5⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_حجت_الله_صنعتکار
🔸همرزمانش تعریف می کنند، سه روز قبل از #شهادت، به او اطلاع دادند، صاحب #فرزند شده ای😍. وقتی خبر را شنید حال دیگری داشت، #عملیات هم شروع شده بود و دوست نداشت که در کنار بچه ها نباشد، اما با اصرار فرمانده اش(#شهید_احمد_اللهیاری ) تصمیم گرفت برود🚙 و سری به پسرش بزند
یک روزه رفت و پسرش را دید و وقتی برگشت چند کیلو شیرینی🍩 خریده بود و #شیرینی را بین بچه های #گردان پخش کرد
.
🔹 #آماده شد تا برای پاتکی که در راه بود حرکت کند. قبل از رفتنش می گفت: این عملیات یک چیز دیگری است و نمی شود به این راحتی ها از خیرش گذشت و انگار از همه چیز #مطلع بود.
🔸دیدم که دارد به سمت #دشمن می رود و سخت با آنها درگیر است، در همین حین گلولهٔ توپی از سوی دشمن شلیک شد💥 که مستقیم به سر #حجت خورد،سر حجت به #هوا پرتاب شد و #خون بود که از رگ های گلویش فوران می کرد و به #آسمان می پاشید😱😭،#پیکر_بی_سر حجت همینطور چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زدهٔ ما به زمین افتاد😭😭
🍃🌹🍃🌹
⚪️بخشی از #وصیتنامه شهید:
🔸بدانید که #آگاهانه در این راه قدم نهادها
چرا که #خون_سرخ #شهیدان از هابیل تا حسین{ع} و از حسین{ع} تا شهیدان #کربلا ى جنوب و غرب ایران صدایم مىزنند که:
👈چیست تو را؟ براى چه نشسته اى؟
.
🔹ما در عصرى زندگى مىکنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است؛ ما باید خون بدهیم و آن قدر کشته بدهیم که اسلام عزیز تا ظهور #مهدى عزیز{عج} پیروز شود✊ و قسط و عدل الهى در سایه توحید برقرار گردد👌
#شهید_حجت_الله_صنعت_کار🌷صلوات
🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/jahfadarahbary
سردار سلیمانی:
من در آن لحظه آخر که #شهید_همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش #مطلع بوده است
آنجا با #خنده به من گفت که بیا با هم یک #عکسی بگیریم؛ شاید این #آخرین عکس من و تو باشد.
خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی #اصرار کند مثلا بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی
من وقتی این حرف را زد #تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم.حیف که نگفتم...
#سردارشهید_حسین_همدانی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹