eitaa logo
جلسات معرفتی
372 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
270 فایل
صفحه نشر بیانات و سلسله مباحث اخلاقی، عرفانی و تربیتی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا یوسفی. کلاس اخلاق : روز های دوشنبه و جمعه بعد از نماز مغرب و عشاء، پیرامون بیان احادیث و قرآن کریم و مطالب معنوی توسط حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا یوسفی.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تشرف به محضر امام زمان (عج) 💢آقای سید هاشم حداد رحمةالله‌علیه می‌فرماید: 🔅حضرت آقای خیلی در رفتارشان و در قیام و قعود نشاند و به‌طورکلی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر، کلمه «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می‌کردند. 💠 یک روز شخصی از ایشان پرسید: «آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنافداه مشرف شده‌اید؟!» 🌀فرمودند: «کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر، نگاهش به عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نیفتد» . 📚کتاب کرامات معنوی نوشته؛ سید عباس موسوی مطلق، صفحه ۳۱ و ۳۲. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀مکاشفه آیت الله در محضر آیت الله 🎙به روایت استاد فاطمی نیا ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺 غسل ▫️شیخ محمود زنجانی به نقل از پدرش: 🔹 روز جمعه ای به منزل آقای رفتم ، بعد از اتمام روضه چند نفری نشستند و مشغول صحبت شدیم 🔸نزدیک زوال که شد آقای قاضی فرمود : ببخشید! اگر اجازه بدهید من یک غسل جمعه ای بکنم ، چون ملتزم به انجام آن هستم 🌀 پس از آن بلند شد و در ایوان منزل عریان شده و لنگی به کمر بست و یک پارچ کوچک را که در حدود دو لیوان آب می گرفت پر از آب کرده و در کنار خود گذاشت ☄سپس پارچه ای را داخل پارچ کرده و خیس نمود و با آن سر خود را مرطوب کرد پس از آن صورت بعد بدن و بالاخره تمام بدن را خیس کرد و سپس با حوله پاک نمود و لباسهایش را پوشید و نزد ما آمد و نشست ⚡️گفتیم : آقای قاضی غسل شما این بود؟! 🍁 فرمود : بلی! این غسل سنت است که در آن نباید اسراف بشود. 🔷ما از این رفتار بی آلایش و بدون تکلف ایشان بسیار تحت تاثیر قرار گرفتیم 📚 اسوه عارفان ، ص ۱۷۴ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺 (ع)؛ کعبه اولیا ▫️آیت الله قوچانی: 🔹آیت الله ، در سخنان خود برای خواص می فرمود: «حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام کعبه اولیاست». 🔸ایشان در سبب این تعبیر می فرمود: حصول جذبه توحیدی خاص(تابیدن نور خالص توحید بر دل سالک و محو همه مظاهر وجود) برای من به تأخیر افتاد و من به شدت انتظار آن لحظه را می کشیدم. 🍁روزی بر حسب اتفاق و بر خلاف رویه سابق زیارت، در اول ورودم به شهر کربلا، ابتدا به زیارت حرم حضرت عباس (ع) رفتم. همین که به حرم شریف عباسی رسیدم و به شبکه های ضریح مقدس چنگ زدم، ناگهان خود را در وسط انوار توحید دیدم؛ کاملاً از خودم محو شدم و این جذبه درونی خاص را درک کردم که دقایقی چند با من بود و دوام داشت. ⚡️ سپس به خود آمدم و برای تشرف به زیارت امام حسین (ع) به راه افتادم. در نزدیکی مرقد آن حضرت، دوباره همان حالت برگشت و ساعتی دوام یافت و بعدها به طور مستمر همراه من شد. 📚 کتاب آیت الحق، ص370. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺از وادی‌السلام! ▫️آیت‌الله شیخ : 🔹من مدت‌ها می‌دیدم که مرحوم دو سه ساعت در وادی‌السلام می‌نشینند. با خود می‌گفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌ای روح مردگان را شاد کند؛ کارهای لازم‌تر هم هست که باید به آنها پرداخت». 🔸این اشکال در دل من بود؛ اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود از شاگردان استاد. 🍁مدت‌ها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می رفتم، تا آنکه از نجف اشرف عازم بر مراجعت به ایران شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر تردید داشتم؛ این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. 🌀شبی بود می‌خواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم در طاقچه پائین پای من کتاب بود، کتاب‌های علمی و دینی؛ در وقت خواب طبعاً پای من به‌سوی کتاب‌ها کشیده می‌شد. با خود گفتم آیا لازم است برخیزم و جای خواب خود را تغییر دهم، یا نه؛ چون کتاب‌ها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، این هتک احترام به کتاب نیست. در این تردید و گفتگوی با خود بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک نیست و خوابیدم. ⚡️ صبح که به محضر استاد مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم، فرمود: «علیکم السلام صلاح نیست شما به ایران بروید، و پا دراز کردن به‌سوی کتاب‌ها هم هتک احترام است». 💢بی‌اختیار هول زده گفتم: «آقا شما از کجا فهمیده‌اید، از کجا فهمیده‌اید». 💢فرمود: «از وادی‌السلام فهمیده‌ام» . 📚کتاب معادشناسی علامه طهرانی، جلد ۲ - صفحه ۲۶۷-۲۶۵ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺اگر طلا بخواهم! ▫️آیت‌الله بهجت: 🔹آیت الله فرزندان زیادی داشتند؛ چون چند عیال داشتند؛ روزی در محضر ایشان بودیم. بچه‌ها می‌آمدند، می‌گفتند: «پول بدهید!». ▫️ایشان می‌فرمودند: «نیست!» 🔸در آخر که بچه‌ها رفتند، آقای قاضی فرمودند: «من اگر بخواهم، طلا هم حاضر می‌شود! استاد من هم می‌توانست این کار را بکند، ولی ما نمی‌کنیم!». 🔅هدف از خلقت ما این است که بنده‌ی خدا شویم، مقام بندگی خدا، بسیار مقام بالایی است. ما خلق نشده‌ایم که حتماً دارای کشف و کرامات باشیم، بلکه غرض اصلی، عبودیّت و بندگی است. چه مقامی بالاتر از این که خداوند رب‌ّالعالمین از انسان راضی باشد؟! 📚برگی از دفتر آفتاب، ص٢٣٠ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ملاقات در شب آخر زندگی 🔹روایت فرزند آیت الله از ملاقات با در شب رحلت ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺اى مُوحِّدین توحید افعالى! ▫️یکی از شاگردان: 🔹آیت الله حجره ای درمدرسه هندی داشت که حدود ده نفر از شاگردانش برای نماز مغرب و مذاکرات علمی بعد از آن آنجا جمع می شدند. یک شب ایشان بحث توحید افعالی را برای شاگردان بیان می کردند که ناگهان صدایی مثل ریزش سقف آمد و گرد و خاک حجره را گرفت. 🔸شاگردان با دیدن این صحنه فرار را بر قرار ترجیح دادند و برای خروج از در حجره و نجات خود همدیگر را عقب می زدند. اندکی بعد با دیدن سالم بودن سقف، سرجای خود برگشتند. 🔅آقای قاضی همان طور سرجای خود نشسته بود و به ما گفت: «بیائید اى مُوحِّدین توحید افعالى! بله بله» وما خیلی منفعل شدیم و ایشان ادامه درس را از سر گرفتند. 🌀بعدا معلوم شدکه راه بخاری اتاق مدرسه دیگر که پشت این حجره قرار داشت، فروریخته بود و چون راه بخاری این دو اتاق به هم متصل بوده، گرد و خاک وارد حجره ما شده بود. 📚کتاب مهرتابان، صفحه 319-320. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama