eitaa logo
جلسه هفتگی آل یاسین🌱
239 دنبال‌کننده
206 عکس
121 ویدیو
12 فایل
🤝تشکیلاتی شدن: رمز ظهور🌱 🔻پی‌بردن به اهمیت تشکیلات و زندگی تشکیلاتی برای رسیدن به ظهور 🔻استفاده از مباحث عمیق دین و آرامش خانواده 🔻جهادتبیین 🔻مطالعه و‌تحلیل سخنان رهبری ادمین: @khaademo_shohaada
مشاهده در ایتا
دانلود
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ▪️توجیه در جنگ تبوك در جریان جنگ تبوك یکی از منافقان بنام « جدّبن قیس» به پیامبر عرض کرد: اجازه بده من در جنگ شرکت نکنم، زیرا علاقه ى شدیدى به زنان دارم. اگر چشمم به دختران رومی بیفتد، ممکن است دل از دست بدهم و فریفته ى آن ها گردم و همین کار، مرا از وظیفه شرعی جهاد باز دارد. در ردّ این توجیه خنده آور او، آیه اى نازل گردید: « و مِنهم من یَقول ائْذَنْ لی و لا تَفتِنّی الا فِی الفِتنَة سَقَطوا و انّ جهنّم لَمُحیطَة بِالکافِرین» « بعضی از آن ها (منافقان) می گویند اجازه (عدم شرکت در جهاد) به من بده و مرا گرفتار گناه (فریفتگی به دختران رومی) مساز، این ها اکنون به فتنه و گناه سقوط کرده اند و جهنم کافران را احاطه کرده است.» این دغل بازان که به بهانه آلوده نشدن به گناه از مسئولیت جنگ فرار می کنند، هم اکنون در قلب گناه افتاده اند. زیرا با شبهه ى شرعی، فرمان صریح خداوند را زیر پا می گذارند، آیا با شبهه تراشی و توجیه و بهانه سازى می توان از فرمان آشکار و قاطع خدا دست برداشت؟ ▪️توجیه در آستانه صلح حُدیبیّه در سال ششم هجرت در ماه ذی القعده، رسول خدا هم راه حدود ۱۴۰۰ نفر مسلمان از مدینه به سوى مکه براى انجام عمره حرکت کردند، از آن جا که این حرکت ضمناً یك مانور نظامی براى ترساندن مشرکان به حساب می آمد، پیامبر مسلمانان را براى شرکت در این حرکت، دعوت و تشویق کرد و فرمان حرکت داد. مسلمانان هم راه پیامبر به سوى مکه ره سپار شدند، ولی وقتی به « عسفان» نزدیك مکه رسیدند، مشرکان از ورود آنان به مکه جلوگیرى کردند. پیامبر وارد « حدیبیه»- روستایی در ۲۰ کیلومترى مکه- شد و در همان جا « صلح حدیبیه» بین پیامبر و نمایندگان قریش برقرار گردید که زمینه ساز امتیازات مهمی براى اسلام در آینده نزدیك گردید. سپس پیامبر و هم راهان بی آن که وارد مکه شوند، به سوى مدینه بازگشتند. با این که پیامبر فرمان داده بود که مسلمانان در این حرکت شرکت کنند، بعضی از افراد ضعیف و سست ایمان، از شرکت در این حرکت سرباز زدند و شرکت نکردن خود را چنین تحلیل می کردند: چگونه ممکن است مسلمانان در این سفر جان سالمی به دربرند، با این که مشرکان حالت تهاجمی دارند و دنبال فرصت می باشند؟! ولی هنگامی که مسلمانان رفتند و با قرارداد صلح حدیبیه بازگشتند، همین متخلفان خواستند با عذرتراشی و بهانه جویی به نحوى گناه تخلف خود را رفو کنند. آن ها تصمیم گرفتند که به حضور پیامبر بیایند و نگهدارى از زن و بچه و اموال را براى توجیه تخلف خود دلیل قرار دهند، ولی قبل از این کار، توجیه آن ها شدیداً رد شد. چنان که می خوانیم: « سَیَقولُ لَك الُمخلّفونَ مِن الأعرابِ شَغَلتْنا أموالنا و أهلونا فَاستَغفِر لَنا یَقولون بِألسِنتِهم ما لَیس فِی قُلوبهم»4 « به زودى اعراب متخلف (توجیه گرى کرده) می گویند: حفظ اموال و خانواده، ما را به خود سرگرم کرد، براى ما استغفار کن، آن ها بر زبان خود چیزى می گویند که در دل ندارند.» یعنی آن ها دروغ می گویند و توجیه حفظ اموال و زن و بچه در برابر جهاد یك توجیه نادرست است. به این ترتیب قبل از آن که آن ها، عذرتراشی خود را آشکار کنند، آیه ى فوق و آیات بعد از آن نازل شد و پیامبر را به موضع گیرى شدید در برابر آن ها فرمان داد. ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ▪️توجیه در جنگ جمل و صفین در جریان جنگ جمل بعضی به بهانه این که این جنگ یك نوع برادرکشی و مسلمان کشی است، دست از دفاع کشیدند و بعضی از مقدس نماها، صریحاً امام بر حق، حضرت علی را از این که با آشوب گران جنگ جمل می جنگد، مورد انتقاد قرار دادند. امام علی آشکارا سپاه جمل را لعنت کرد، یکی از مقدس مآب ها به او گفت: مؤمنان آن ها را از لعن خود استثنا کن. حضرت علی قاطعانه به او فرمود: « وَیْلك ما كان فِیهم مُؤمن». « واى بر تو، در میان آن ها مؤمنی نیست.» در جریان جنگ صفین بعضی با توجیه این که مسلمان کشی جایز نیست، از یارى علی دست کشیدند. علی در برابر این گونه افراد می فرمود: سپاه معاویه مسلمان نیستند، بلکه تظاهر به اسلام می کنند و کفر خود را پنهان می دارند، تا وقتی داراى یار و یاور شدند، کفرشان را آشکار نمایند. در حالی که بهانه جویان و مقدس مآب هاى کوردل هم چنان در شك و تردید باقی بودند، حتی سال ها بعد ایرادتراشی می کردند که مسلمان کشی جایز نیست. امام باقر در برابر این گونه افراد می فرمود: « لو ان عَلیّاً قتل مؤمناً واحدً ا لكان شّراً عندى من حمارى هذا» « اگر علی یك نفر مؤمن (ظاهرى) را به قتل برساند، آن مؤمن در نزد من از این الاغ (اشاره به الاغ خود کرد) پلیدتر است.» این ها نمونه هایی از توجیه ها و بهانه هاى نظامی بود که بعضی با مطرح کردن آن ها، هم خود دست از یارى حق می کشند و هم دیگران را اغوا می کنند. ▪️ از توجیه جهادى(!) تا جهاد فرهنگى در صحنه جهاد نظامی دیدیم که افراد چه توجیهاتی را می آوردند و قرآن آن ها را رد می کرد. امروز نیز ما جهاد داریم، اما نه جهاد نظامی بلکه جهاد فرهنگی. در این عرصه هم باید مراقب باشیم که توجیه گر نباشیم. دشمن با تمام توان تهاجم فرهنگی را شروع کرده است و ما باید برای مقابله با این تهاجم دست به جهاد بزنیم. بهانه تراشی و توجیه آوردن تنها باعث از دست رفتن سرمایه های انسانی ما می شود. باید از وادی توجیه های جهادی به جهاد فرهنگی هجرت کرد! رهبر معظم انقلاب در مورد این نبرد گفته اند: « امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست. نمی گوئیم به کلی منتفی است، اما خیلی محتمل نیست - لکن جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیش تر نباشد، کم تر نیست؛ اگر احتیاط بیش ترى نخواهد، کم تر نمی خواهد. در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهاى مرزى ما می آید، مراکز مرزى ما را سعی می کند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آن چه که امروز به او جنگ نرم گفته می شود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى می آید که آن ها را منهدم کند؛ به سراغ ایمان ها، معرفت ها، عزم ها، پایه ها و ارکان اساسی یك نظام و یك کشور؛ دشمن به سراغ این ها می آید که این ها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصت هاى یك نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهایی است که دارند می کنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند می کنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم. البته ما مدد الهی داریم، کمك غیبی داریم بدون شك؛ این را انسان دارد مشاهده می کند؛ لکن ما مادامی که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمك الهی به سراغ ما نخواهد آمد.» ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ▪️توجیهات مقدس بعضی وقت ها توجیهات، مقدس می شود به این گونه که رنگ و بوی قرآن می گیرد. با آیه های قرآن و یا روایات کارها توجیه می شوند. یک روز از خطبه فاطمه می گذرد. ابوبکر به عمر می گوید: - دیدی که چگونه فاطمه ما را از عذاب فردای قیامت ترساند؟ - تو نماز بخوان، دین خدا را به پا دار، به مردم احسان و نیکی کن، دیگر نگران نباش، مگر قرآن نخوانده ای؟ - چه طور؟ قرآن در سوره هود در آیه ۱۱۴ می گوید: « کارهای خوب، گناهان را پاک می کند»، تو فاطمه را ناراحت کرده ای، اما این یک گناه است. وقتی تو کارهای نیک زیادی انجام دهی، می توانی آن گناه را از بین ببری. ای عمر! تو چه قدر غصه و غم های مرا برطرف ساخته ای! خدا تو را برای من نگه دارد! ❌در ادامه به بیان توجیهاتی می پردازیم که باعث شد افراد از امام حسین جدا شوند. به طور کلی می توان افرادی را که در کربلا توجیه می کردند، در سه دسته طبقه بندی کرد: 1⃣توجیه کسانی که با امام نیامدند. 2⃣توجیه کسانی که امام را ترک کردند. 3⃣ توجیه کسانی که مقابل امام ایستادند. 4⃣توجیهاتی که باعث شد فرزند زهرا در گودی قتل گاه... 5⃣توجیهاتی که باعث شد اهل بیت پیامبر... ▪️مى خواستم طواف كنم (بهانه حج) پای درد دل حاجی تمتع سال ۶۰ هجری (روح حج رفت و من سرگرم تمتع پیکر حج) چه قدر شیرین است حج خانه ی خدا! چه قدر لذت بخش است درک آن فضای ملکوتی! از آن گذشته حج رکن اسلام است (بُنِىَ اْلإِسْلاَم ُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلاَةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوََلایَة...) و جزیی از فروع دین. اما شرط کربلایی شدن، پشت کردن به مکه است و انتخاب حسین... حجّ واجب، حرام می شود بر پیرو حسین؛ وقتی خود حسین در حج نباشد. چه حادثه ی شگفتی که واجب هم به پای او کنار می رود، حتی حج، حجّ واجب، چرا که حسین "اوجب" است و جایی که "اوجب" هست ترجیح بر "واجب" پیدا کردن امری بدیهی است. این جاست که باید اولویت را تعیین کرد، کدام یک؟ حج یا حسین! و چه تصویر غریبی: پشت کردن به یک اولویت! برای رسیدن امامی که امروز او اولویتش با همه فرق دارد... شاید این تصویر، فهم اولویت و معیار هایش را بهتر تبیین کند. کسانی که با خود گفتند اول حج بگذاریم، بعد به حسین می رسیم... نرسیدند! تاریخ می خواست به همه درس اهمیت اولویت دهی یاد بدهد. جایی که اولویت، "حسین" است، هیچ تأخیری جایز نیست. باید اولویت ها را هم راه امام انتخاب کرد، نه زودتر نه دیرتر. « المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق و اللاّزم لهم لاحق » و چه قدر سخت می شود تشخیص این اولویت؛ خیلی ها اشتباه کردند. « یک عده بغل دست حسین هم نشسته بودند. نقشه دست شان نبود؛ اشتباه کردند. کی می تواند بگوید عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر از اسلام و از محبت خاندان پیغمبر نصیبی نداشتند؟ این هایی که در دامان آل پیغمبر بزرگ شده بودند، اما نقشه عوضی دست شان بود. نمی دانستند آن سرزمینی که باید از آن دفاع بشود و آن نقطه ای که باید برایش فداکاری بشود، کجاست. نشستند در مدینه به امید آن که چهار تا مساله بگویند. اسلام مجسم را، قرآن ناطق را، حسین فاطمه را تنها گذاشتند.» برای همین شب عاشورا در وصف شان فرمود: اصحابی مثل شما ندیدم. وقتی حسین به سمت کربلا حرکت آغاز می کند، همه چیز از اولویت خارج می شود، حتی طواف حج واجب. دیگر مکه و مدینه ماندن اولویت خود را از دست می دهد. اگر بگوییم این واجبات در برابر تصمیم ولی خدا از استحباب هم بی رنگ تر می شود، درست گفته ایم. پشت به قبله و رو به امام بودن در آداب زیارت، یاد آور این جلوه از تاریخ است: اول حسین، آخر حج! ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ▪️مى خواستم تفسیر بگویم (بهانه تفسیر) باید زیارت حضرت رسول را هم رها کرد، رها کردن ولیّ خدا برای یاری ولیّ زمان امروز! باید امام حیّ را دنبال کرد. حتی تفسیر قرآن در کنار حسین معنا می یابد، نه در مدینه. تفسیرِ قرآنِ حبیب است که شنیدن دارد، نه تفسیر مفسران مدینه نشین. ما تشنه ی شنیدنِ تفسیرِ کربلایی قرآنیم و نه تفسیر مدنی... تفسیر قرآن عاشورا، تفسیر طوفانی آیه هاست نه تفسیر عزلت نشینی و راحت طلبی. عده ای تفسیر گفتن را بهانه کردند و از مدینه خارج نشدند. امام را هم راهی نکردند. چرا؟ چون تفسیر گفتن که دردسری ندارد. نه یزید با تو کار دارد، نه دیگران. وقتی که می خواهی علیه یزید قیام کنی و با ظلم مقابله کنی، این جاست که باید هزینه بدهی... اما کسی هم بود که فهمید دیگر موقع تفسیر نظری نیست، بلکه نوبت به تفسیر عملی رسیده است. حبیب فقیه زمان شناس بود. فهمید در سال ۶۱ زمان تفسیر عزلت نیست، بلکه زمان تفسیر عملی عاشورایی قرآن است، قرآن کربلایی. حبیب زمان را شناخت و فهمید که الآن وقت تعلیم قرآن و گوشه نشینی نیست! فهمید الآن وقت جهاد و هم راهی با ولی خداست. زمان شناس باش تا فایده برای ولی خدا داشته باشی! نه توجیه گر... ▪️اسلام به من نیاز داشت (بهانه اسلام) عده ای در کربلا حاضر نشدند و بهانه شان این بود که اگر در کربلا بیاییم، کشته می شویم، در حالی که در این شرایط اسلام به افرادی مثل ما نیاز دارد. ما باید باشیم تا بتوانیم آیات و احادیث را زنده نگه داریم. باید ترویج علم کنیم و... مگر اسلام امام حسین با اسلام شما فرق می کرد! اسلام حسین برای این که زنده بماند، نیاز به جهاد داشت، نیاز به فداکاری داشت، نیاز به خون داشت... بعضی وقت ها اثر خون خیلی بیش تر از اثر علم است. پس این توجیه درست نیست که به بهانه تحصیل علم و یا تدریس علم، جبهه جهاد علیه باطل را خالی کرد. امام حسین رفت تا به خدا برسد، رفت تا جانش را نثار کند، اسلام به امام حسین نیاز داشت، ولی به خون او نیاز داشت... کسی که آرزوى شهید شدن و جان بازى در راه ما و سعادت ابدى را دارد با ما رفیق شود که با خواست خدا فردا روانه خواهیم شد. « مَنْ كَانَ فِینَا بَاذًِلا ىِ رَاحِلٌ مُصْبِحاً ِإنْ شَاءَ اللَّه» ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
❌نشر مطالب بدون ذکر کانال بلامانع هست❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ▪️از دشمن مى ترسیدم (بهانه ترس) شیعیان، گرفتار ظلم یزید بودند. امام را به فریادرسی خواندند. امام هم در پاسخ آنان راهی کوفه شد. خود امام، در مسیر راه خویش به کوفه، در راه از اشخاص مختلف مدد خواست. بعضی ندایش را پاسخ داده به او پیوستند، مانند زهیر بن قین، برخی هم عذر و بهانه آوردند و اوضاع بحرانی کوفه را یادآور شدند. امام به آنان می فرمود: اگر یارى نمی کنید، لااقل از این منطقه دور شوید، چرا که هرکه فریاد دادخواهی ما را بشنود، ولی به یارى نیاید، گرفتار دوزخ خواهد شد: « مَنْ سَمِعَ واعِیَتنَا او رَأى سَوادَنا فَلَمْ یُجِبْنا وَ لَمْ یُغِثْنا كانَ حقّاً عَلَى اللَّهِ عزَّ و جلَّ انْ یُكِبَّهُ عَلى مِنْخَرَیْهِ فى النَّارِ.» نداى « هَلْ مِنْ ناصِرٍ» امام حسین نیز در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که یاراى دفاع از حریم و حرم اهل بیت را داشتند. فریاد استغاثه آن حضرت که به « هل مِن مغیثٍ» و « هلْ مِنْ ذابٍّ» بلند بود، از همه آیندگان، لبّیك اجابت می طلبد. رهبر معظم انقلاب در مورد ترس برخی از افراد برای یاری امام حسین می فرمایند: « در حادثه عاشوراى امام حسین، حتی کسانی مانندعبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر که خودشان جزو خاندان بنی هاشم و از همین شجره طیّبه اند، جرأت نمی کنند در مکه یا مدینه بایستند، فریاد بزنند و به نامِ امام حسین شعار بدهند.» ▪️ترس، عامل گریز بسیارى از بزرگان بسیاری از بزرگان تنها به دلیل ترس نیامدند از پسر فاطمه حمایت کنند. یزید قدرت و هیمنه پوشالی عجیبی داشت و ترسناک هم بود. رهبر معظم انقلاب در مورد ترس بزرگان بیان می دارند: « این، یك عبرت عجیب در تاریخ است. آن جا که بزرگان می ترسند، آن جا که دشمن چهره بسیار خشن را از خود نشان می دهد، آن جا که همه احساس می کنند اگر وارد میدان شوند، میدان غریبانه اى آن ها را در خود خواهد گرفت؛ آن جاست که جوهرها و باطن افراد شناخته می شود. در تمام دنیاى اسلامی آن روز -که دنیاى بزرگی بود و کشورهاى اسلامی زیادى که امروز مستقل و جدا هستند، آن روز یك کشور بودند- با جمعیت بسیار زیاد، کسی که این تصمیم، عزم و جرأت را داشت که در مقابل دشمن بایستد، حسین بن علی بود. بدیهی بود که وقتی مثل امام حسین حرکت و قیام کند، عدّه اى از مردم هم دور او را خواهند گرفت و گرفتند. اگر چه آن ها هم، وقتی معلوم شد که کار چه قدر سخت است و چه قدر شدت عمل وجود دارد، یك یك از دور آن حضرت پراکنده شدند و از هزار و اندى آدم که با امام حسین، از مکه به راه افتاده، یا در بین راه به حضرت پیوسته بودند، در شب عاشورا تعداد اندکی ماندند که با مجموع آن چه که روز عاشورا خودشان را به حضرت رساندند، 27 نفر شدند!» ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا