#امیرالمومنین_علی
کیست علی؟ زینت هر منبر است
ذکر قسم خوردن پیغمبر است
"هر که در این دهر مقرب تر است"
سینه زن فاطمه و حیدر است
دلخوشی ام چیست؟ به جز نوکری
حیدری ام حیدری ام حیدری
در دل میدان یل بی باک اوست
آن طرف قله ی ادراک اوست
علت خلق همه افلاک اوست
ساده بگویم پدر خاک اوست
نام تو لالایی هر مادری....
حیدری ام حیدری ام حیدری
تا نفسی هست گدای توایم
معتکف صحن و سرای توایم
بنده ی بی چون و چرای توایم
خیره به ایوانِ طلای توایم
یک تنه اندازه ی یک لشکری...
حیدری ام حیدری ام حیدری..
احسان نرگسی
#امیرالمومنین_علی
اسم ما را بنویسید غلامان علی
ریزه خواران نشسته به سر خوان علی
پرورش یافته ی مکتب سلمان علی
از ازل تا به ابد جملگی مهمان علی
یاعلی ذکرمدام است که بر لب داریم
دلمان جایگه حب محبان علی
دستمان معتکف گوشه ی دامان علی
چشممان منتظر بخشش و احسان علی
جان ناقابلمان جمله به قربان علی
گرچه زاریم، ز اعدای علی بیزاریم
ماهمانیم همه،بی سروسامان علی
به فدای علی و جمله ی یاران علی
دوجهان عبد گدایی ز گدایان علی
چشم عالم همه جاهست به دستان علی
از می ناب علی بود که ما هشیاریم
هم علی جان نبی و هم نبی جان علی
روح ایمان به خدا بنده ی ایمان علی
فخر بر او بکند خالق منان علی
کل قرآن همه در سوره ی انسان علی
ز ازل تا به ابد شور علی را داریم
دانش و علم و خرد طفل دبستان علی
باغ رضوان گلی از گوشه ی بستان علی
کعبه محرم به طواف رخ تابان علی
جن وانس و ملک و حور به فرمان علی
چشم امید به محشر به شفاعت داریم
لشگرکفر گریزان،ز طوفان علی
پهلوانان همه افتاده به میدان علی
خیبر و بدر و احد صحنه ی جولان علی
دل رباید ز نبی نغمه ی قرآن علی
کاش با حب علی سربه لحد بگذاریم
مرغ شب شاهد اشک و دل سوزان علی
چاه مانوس غم و دیده ی گریان علی
دل عزادار غم بانوی طفلان علی
شب سیه پوش شب خانه ی احزان علی
همچو باران ز غریبی علی می باریم
اسلام مولایی
#امیرالمومنین_علی
چنین میبیند آنکه در نجف اهل نظر باشد
طلا چسبانده خود را زیر ایوانش که زر باشد
علی باحق و حق با او، ولَیْسَ الهادی الاهو
علی حق حق علی هو هو، از این ها بیشتر باشد!؟
برایش افتخاری نیست کعبه سینه چاکش شد
چرا که خانهء حق از حضورش مفتخر باشد
نفس های غلامش مردگان را زندگی بخشد
اگر حتی غلام او خودش هم محتضر باشد
بنازم آسمان خانه اش را که به یک لحظه
کنار هم دوتا خورشید و یک قرص قمر باشد
هزاران گرگ میلرزد به خود با نام پیغمبر
زمانی که میان بیشهء او شیر نر باشد
علی آن شیر بی باکی که خاکی بود و افلاکی
کران تا بیکران حیدر، علی «کیف بشر» باشد
به وقت حملهء دشمن دلش ارام ارام است
اگر عـــباس در قلب سپاهش مستقر باشد
اگر دستار زردش را به پیشانی ببندد او
بعید است اینکه دیگر دشمنش دنبال شر باشد
بخوان اوصاف خیبر را! تجلی های حیدر را
خدایی هرچه هم گفتند بهرش مختصر باشد
رسول الله خندیدو علی«ع» غرید و در را کند
کسی که بود و منکر شد چه بهتر کور و کر باشد
در و دربان در را با هم از جا میکند حیدر
که آویزان درب قلعه بیش از صد نفر باشد!!!
به جز اون پهلوان ماکو!! یدالله است این بازو
برای او در قلعه نه! خیبر مثل پر باشد..
خدا «جانم علی(ع)»میگفت و جبراییل کف میزد
چنان او تاخت بر مرحب که مفقود الاثر باشد
پس از آن واقعه خیبر پلاکش یکصد و ده شد
که نام نامی مولا همیشه روی در باشد
به هر ملعون بی جرأت که ترسید و فراری شد
بگو حیف است روی پیکر نحس تو سر باشد
علی «اِبن ابی طالب»، فقط نام پدر کافیست
برای دومی گفتند که ده ها پدر باشد
به روی چشم امر حضرت اقا، ولی مردم
امام منتقم با یاد کوچه خون جگر باشد
کسی که اهل بدعت شد علی را سخت میبیند
که وحدت با سپاه عایشه عین ضرر باشد
اگر اهل سقیفه از علی فرمان نمیگیرند
بلانسبت به خر!! باید همیشه چوب تر باشد
عماد بهرامی
#امیرالمومنین_علی
لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد
یاد از خال رخ حضرت مولا می کرد
عالمی بود اگر, عین عدم بود و فقط
مرتضی بود که با دست خود ابدا می کرد
از ازل حضرت حق با دم یا حیدر خود
در دل اهل یقین معرکه برپا می کرد
آن زمان حضرت جبریل امین در بر عرش
با سر زلف علی ناز به طوبا می کرد
گر نبود امر ید الله؛ مگر دست کلیم
اژدها را ز تن چوب , هویدا می کرد
اگر آن چشم شفابخش علی یار نبود
کی مسیحا نظری بر زن نازا کرد
هر چه میخواند نبی از صحف قرآنش
مرتضی با عملش در دلش انشا می کرد
آن قدر عبد خدا بود که لبهای رسول
هرچه میگفت همان ثانیه اجرا می کرد
در دل کعبه به دنیا نمیامد که؛ نبی
تا ابد سجده بر آن مسجد الاقصی می کرد
هر کجا احمد مختار قدم بر می داشت
هر قدم در همه دم مدح علی را می کرد
میثم از نخله ی عشق علوی می, می خورد
و کفایت به عسلخانه ی خرما می کرد
جالب اینجاست که بابای عجایب همه وقت
تکیه بر تکیه گه حضرت زهرا می کرد
تا که از حضرت حق , وحی غضب می آمد
حیدر آن را وسط معرکه معنا میکرد
در دل جنگ اگر تیغ هویدا می کرد
با دو حرکت همه را نصف ز پهنا می کرد
تا که از راس عدو کاسه ی سر می افتاد
صاحب سر قد خود را ز کمر تا می کرد
با همان نحوه ی شمشیر زنیه پدرش
در دل علقمه عباس چه غوغا می کرد
نه ابالفضل و نه اکبر , و نه قاسم بخدا
هر چه میکرد همان دست توانا می کرد
روز محشر که همه بر کرمش محتاجند
کاش پرونده ی ما را خودش امضا می کرد
جعفر ابوالفتحی
#امیرالمومنین_علی
مستی به سر از حد نصاب افتاده
در بحر نجف مگر شراب افتاده ؟
آباد شود دین و دل و دنیایش
در صحن تو هر کس که خراب افتاده
چون خوشه ی انگور، دلم دور ضریح…
در پای شما به پیچ و تاب افتاده
ماندم بِمَکَم ضریح یا بوسه زنم!
حقی بده آخر لبم آب افتاده
گرم است و منم سخت به گرمی حساس…
از بوسه زبان به التهاب افتاده
تقسیم کننده ی بهشتی آخر…
در راه نجف اگر شتاب افتاده
خورشید اگر چه بر شما می تابد
در سایه ی گنبد آفتاب افتاده
در دجله و در فرات دقت کردم
از لعل لب تو انشعاب افتاده
مجنون شده عالِم و فقیه و دانا
از رونق اگر درس و کتاب افتاده
از عرش سراسیمه رسیده جبریل
دنبال نگاه آن جناب افتاده
بر روی لبم گفتن یک بار علی…
ماندم چِقَدَر اجر و ثواب افتاده
آنقدر بدانم ملکی تا محشر…
در دفتر خود به احتساب افتاده
در دل سر سجاده برای قبله…
آنقدر سوال بی جواب افتاده
خوشبو شده هر کس به تو ره می یابد
انگار که در حوض گلاب افتاده
نازل شود از گوشه ی چشمت باران
در سجده به چشم تو سحاب افتاده
در کار فلک شما فقط فرمان ده
جبریل به عزل و انتصاب افتاده
بر منکر مولا برسانید همه
بی عشق علی به منجلاب افتاده
دور قمری دور سرت ماه زند
هر شب به شب موی تو خواب افتاده
بر روی زمین روی مرا نندازی
وقتی که قدم سمت حساب افتاده
گفتند سر از خاک همه بردارند
حتما که ز روی تو نقاب افتاده
ابیات غزل تمام لبریز مِیْ اند
این بیت ولی در مِیِ ناب افتاده
خوشبخت دلی که در تمام اوقات،
زیر قدم ابوتراب افتاده ...
سید حجت بحرالعلومی
#امیرالمومنین_علی
نامت هماره بر لب ما آشنا شده
روز نخست،مهر تو در سینه جا شده
شور قیامتی است عجب نام تو علی
در دل قیامتی ز ولایت به پا شده
روزی که پای به عرصه گیتی نهاده ایم
مهر دهان ما ز سخن با تو وا شده
گویند فمن یموت یرنی لحظه ممات
مشتاق دیدن رخ تو دیده ها شده
شهر نجف به یمن وجودت وجود یافت
از عشق توست کرببلا کربلا شده
ما را بیا و معتکف خانه ات نما
مست و خمار باده پیمانه ات نما
ای مقتدای عالم امکان،خدای عشق
بانی خلقت دو جهان ماورای عشق
ای مظهر تجلی انوار سرمدی
آه ای قسیم دوزخ و رضوان،صفای عشق
دست گره گشای تو وا میکند گره
از مشکلات عالمیان،مقتدای عشق
اعجاز عاشقی همه مفتون نام توست
بر درد بی دوای تو درمان ،دوای عشق
صد مرده زنده میکند انفاس قدسی ات
جان میدهد به پیکر بیجان،شفای عشق
کفراست گرخدابگویمت ای منتهای عشق
بالاتر از تصور خلقی،برای عشق
افتادگان آستانه ات عالی تبارها
بنشستگان پشت درت بیقرارها
تنها نه اینکه مجمع اوصاف خالقی
داده خدا به دست تو بس اختیارها
باشد به هر دو دست یداللهی ات علی
نبض زمان و نبض زمین و مدارها
از نور منجلی شده از دیده های تو
روشن شود چو روز،همه شام تارها
ای ساقی ازل می نابی به جام ریز
لب تشنگان باده نابت خمارها
هرگز کسی به فهم کمالت نمی رسد
دیگر کسی به درک خصالت نمی رسد
بر فاطمه به غیر تو همسنگری نبود
بر مصطفی به جز تو دگر یاوری نبود
لال است و عاجز است زبان بهر وصف تو
بعد از نبی به غیر تو والاتری نبود
شبها گواه راز و نیاز تو بوده است
جز چشم پر ز آب تو چشم تری نبود
دستت به روی دست نبی خود عیان نمود
غیر از تو بر مقام ولایت سری نبود
یک گوشه ای زاوج مقامت همین بس است
دختر بسان زینب تو دختری نبود
زینت فزای عرش معلاست نام تو
تفسیر گفته های خدا در کلام تو
ما را اسیر جذبه حیدر نوشته اند
دلدادگان از همه برتر نوشته اند
بر روی لوح سینه مان با تمام عشق
دیوانگان وادی قنبر نوشته اند
هر کس که شد غلام غلامان مرتضی
بهتر نه بلکه از همه سرور نوشته اند
شأن علی بلند و بس است این برایمان
ما را انیس و همدم بوذر نوشته اند
هرگز نمی رود ز دو لب نام فاطمه
وقتی خمار باده کوثر نوشته اند
آب و گلم سرشته شده با ولای او
هرگز نمی رود ز خیالم هوای او
شوری به پا شود به خدا از قیام تو
خود محشری ست تیغ دودم درنیام تو
چشم تمام کون و مکان لحظه نبرد
مبهوت و مات فر و شکوه خیام تو
با آنهمه غریبی و غربت که دیده ای
لبخند یک یتیمه شود التیام تو
روح نماز و روزه اسیر تهجدت
طاعت دخیل روح صلوه و صیام تو
محراب کوفه شاهد آوای ناله ات
مانده به قلب مسجد کوفه کلام تو
تو مالک قیامت کبری و محشری
بالله قسم که معنی الله اکبری
ای آشنای هر دل نا آشنا علی
ای مظهر تمام نمای خدا علی
تو کشتی هدایتی و کشتی نجات
ما را ببر به ساحل عشق و صفا علی
فارغ ز هم و غم دو دنیا شویم اگر
نیمه نگاهی از تو رسد سوی ما علی
مهر تو را به مهر دو عالم نمی دهیم
مهر تو خانه کرده دراین سینه ها علی
مادون خالقی و ز خلقش فراتری
ماندم چه گویمت به تو،آدم،خدا،علی
طاعت به جز ولای تو کامل نمیشود
شیعه ز مدح وصف تو غافل نمیشود
لب تشنه ایم و باده ای از ساغرت بده
پیمانه ای چه میشود از کوثرت بده
پایین پای محضرت افتادگان بسی
رزقی به دستمان تو ز بالا سرت بده
تو پادشاه کشور جود و سخاوتی
هر آنچه میشود تو بر این نوکرت بده
یک لقمه نانی از ره لطف و کرامتت
بر این گدای مانده به پشت درت بده
آقا برات کرببلایم نمی دهی
آقا بیا به جان علی اصغرت بده
امشب مرا تو خادم بیت الرباب کن
قلب مرا ز غصه طفلش کباب کن
اسلام مولایی
تقدیم به مولود کعبه
ز کعبه رخ بر آورده امیرالمؤمنین حیدر
هزاران گوهر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ز رخسار دلارایش ز گلهای شکوفایش
بهار دیگر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ز انوار فراوانش ز چشمان درخشانش
جهان در زیور آورده امیرالمؤمنین حیدر
ز نَهر جاری جنت برای تشنه رحمت
طلوع کوثر آورده امیرالمؤمنین حیدر
برای گلشن جانها برای باغ و بستانها
گلاب اطهر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ببین تصویر دریا را ببین خورشید زیبا را
ز نور داور آورده امیرالمؤمنین حیدر
جهان را کرده توفانی حرم را کرده نورانی
فلک را در بر آورده امیرالمؤمنین حیدر
بیا ای موج ساحل ها بیا ای طایر دل ها
که زیبا شهپر آورده امیرالمؤمنین حیدر
بیایید ای خدا جویان بیایید ای صفا جویان
ز هستی بهتر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ببین مولود حق، مولا به دنیا آمده اما
به دنیا محشر آورده امیرالمؤمنین حیدر
به یُمن خود علی یاران برای مُلک دین داران
کنون سیم و زر آورده امیرالمؤمنین حیدر
بیا «یاسر» بجو او را بیا کن آرزو او را
که ماه و اختر آورده امیرالمؤمنین حیدر
**
محمود تاری «یاسر»
١٢ بهمن ١۴٠١
شور امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بگو به آوای جلی، علی مولا علی
بگو به حکم ازلی، علی مولا علی
شعار هر اهل دلی، علی مولا علی
سنگ علی رو میزنم به سینه
معنی عشق و عاشقی همینه
یه روزی بالا می بریم ایشالا
پرچم یا علی رو توو مدینه
جلوات خدا، حرکات خدا
نفحات خدا، وجنات خدا، و صفات خدا
همه شد منجلی
تو مرام علی...
او امام منو
من غلام علی
علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی
علی مولا علی
توو جنگا ضرب المثلی، علی مولا علی
تو تیغ تیز اجلی، علی مولا علی
الگوی شیر جملی، علی مولا علی
هزار تا پهلوون شبیه مرحب
رفتن و اسم تو نیفتاد از لب
ارث شجاعت تو رو حسن برد
تیغ کلامتو دادی به زینب
جلوات علی، حرکات علی
نفحات علی، وجنات علی، و صفات خدا
شد خلاصه تووی
ذکر نام حسن
او امام منو
من غلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
هزار جان گرامی فدای نام حسن
وحید محمدی
۱٠ بهمن ۱۴٠۱
هرکه شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی
عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر دمادم بسته بر جانِ علی
پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن
چون که می سازد به من تنها فقط نانِ علی
داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع
بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی
بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو
بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی
نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز
می خورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی
سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست
نقش بسته ذکر یا زهرا به میزانِ علی
تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد
می خورم سوگند در محشر به قرآنِ علی
دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف
شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی
تشنهٔ ایوان طلایم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی!
#مرضیه_عاطفی
برایِ خویش، اگر در جهان هدف دارم
نظر به درگهِ شاهنشهِ نجف دارم!
شکوه و شور تویی، در دو روزِ این دنیا
مرا ببخش، اگر حسرتِ علف دارم
اگر، امیر بخوانم تو را، یقین دارم
در این عقیدهی خود بر جهان، شرف دارم
بر این عقیده بمانم، چه باکی از اشرار
پس از رسول، علی را فقط، طرفدارم
محبتِ علی و آلِ او، به دل دارم
بیا ببین، که چه عشقی میانِ کف دارم
اگرچه، بارِ گناهم، کشیده سر به فلک
اگرچه لغزش و عصیان، معالاسف دارم،
علی امامِ من است و به روزِ حسرتِ خَلق
میانِ سینه، ندارم غمی؛... شَعَف، دارم
#عادل_حسین_قربان
باران شدی تا نام تان دریا نوشتند
گفتند طهَّرنا و تطهیرا نوشتند
چون بای بسم الله رحمان الرحیمی
تفسیرتان را علّم الاسما نوشتند
شایسته اش بودی که در ایوان قدسی
نامت علی عالی اعلی نوشتند
گفتند کرّمنا و فضّلنا، سرودند
خواندند رزّقنا و اعطینا ،نوشتند
هر جا که نام از احمد آمد نامتان را
چون ماه تابان با خطی خوانا نوشتند
در نجم و در نور از شما پنهان سرودند
در یطعمون ..از نذرتان پیدا نوشتند
آن قدر محبوبی که نامت را ملائک
مابین نام احمد و زهرا نوشتند
در پرتوی از نور مصباحٌ زُجاجه
والشّمس رویت را چنان زیبا نوشتند
قدّوسیان مدهوشتان از روز آغاز
آن جا که نستعلیق نامت را نوشتند
لیثُ الحجازی چون که حیدر نام داری
در لافتیٰ بر نامتان الّا نوشتند
تقریر شیوایی قرآنی علی جان
آن جا که رتّلناهُ ترتیلا نوشتند
نام تو از روز ازل پیوسته جاری ست
آن جا که مَجراها و مُرساها نوشتند
آن قدر بلّغنا و انزلنا سرودند
آن قدر کرّمنا وکرّمنا نوشتند
یعنی تو را بر اهل عالم هدیه دادند
یعنی تو را در عشق استثنا نوشتند
هم نفس پیغمبر شدی هم جان زهرا
تا این که نامت را ذوی القربی نوشتند
حیدر شدی تا در گشایی روبرویم
نوکر شدم تا مدحت از مولا بگویم
گفتم علی اما زبان لکنت گرفته ست
گفتم علی دیدم جهان لکنت گرفته ست
اصلا" نفهمیدم که مدحت کار من نیست
در وصف تان هفت آسمان لکنت گرفته ست
ای آیت الکبرای قرآن ای علی جان
طاها و ابراهیم و لقمان ای علی جان
نوکر شدم یک عمر در یادت بسوزم
نوکر شدم در عشق اولادت بسوزم
از عشقتان آقا زبان آتش گرفته ست
با یادتان در جسم و جان آتش گرفته ست
آن قدر سنگین است نامت بر وجودم
تا نامتان بردم دهان آتش گرفته است
خیر العمل یعنی شما را دوست داریم
یعنی نجف را کربلا را دوست داریم
آهو شدیم آقا ضمانت کرد ما را
ما هم علی موسی الرضا را دوست داریم
بگذار در مصراع پایانی بگوئیم
ما جمکران را ،سامرا را دوست داریم
#علی_کفشگر
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آن جا که علی باشد
همان جایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
همان جایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همان جایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همان جا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آن جا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلت های حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضی که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمؤمنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضی حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
#ناصر_شهریاری