eitaa logo
متی ترانا و نراک
318 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
17.4هزار ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ فطرس پرش شڪست و شفا دادی و پرید ... من ڪه دلم شڪسته چه خاڪی به سر ڪنم؟
مؤمنان (ع) در مورد ظهور چنین فرمودند که: قرآن می‌فرماید: کتاب خدا را با قدرت بگیرید و به آن عمل کنید. امام زمان پس از ظهور، قدرتِ کتاب را به همه نشان خواهند داد و به آن عمل خواهند نمود. و همچنین فرمودند: خداوند به آنان که بدون انتظار از مردم نیکی می‌کنند نیکی می‌کند و آنان را می‌آمرزد .
829_804_700_2.mp3
3.2M
مناجات امیرالمومنین ع در مسجد کوفه
✨ الْحَمْدُ لِلّٰه الْفاشِى فِى الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَحَمْدُهُ... 🪶 عالَم پُر است از تو ، از همان هستیِ یکپارچه، که همه جا حس می‌شود! جریانِ بی‌وقفه‌ی تو در عالَم؛ جریانِ بی‌وقفه‌ی اراده‌ی تو در ذرات عالم است! ★ و این یعنی، همه‌ی حمدها از آنِ تویی است، که تنها جریانِ حقیقیِ عالمی .. و دیگر صورتها همه مجاز!
من همون کبوترم که جا نداشت لونه حتی رویِ شاخه‌ها نداشت هیچ نگاهی آب و دونم نمیداد مثل هر غریبه آشنا نداشت حالا اما عمریه رو گنبدام بچه‌ی محله‌ی امام رضام دنیا بی صحن و رواقش قفسه یه امام رضا دارم برام بسه حرف دل من حرف دلای بی‌کسه یه امام رضا دارم برام بسه
حرفهای_من_و_خدا سحر ششم ✍ششمین سحر است؛ که آرام،  پلکهایم را باز میکنی، و خودت اولین لبخندی میشوی، که چشمان تارم، می بیند و به شوق می آید... العفو
🌙 🌕شهید مدافع‌حرم 🌺تابستان از راه رسیده بود. گرمای هوا بیداد می‌کرد. یک گردان از نیروهای ارتش برای تقویت پایگاه مرزبانی نیروی انتظامی به آنجا اعزام شده بودند. ماه رمضان بود. 🌻مجتبی برای سرکشی از نیروها با چند نفر به آنجا رفت. بین راه در بیابان ماشین‌شان خراب شد و به‌ناچار و حدود پنج کیلومتر در گرمای ۵۰درجه با زبان روزه پیاده به راه افتادند تا به کمپ شرکت نفت رسیدند. 🌺دیگر نگه‌داشتن روزه سخت شده بود. همراهان مجتبی روزه را شکستند اما او با اینکه دیگر رمَقی برایش نمانده بود، گفت که حاضر است بمیرد ولی روزه‌اش را نشکند. 🌻همه او را از ته دل قبول داشتند. تا صدای اذان را می‌شنید، وضو می‌گرفت و به حسینیه می‌رفت و مشغول نماز اول وقت می‌شد. آن‌قدر مجتبی را قبول داشتند که نمازشان را به او اقتدا می‌کردند. 📚گزیده‌ای از کتاب «شیر زیتان» صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😭🌷🍃
آتش‌نشانی که همسرش او را برای امداد رسانی به پلاسکو بدرقه کرد 🔹شهید علی مستوفی همیشه داوطلبانه به مأموریت می‌رفت. در زمان‌های فراغتش برای افرادی که بیکار بودند اشتغال‌زایی می‌کرد تا درآمدی داشته باشند. 🔹برادر می‌گوید: " علی در ساختمان مچاله شده گیر افتاده بود. دعا می‌کردیم که زنده باشد اما وقتی همکارش گفت او آخرین نفری بود که علی را هنگام بالا رفتن از ساختمان دیده، دنیا روی سرم خراب شد. با این حال سعی می‌کردم امید داشته باشم چرا که نمی‌خواستم خانواده‌مان را نگران کنم؛ اما همسر برادرم گفت خودش او را بدرقه کرده تا برای کمک به ساختمان پلاسکو برود چرا که می‌دانست نیروهای امدادی کم هستند. علی مستوفی 🇮🇷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😭🌷🍃