
#خاطرات_شهدا🌷
💠عذرخواهی به شیوه حاج قاسم
✍سامی مسعودی از فرماندهان حشدالشعبی:
🔰حاجقاسم گفت: ابومحمد من فردا ناهار🍲 را در منزل شما میهمان هستم سلام مرا به #اممحمد برسان و به او بگو از غذای خودتان برای ما هم غذایی آماده کند. تا اینکه وقت آمدن حاج قاسم فرا رسید، اما حاجی نیامد🚷
🔰روز بعد یک جلسه داشتیم نگاهم به #حاج_قاسم افتاد که با دست به سرش زد طوری که نشان دهنده تاسف و غذرخواهی😞 بود سپس به همه سلام کرد تا اینکه به من رسید، مرا بغل کرد و گفت: بگذارید دست شما را #ببوسم و گفت از شما و خانواده عذرخواهی میکنم🙏 دیروز #یادم_رفت میهمان شما هستم و تا شب هم یادم نیامد.
🔰فردا خودم میآیم و از خانواده شما عذرخواهی میکنم و از خانه شما نمی روم🚫 تا اینکه #عذر مرا بپذیرید. روز بعد حاج قاسم به ما افتخار داد و به خانه ما🏡 آمد و بچه هایم را بغل کرد و به خانواده ما سلام کرد و به فرزندم #هدیهای شبیه مدال🥇 داد که معمولا به فرزندان مجاهدان هدیه میداد
🔰وحدود ده دقیقه ازهمه #عذرخواهی میکرد. حاج قاسم بسیار با ملاحظه و بسیار باهوش بود👌 به اثاث منزل ما نگاه کرد و در گوش من گفت: شیخنا برخی وسائل منزل شما #قدیمی است و نیاز به تعمیر و تعویض🔁 دارد و من گفتم خدا بزرگ است.
🔰چند روز بعد قرار بود به ایران🇮🇷 بروم و حاج قاسم مرا به #منزلش دعوت کرد. با خودم فکر می کردم که حتما منزل حاج قاسم مملو از فرشها و اثاثیه گرانبها🛋 است زیرا #ایران کشوری است که مردم آن به فرش و وسائل شیک علاقه دارند.
🔰خلاصه وارد خانه حاجی شدیم و دیدم وسائل خانه آنها از #ساده هم ساده تر است و خانه با یک "موکت قدیمی" مفروش است و اتاق پذیرایی هم پر شده از تصاویر #شهدا🌷 این بار من در گوش حاجی گفتم اثاثیه شما قدیمی است و نیاز به تعویض دارد!
🔰حاجی خندید😄 و دستم را گرفت و چیزی نگفت. گفتم حاجی راستی چقدر #حقوق می گیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم😧 زیرا او یک #سردار و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده❌
🔰یک سردار مثل شما در عراق #سه برابر این حقوق میگیرد با مزایای فراوان!! حاجی به من گفت: شیخنا مهم نیست #فرمانده چقدر از کشورش می گیرد مهم این است که چه چیزی به کشورش "می دهد" و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید😍 و این یک #سنتالهی حتمی است. شیخنا ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم🕊
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها ♥️
🌹🍃🌹🍃صلوات
🏝رضای من #نذر امام رضا بود مادرش هنگام زایمان با مشکل روبرو شده بود #دکتر به من گفت اگر شما اجازه #سزارین ندید من وظیفه پزشکیم حکم میکنه که حتما عمل سزارین انجام بشه چون زمان ما که یک مقدار #قدیمی تر هستیم به این راحتیها اجازه نمی دادند
🌳به #غیرتشان برمی خورد خلاصه،دکتر گفت جان #مادر و فرزند هردو درخطر است ماهم نذر کردیم اگر مادر سالم #وبچه نیز سالم باشند اسم فرزندمان را رضا بگذاریم وهمین طور هم شد 🍁
#شهید_رضا_قربانی_میانرودی🌷
#سالروز_شهادت🌷
صلوات 🌷🍃