┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️ جبرى گرى و توجیه بزرگ ترین جنایت تاریخ
هنگامی که سر مقدس امام حسین را در شام نزد یزیدبن معاویه گذاردند، یزید شعرى خواند و سپس به حاضران رو کرد و گفت:
صاحب این سر می گفت:
من براى حکومت کردن از یزید بهترم، گویا این آیه را نخوانده بود که خداوند می فرماید:
« قل اللّهُم مالكِ المُلك تُوتىِ المُلك مَن من تشاء...» تشَاء و تَنزع المُلك ممّن تشاء و تُعِزُّ من تشاء و تُذلُّ « بگو خدایا مالك حکومت ها تویی، تو هستی که به هر کس بخواهی، حکومت می بخشی و از هر کس بخواهی حکومت را می گیرى، هر کس را بخواهی، عزت می دهی و به هر کسی بخواهی، ذلت...». به این ترتیب، یزید خونخوار، بزرگ ترین جنایت را انجام می دهد و بعد می گوید:
خدا چنین خواست که ما عزیز شویم و دشمن ما ذلیل گردد. این گونه بر روى جنایت خود سرپوش می گذارد و براى توجیه اعمال ننگین خود به سفسطه و جبر متوسل می گردد. آن چنان که شمر با این منطق جنایت کربلا را توجیه کرد...
◾️توجیه شمر
ابی اسحاق می گوید:
شمر بن ذى الجوشن ابتدا با ما نماز می خواند، پس از نماز دست هاى خود را بلند می کرد و گفت:
خدایا تو می دانی که من مردى شریف هستم، مرا مورد بخشش قرار ده. من بدو گفتم چگونه خداوند تو را ببخشد، در حالی که در قتل فرزند پیامبر معاونت کرده اى؟ شمر گفت:
« ما چه کردیم؟ امراى ما به ما دستور دادند که چنین کنیم. ما نیز نباید با آن ها مخالفت کنیم. چرا که اگر مخالفت می کردیم، از الاغ هاى آب کش بدتر بودیم. من به او گفتم:
این عذر و توجیه زشتی است. اطاعت تنها در کارهاى درست و معروف است.
خداوند در قرآن حتی اطاعت از پدر و مادر را تا زمانی می داند که مخالفت با امر او نداشته باشد، چه برسد اطاعت حاکمان. ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش کنند که براى من هم تایی قائل شوى که به آن علم ندارى، از آن ها پیروى مکن! « وَ وَصَّینَْا اْلإِنسْانَ بِوالدَِیْهِ حُسْناً وَ ِإنْ جاهَدكاَ لِتشُْرِكَ بى ما لَیسَْ لكََ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما». (آل عمران/62)
در روان شناسی نیز میلگرام آزمایشی انجام داده است که همین مطلب را تایید می کند. در اوایل دهه ۶۰ میلادی، استنلی میلگرام آزمایشی ترتیب داد که در آن به افراد عادی دستور داده می شد که به یک غریبه، شوک های دردآور بدهند.
طبق گزارش او 56٪ افراد حتی بعد از این که فرد دچار درد می شد، اعتراض می کرد، از درد قلب شکایت می کرد و یا عکس العمل حیاتی نشان نمی داد، به اعمال شوک بر او ادامه می دادند.
#توجیه_المسائل_کربلا۹
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️۲. توجیهات سیاسى
توجیهات سیاسی نیز فراوان است.
این همان است که در قرآن آمده:
« وَ قالوا ربنا انَا اطعنا سادتنا وکبراء فاضلونا السَّبیلاَ»
« کافران در دوزخ می گویند:
خدایا ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت کردیم و آن ها ما را گم راه ساختند.». اما این توجیهات هرگز در درگاه خدا پذیرفته نمی شود.
◾️ توطئه تفرقه با توجیه مسجدسازى (مسجد ضرار)
از حوادث معروف زمان پیامبر ماجراى مسجد ضرار است که جمعی از منافقان مدینه در نزدیك مسجد قبا، مسجدى ساختند تا وانمود کنند که طرف دار اسلام هستند و حتی براى گسترش اسلام مسجد می سازند، ولی هدف شان این بود تا زیر پوشش مسجد، تفرقه افکنی و با حکومت اسلام مخالفت کنند.
آن ها به حضور رسول خداآمده و توطئه خود را چنین توجیه کردند:
محل سکونت قبیله بنی سالم تا مسجدالنبی دور است، ما قصد داریم براى پیرمردان از کار افتاده و ناتوانان بیمار، مسجدى بسازیم که در آن نماز بگذارند و سایر مردم در شب هاى بارانی که قدرت آمدن به مسجد شما را ندارند، در این مسجد جمع شوند و نماز بخوانند و مراسم مذهبی خود را انجام دهند.
آن ها حتی سوگند یاد کردند که نظرى جز نیکی و خدمت ندارند. پیامبر به آن ها اجازه داد.
جریان جنگ تبوك (سال نهم هجرت) پیش آمد و رسول اکرم عازم تبوك شد. هنگام بازگشت هنوز پیامبربه دروازه شهر نرسیده بود، منافقین توطئه گر، خود را به رسول خدا
رسانده و از آن حضرت خواستند که به آن مسجد بیاید و آن را افتتاح کند و در آن نماز بگزارد، تا مسجد بودن آن مرکز رسمیت یابد.
در این هنگام جبرئیل بر پیامبر نازل شد و آیات ۱۰۷ تا ۱۱۰ سوره توبه را نازل کرد: « والذّین اتّخذوا مَسجد اضِراراً و كفراً و تَفریقاً بینَ المؤمنین و إرصاداً لِمَن حارب اللّه و رسوله من قَبل و لِیحلفنّ إن أردنا الا الحُسنى و اللّه یشَهد انّهم لَكاذبون»
« آن ها کسانی هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمین) و (تقویت) کفر و تفرقه میان مؤمنان و کمین گاه براى کسی که با خدا و پیامبرش از قبل مبارزه کرده بود، آن ها سوگند یاد می کنند که نظرى جز نیکی (و خدمت) نداشته ایم، اما خداوند گواهی می دهد که آن ها دروغ گو هستند.»
به این ترتیب آن مسجد به عنوان مسجد ضرار معرفی گردید. پیامبر دستور داد آن مرکز به ظاهر مسجد را سوزاندند و ویران کردند و محل آن را مرکز ریختن زباله هاى مدینه قرار دادند و غائله توطئه آن منافقان توجیه گر و دروغ ساز، پایان یافت.
آرى!
آن ها با توجیه (ساختن مسجد براى بیماران، ناتوانان، همسایگان مسجد در شب هاى بارانی و...) و تحت پوشش این گفتار زیبانما می خواستند به بزرگ ترین جنایت، یعنی تفرقه بین مسلمین دست بزنند و اساس حکومت اسلامی را مورد هجوم قرار دهند که دستور پیامبر و هشیارى مسلمین به زودى آن ها را رسوا کرد و مسجدشان را مسجد ضرار و کفر معرفی و خود آن ها را دروغ گو و توجیه گر معرفی کرد.
#توجیه_المسائل_کربلا۱۰
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️امیرمؤمنان در برابر توجیه گر بزرگ
اشعث بن قیس از سران کینه توز منافقان بود. او براى این که به فکر خام خود، در دستگاه حکومت امیرمؤمنان علی نفوذ کند، نیمه شب ظرفی سرپوشیده را پر از حلواى خوش طعم و لذیذ کرد و به در خانه علی آورد و به نام هدیه به علی داد. امام علی می فرماید:
وقتی اشعث آن حلوا را آورد، من از آن به قدرى متنفر شدم که گویی آن را با آب دهان مار خمیر کرده بودند، به او گفتم:
« اصلة ام زكاة ام صدقة...» آیا هدیه است یا زکات و یا صدقه؟ زکات و صدقه که بر ما حرام است.
او گفت:
« لا ذا و لا ذاك و لكنها هدیة»
« نه زکات است و نه صدقه، بلکه هدیه است.» به او گفتم:
آیا از طریق دین خدا (با توجیه گرى) وارد شده اى که مرا فریب دهی؟ یا دیوانه شده اى و هذیان می گویی؟ « و اللّه لَو اعطیتُ الاقالیم السّبعَة بما تحت افلاكها على ان اعصىَ اللّه فى نملة اسلبها جلب شَعیرة ما فَعلتُه»
« به خدا سوگند اگر اقلیم هاى هفت گانه را با آن چه در زیر آسمان ها است، به من دهند که خداوند را بر گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى، نافرمانی کنم، هرگز نخواهم کرد و این دنیاى شما از برگ جویده اى که به دهان ملخی باشد نزد من خوارتر و بی ارزش تر است.»
این است موضع گیرى سخت امیرمؤمنان علی در برابر منافقی که رشوه آورده بود و می خواست به نام هدیه و با ستر توجیه به علی بدهد و آن حضرت آن گونه او را طرد کرد، و رشوه هدیه نمایش را به خودش برگرداند.
◾️شهادت عمار یاسر و توجیه معاویه
در جریان جنگ صفین که بین سپاه علی و سپاه معاویه در گرفت و ۱۸ ماه طول کشید، عمّار یاسر صحابی پیامبر جزء سپاه امیرمؤمنان علی بود.
مسلمانان همه می دانستند که پیامبر به عمار فرمود:
« تقتلك الفئة الباغیة» « گروه ستم گر و متجاوز تو را می کشند.» عمار در جنگ صفین به شهادت رسید و براى آنان که در شك و تردید بودند، ثابت شد که معاویه و پیروانش جمعیت ستم گر و یاغی را تشکیل می دهند، زیرا آن ها عمار یاسر را کشتند.
معاویه حیله گر به غلط اندازى و توجیه پرداخت و اعلام کرد که علی عمار یاسر را کشته است، زیرا علی او را به میدان جنگ فرستاده و سبب کشتن او شده است. با این توجیه گرى گروهی را فریب داد و اغفال کرد. وقتی که علی از این توطئه با خبر شد، در پاسخ این غلط اندازى فرمود:
اگر سخن معاویه درست باشد، پس حضرت حمزه را پیامبر کشته است، زیرا رسول خدا او را به میدان فرستاد!
عبدالله پسر عمروعاص همین پاسخ را به معاویه گفت. معاویه به قدرى خشمگین گردید که به عمروعاص گفت:
فرزند احمق خود را از این مجلس بیرون کن. با این که کشته شدن عمار یاسر، روحیه سپاه معاویه را تضعیف کرده بود و آن ها از این که عمار را کشته اند، شرمنده بودند و احساس شرمندگی می کردند، ولی همین غلط اندازى و توجیه معاویه و دستیارانش، سپاه او را چنان اغفال کرد که سپاهیان او از خیمه هاى خود بیرون آمدند و فریاد می زدند، عمار را آن کسی کشته است که با خود به میدان آورده است.
#توجیه_المسائل_کربلا۱۱
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️بزرگ ترین جنایات با توجیه صلح
در مورد شهادت امام حسین از توجیهات معروف دشمن این بود که:
حسین بن علی از دین جدش خارج شده و میخواهد شقّ اجتماع مسلمین کند.
یعنی اختلاف اندازى کند. عمرسعد با توجیه این که براى صلح می روم، به بزرگ ترین جنایت دست زد.
یکی از یاران او در کربلا بعد از شهادت امام مشغول غارت اموال اهل بیت بود، ولی گریه می کرد! کودکی از فرزندان امام به او فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفت: به خاطر جنایت و غارتی که می کنم، کودك فرمود:
بنابراین از این خلاف دست بردار. او در پاسخ گفت:
« أخاف أن یأخذه غیرى» « می ترسم این زیور را شخص دیگرى برباید».
۳. ◾️توجیهات اجتماعى
گاهی شخصی گناه می کند و آن را تقصیر جامعه می گذارد که رسم چنین بود، اگر غیر از این می کردم زشت می شد، خواهی نشوى رسوا، هم رنگ جماعت شو! همه دارند این کار را می کنند، من هم یکی از آن ها، انسان که نمی تواند از جامعه جدا باشد و تافته جدا بافته و امثال این ها که در رفتار و گفتار روزانه بعضی وجود دارد.
البته این گونه توجیهات در زمان هاى گذشته هم رایج بوده است. قوم شعیب به بت پرستی، خرافات، کم فروشی، رباخوارى و... ادامه می دادند. حضرت شعیب آن ها را به سوى خدا دعوت می کرد و از آلودگی هاى گناه برحذر می داشت.
آن ها در برابر منطق شعیب از روى مسخره می گفتند:
« اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور می دهد که ما آن چه را پدران مان می پرستیدند، ترك کنیم؟»
قوم گنه کار شعیببا توجیهِ پیروى از سنت نیاکان به گناه خود ادامه می دادند.
فرعون در اوج اقتدار بود و جامعه اى که او به وجود آورده بود، سراسر سانسور و اختناق و محیطی فاسد بود. اکثر مردم با توجیه « خواهی نشوى رسوا هم رنگ جماعت شو»، از فرعون اطاعت می کردند.
ولی حضرت آسیه زن فرعون مرعوب جَوّ و محیط و جامعه فاسد نشد و با اراده اى قوى، ایمان خود را حفظ کرد. اما به عکس افراد زبون و سست عنصرى مانند زن حضرت نوح و پسر او و همچنین زن لوط آن چنان در کام جامعه حل شدند که دعوت حضرت نوح و لوط را به استهزا گرفتند و با آن ها مخالفت کردند.
پیامبر اسلام و علی دشمنان بسیار داشتند، زیرا هرگز سنت هاى غلط جامعه ى خود را امضا نکردند و در سخت ترین شرایط با جامعه ى فاسد مبارزه کردند. بنابراین نباید مرعوب رسم، سنت و فشار جامعه، قرار گرفت، زیرا بعضی آداب و رسوم و سنت هاى جامعه، غلط است که نه تنها نباید قبول کرد، بلکه باید با آن ها مبارزه کرد.
#توجیه_المسائل_کربلا۱۲
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️بهانه نابودى اسلام
یک نمونه از توجیهات اجتماعی این گونه است که فرد می گوید: می دانم کار من اشتباه است، ولی چون مردم می خواهند و اصل دین در خطر است، من باید این کار را انجام دهم. در صدر اسلام چنین نمونه هایی مشاهده می شود.
بعد از ملاقات حضرت زهرا سلام الله علیها و ابوبکر، ابوبکر تصمیم به کناره گیری از خلافت می کند. در این هنگام از جانب عده ای تصمیم گرفته می شود تا نزد خلیفه بروند و به او این چنین بگویند:
« ای خلیفه! اگر تو از مقام خود کناره گیری کنی، اسلام نابود خواهد شد، امروز بهای اسلام به خلافت تو است، هیچ کس نمی تواند جای تو را بگیرد.»
این گونه است که خلیفه آرام می شود...
◾️۴. توجیهات روانى
گاهی بعضی از حالات روحی، روانی وسیله ى توجیه گناه قرار می گیرد.
مانند:
۱. یاس و ناامیدى.
می گوید:
ما دیگر در گناه غرق شده ایم، آب که از سر گذشت، چه یك وجب، چه صد وجب. دیگر امید نجات نیست. نیز مانند این که کسی که سن و سالی از او گذشته و هنوز قرائت نماز را نمی داند، به او می گویی بیا و قرائت نماز را یاد بگیر، می گوید:
از ما دیگر گذشته، من بی سواد هستم، نمی توانم یاد بگیرم.
۲. عادت به گناه.
مثلاً به سیگار و تریاك عادت کرده، می گوید: من دیگر نمی توانم ترك آن کنم. اگر روزى هزار تومان به او بدهی تا سیگار را ترك بکند، ترك می کند، تا صد روز هم اگر روزى هزار تومان به او بدهی سیگار نمی کشد و این دلیل بر آن است که اگر اراده کند، می تواند ترك کند. در عین حال خود را مسلوب الاراده فرض می کند و گناه خود را به توجیهِ عادت کرده ام، ادامه می دهد.
۳. خجالت بی جا.
می گویی نهی از منکر واجب است و ترك آن حرام و گناه می باشد، چرا فلانی را نهی از منکر نمی کنی؟ می گوید:
خجالت کشیدم، نخواستم رنجیده خاطر شود.
و از این قبیل بهانه ها که در گفتار و رفتار روزانه دیده و شنیده می شود.
قرآن در ردّ این گونه توجیهات خود درآورده و وسوسه گر می فرماید:
بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه ى شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کسادش بیم دارید و مسکن هاى مورد علاقه ى شما، در نظرتان از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت گنه کار را هدایت نمی کند.»
#توجیه_المسائل_کربلا۱۳
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️توجیه و تهمت
در روایتی آمده است:
علقمه به امام صادق عرض کرد:
مردم تهمت هاى بزرگی به ما می زنند؛ به حدى که دیگر طاقت ما تمام شده است. حضرت فرمود:
رضایت مردم تحصیل کردنی و زبان شان کنترل شدنی نیست! شما چگونه توقع دارید که از تیر زبان مردم سالم بمانید، در حالی که انبیا و حجج خدا سالم نماندند؟ آیا یوسف را متهم به زنا نکردند؟
آیا درباره ایوب نگفتند که گناهانش او را به این روز (بیمارى سخت) انداخته است؟ آیا داود را متهم نکردند که عاشق همسر یکی از رزمندگانش شد، او را به جبهه فرستاد تا کشته شد و همسرش را به تزویج درآورد؟ آیا همه انبیاء را متهم به ساحر بودن و دنیاطلبی نکردند؟
آیا مریم دختر عمران را متهم به زنا نکردند؟ آیا پیامبر ما را متهم به این نکردند که شاعر (خیال باف) و مجنون است؟ آیا حضرتش را متهم نکردند که عاشق همسر زید بن حارثه شد و سرانجام با طلاق زید او را به تزویج در آورد؟
این همه تهمت هاى بزرگ به این مردان خدا زدند، ولی آنان از راه خود عقب نشینی نکردند.
5⃣توجیهات فرهنگى
یکی از توجیهاتی که روى گناه را می پوشاند و گناهکار را در گناهش گستاخ می کند، توجیهات فرهنگی است.
مانند این که:
۱. بی سواد بودم و نمی دانستم. این توجیه نیز از توجیهات بی اساس است، چرا که خداوند از یك سو به انسان عقل و فطرت و وجدان داده که چراغ هاى درونی او هستند و گناه را از غیرگناه به او می فهمانند و از سوى دیگر پیامبران و امامان و اولیاى خدا حجت را بر او تمام کرده اند و راه و چاره را به او نشان داده اند و او خودش سستی و کندى کرده و به راه راست نرفته است.
در قرآن در سوره انعام می خوانیم: « قُل للِّه الحُجّة البالِغة»
« بگو براى خدا دلیل رسا و قاطع است.» شخصی از امام صادق پرسید:
تفسیر این آیه چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: خداوند در روز قیامت به بنده خود می گوید: اى بنده من! آیا می دانستی (و گناه کردى)؟ اگر بگوید: آرى می فرماید:
چرا آن چه می دانستی، عمل نکردى؟ اگر بگوید: نمی دانستم، می گوید:
چرا یاد نگرفتی، تا عمل کنی؟ در این وقت او در برابر بازخواست خدا فرومی ماند، این است حجت بالغه ى خدا.
۲. یکی از توجیهات فرهنگی، افتخار به نژاد است. افرادى به اتکاى حسب و نسب خود، گناه می کنند، مثلاً با مؤمنی نزاع و قهر کرده و وقتی او را دعوت به اصلاح می کنی، در پاسخ می گوید: من با این موقعیت و پرستیژِ خانوادگی بیایم و با فلان کس آشتی کنم؟ « تحقیرِ مؤمن» را که از گناهان بزرگ است، انجام می دهد، به خاطر این که خودش در یك خاندان اشرافی بوده است.
چنان که در صدر اسلام مشرکان متکبر، افرادى چون بلال و صهیب و جویبر را که به اسلام گرویده بودند، اراذل می خواندند و بعضی از سران مسلمان نما، سلمان را تحقیر می کردند. شیطان که مطرود درگاه خدا شد، به نژاد خود افتخار کرد و همین باعث گردید که از فرمان خدا در مورد سجده آدم سرپیچی کند.
« قالَ ما مَنَعَك اّلا تسَجُد اذ امرتُك قالَ انَا خیرٌ مِنه خَلقتَنى من نار و خَلقتَه من طِین»
« خداوند به شیطان فرمود: چه چیز مانع شد که سجده کنی در آن هنگام که به تو فرمان دادم؟
گفت:
من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده اى و او را از خاك.» آنان که معیار برترى را نژاد و حسب و نسب می دانند، در حقیقت از شیطان پیروى می کنند، زیرا خداوند معیار برترى را به تقوا و دورى از گناه می داند، نه نژاد و حسب و نسب.
۳.از توجیهات فرهنگی، کج فهمی است. به زن می گویی حجابت را حفظ کن و به مرد می گویی چشم چرانی نکن، در پاسخ می گویند: قلبت پاك باشد! به خیال این که قلب پاك کافی است و به عمل خود توجه ندارند. به هر حال گناهانی نیز بر اثر توجیهاتی که از کج فهمی نشات گرفته در جامعه انجام می شود.
#توجیه_المسائل_کربلا۱۴
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan