eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸پروردگارا 🍃امروزم را چون هرروز 🌸بانام توآغاز می کنم 🍃صبحی چنین خنک 🌸ازچشمه های جان آفرین جبروت! 🍃ای تنها معبود! 🌸چشم دلم رابگشامی خواهم 🍃ازنسیمِ خنک صبحگاهان 🌸سبک ترباشم الهی به امید تو
4_5915556171581753671.mp3
1.59M
دعای امام زمان در روز جمعه
یا صاحب الزمان عج💚 پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️ عجب این جمعه دل دارد هوای بارش 🌧 باران پر فیض نگاهت ❤️ السلام علیک یاصاحب الزمان ❤️ أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌹🙏
سوره یس .mp3
1.71M
تحدیر سوره یس
•°🌱♡ ♥️ عاقبت نوڪرِ خود رابه حـرمـ خواهـے بُرد شڪ ندارم بخُدا از ڪرَمَت‌معلوم است🤚
1_647068541.mp3
1.95M
زیارت عاشورا
1_697204566.mp3
9.69M
💕 ✨در زمان غیبت، خواندن این دعا از وظایف منتظران امام عصر (عج) است✨ 🎤باصدای 🌼✨همانا برترین کارها، کار برای امام زمان است✨🌼
🔰مذمت ترک دین و دنیا ✍️امام رضا علیه السلام: از ما نیست آن که دنیای خود را برای دینش و دین خود را برای دنیایش ترک گوید. 📚بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۴۶ سلام برضامن اهو🤚
🌷 نظری کن، که دل از جور فراقت خون شد… ساعت به وقت حاج قاسم و یاران با وفایش سردار دل ها حاج و یاد شهدا ذکر صلوات 😭🍃🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃🌷🍃👇👇
‍ 🍃این روزها زُلف قلم گره خورده به مریدانِ سلام الله علیها، اینبار پرستویی دیگر، اینبار مصطفی نبی لو ستاره ای از ...❤️ 🍃دلداده بود...از همان روزهایی که در جبهه های با تمامِ جان در مقابل دشمن می‌ایستاد. تمام روزهایی که جان بر کف، جبهه شد. از خادمانِ حضرت معصومه بود و دلداده به حضرت به قول خودش" ایشان بود که شهید نمی‌شد" 🍃چه می‌شود که روزی آنقدر مقرب می‌شوی که هم رضایت به رفتنت نمی‌دهند؟! 🍃پرواز تلاطم قلبش را بیشتر کرد و مصطفی بود که در پی یافتن راهی برای رسیدن به او، چندین بار در هفته مسیر به تهران و بالعکس را می‌پیمود، تا شاید موانعِ سفرش برطرف شود. 🍃مسعود را دوست داشت، خیلی زیاد...جوانِ خواهرش بود و حالا او را تقدیم ساحتِ کرده بودند💔 🍃مرد بود و دلسوخته از جاماندن و به قول پسرش، "اینها مرد جنگ هستند. مرد در خانه نشستن نیستند و وقتی ببینند اسلام و در خطر است، حتما رزم‌آوری خودشان را نشان می‌دهند." 🍃در آخرین شیفت خادمی‌اش، وقتی از حرم خارج می‌شد، درخشانش اولین چیزی بود که نگاه را خیره می‌کرد. به همسرش گفت "اینبار که بروم، حتما می‌شوم" 🍃از خانم خواسته بود او را به عمه جانشان ببخشند. او را به امانت دهند تا در آنجا عشق‌بازی کند و حضرت کریمه... اصلا مگر می‌شود از کریم چیزی بخواهی و دست خالی بازگردی؟ 🍃، میعادگاهِ او و رفقایی شد که بالِ پروازشان بر فرازِ آسمانها باز بود و مصطفی با رسیدن به آنها آرام گرفت. به راستی که تولدِ حقیقی است... ✍️نویسنده : 🌺به‌مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ مرداد ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۹ مهر ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید : بهشت معصومه قم، قطعه ۳۱ 🕊محل شهادت : الدیزور سوریه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
‍ 🍃نهم محرم سال ۱۳۹۴ به رسید. با دیدن دو فرشته کوچکش، همه می گفتند پا روی نفس دنیا گذاشته بود. اما گذری که به روز های زندگی اش میکنی میگویی نه...! 🍃او به ندای "هل من ناصر ینصرنی" امامش لبیک گفت. به قولی، یزید زمانش را شناخت و پا در مسیر شهادت گذاشت🕊 🍃از آنچه در مقابلش بود هیچ ترسی نداشت، برایش فرقی نمیکرد سخت و یا حتی آسان مهم عمل به تکلیفش بود. این را میشد از همان شب فهمید، شبی که با اسرار از فرمانده اجازه گرفت و از همه جلوتر رفت تا وقتی که تشنگی بر همه غالب شد اما توان او را نگرفت...! 🍃بلکه تکرار سخنان امامش جانِ تازه ایی به او می بخشید. " اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید" آن شب با جان هایی که از تشنگی به لب رسیده بود قرار شد تا با دوستانش به امام حسین بروند و اجازه نبرد با اسرائیل را بگیرند. 🍃اما روزگار عزیز کرده ها را زیاد میهمان زمین نمیکند. عزیزه بود و همان شب پیش چشمان برادر آسمانی شد و داستانش تمام💔 🍃ماندیم ما و داستان سالهای پس از او روزهایی ک قهرمانانی چون عبدالله باقری، حسین محرابی، محمد حسین مومنی، و را در خود ندید. ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ٣۰ مهر ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃🌷🍃👇👇
‍ *بسم الله الرحمن الرحیم* 🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»! 🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن را از دیگران منع میکردم. 🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅 🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی امام حسینِ بچگیمی...» 🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد! 🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش جور میکند... 🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش و با رفاقت عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند» 🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است؟! 🍂اما خدا هارا خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای ؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به ، خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود... 🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»💔 🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق و مجنونِ ؛ چشم دوخته به گنبد طلایی (س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است. 🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند....💔 ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ آبان ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : امامزاده عباس 🕊محل شهادت : سوریه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🍁💓جمعه هفتمین روز 🍁✨هفته تون شاد و بینظیر 🍂💓امـروز برای 🍁✨تک تکون از خدا میخوام 🍁💓در کنار خانواده و 🍂✨عزیزانتان بهتـرین 🍁💓آدینه را سپری کنید 🍁✨لحظه هایی شیرین 🍂💓دنیایی آرام و 🍁✨یه زندگی صمیمی 🍁💓آرزوی من برای شماست 🍂✨روزتون زیبـا و در پناه خـدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شخصی می گفت: «من سی سال دارم.» بزرگی به او خرده گرفت و گفت: «نباید بگویی سی سال دارم، باید بگویی آن سی سال را دیگر ندارم.» راستی شما به جای سال هایی که دیگر ندارید، چه دارید؟! جز محبت و نيكی چيزی باقی نمی ماند.
4_5771598235143506291.mp3
11.5M
دعای عدیله ◀️ به رسم جمعه های انتظار 📢 به نیت اینکه نزد خدای باری تعالی باشد تا در ها و بلاها به فریاد مون برسه مخصوصا در و هنگام که شیطان وسوسه میکند برای به زبان نیاوردن نام الله و شهادتین این دعای عظیم را قرائت نموده در زمان هوشیاری به ودیعه می‌گذاریم تا در آنجا که زبان قاصر از گفتن نام الله و اهل بیت بود به برسد 💠💠 اللهمَّ انّی اَعوذُبِکَ مِنَ العَدیلَتِ عند المَوتِ💠💠 یعنی 🤲ای خدای من، پناه به تو میبرم از برگشتن در هنگام مرگ🤲 یك چند به كودكی ، به استاد شدیم یك چند ز استادی خود شاد شدیم ! پایان سخن شنو كه ما را چه رسید از خاك برآمدیم و بر باد شدیم !! خدایا عاقبت همه مارا ختم به خیر بگردان و در شب اول قبرمان این دستان خالی ما را از رحمتت و از شفاعت اهل بیت بهره مند گردان . آمین یا رب العالمین🌹🍃