تقدیم به مولود کعبه
ز کعبه رخ بر آورده امیرالمؤمنین حیدر
هزاران گوهر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ز رخسار دلارایش ز گلهای شکوفایش
بهار دیگر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ز انوار فراوانش ز چشمان درخشانش
جهان در زیور آورده امیرالمؤمنین حیدر
ز نَهر جاری جنت برای تشنه رحمت
طلوع کوثر آورده امیرالمؤمنین حیدر
برای گلشن جانها برای باغ و بستانها
گلاب اطهر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ببین تصویر دریا را ببین خورشید زیبا را
ز نور داور آورده امیرالمؤمنین حیدر
جهان را کرده توفانی حرم را کرده نورانی
فلک را در بر آورده امیرالمؤمنین حیدر
بیا ای موج ساحل ها بیا ای طایر دل ها
که زیبا شهپر آورده امیرالمؤمنین حیدر
بیایید ای خدا جویان بیایید ای صفا جویان
ز هستی بهتر آورده امیرالمؤمنین حیدر
ببین مولود حق، مولا به دنیا آمده اما
به دنیا محشر آورده امیرالمؤمنین حیدر
به یُمن خود علی یاران برای مُلک دین داران
کنون سیم و زر آورده امیرالمؤمنین حیدر
بیا «یاسر» بجو او را بیا کن آرزو او را
که ماه و اختر آورده امیرالمؤمنین حیدر
**
محمود تاری «یاسر»
١٢ بهمن ١۴٠١
شور امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بگو به آوای جلی، علی مولا علی
بگو به حکم ازلی، علی مولا علی
شعار هر اهل دلی، علی مولا علی
سنگ علی رو میزنم به سینه
معنی عشق و عاشقی همینه
یه روزی بالا می بریم ایشالا
پرچم یا علی رو توو مدینه
جلوات خدا، حرکات خدا
نفحات خدا، وجنات خدا، و صفات خدا
همه شد منجلی
تو مرام علی...
او امام منو
من غلام علی
علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی
علی مولا علی
توو جنگا ضرب المثلی، علی مولا علی
تو تیغ تیز اجلی، علی مولا علی
الگوی شیر جملی، علی مولا علی
هزار تا پهلوون شبیه مرحب
رفتن و اسم تو نیفتاد از لب
ارث شجاعت تو رو حسن برد
تیغ کلامتو دادی به زینب
جلوات علی، حرکات علی
نفحات علی، وجنات علی، و صفات خدا
شد خلاصه تووی
ذکر نام حسن
او امام منو
من غلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
هزار جان گرامی فدای نام حسن
وحید محمدی
۱٠ بهمن ۱۴٠۱
هرکه شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی
عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر دمادم بسته بر جانِ علی
پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن
چون که می سازد به من تنها فقط نانِ علی
داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع
بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی
بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو
بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی
نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز
می خورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی
سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست
نقش بسته ذکر یا زهرا به میزانِ علی
تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد
می خورم سوگند در محشر به قرآنِ علی
دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف
شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی
تشنهٔ ایوان طلایم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی!
#مرضیه_عاطفی
برایِ خویش، اگر در جهان هدف دارم
نظر به درگهِ شاهنشهِ نجف دارم!
شکوه و شور تویی، در دو روزِ این دنیا
مرا ببخش، اگر حسرتِ علف دارم
اگر، امیر بخوانم تو را، یقین دارم
در این عقیدهی خود بر جهان، شرف دارم
بر این عقیده بمانم، چه باکی از اشرار
پس از رسول، علی را فقط، طرفدارم
محبتِ علی و آلِ او، به دل دارم
بیا ببین، که چه عشقی میانِ کف دارم
اگرچه، بارِ گناهم، کشیده سر به فلک
اگرچه لغزش و عصیان، معالاسف دارم،
علی امامِ من است و به روزِ حسرتِ خَلق
میانِ سینه، ندارم غمی؛... شَعَف، دارم
#عادل_حسین_قربان
باران شدی تا نام تان دریا نوشتند
گفتند طهَّرنا و تطهیرا نوشتند
چون بای بسم الله رحمان الرحیمی
تفسیرتان را علّم الاسما نوشتند
شایسته اش بودی که در ایوان قدسی
نامت علی عالی اعلی نوشتند
گفتند کرّمنا و فضّلنا، سرودند
خواندند رزّقنا و اعطینا ،نوشتند
هر جا که نام از احمد آمد نامتان را
چون ماه تابان با خطی خوانا نوشتند
در نجم و در نور از شما پنهان سرودند
در یطعمون ..از نذرتان پیدا نوشتند
آن قدر محبوبی که نامت را ملائک
مابین نام احمد و زهرا نوشتند
در پرتوی از نور مصباحٌ زُجاجه
والشّمس رویت را چنان زیبا نوشتند
قدّوسیان مدهوشتان از روز آغاز
آن جا که نستعلیق نامت را نوشتند
لیثُ الحجازی چون که حیدر نام داری
در لافتیٰ بر نامتان الّا نوشتند
تقریر شیوایی قرآنی علی جان
آن جا که رتّلناهُ ترتیلا نوشتند
نام تو از روز ازل پیوسته جاری ست
آن جا که مَجراها و مُرساها نوشتند
آن قدر بلّغنا و انزلنا سرودند
آن قدر کرّمنا وکرّمنا نوشتند
یعنی تو را بر اهل عالم هدیه دادند
یعنی تو را در عشق استثنا نوشتند
هم نفس پیغمبر شدی هم جان زهرا
تا این که نامت را ذوی القربی نوشتند
حیدر شدی تا در گشایی روبرویم
نوکر شدم تا مدحت از مولا بگویم
گفتم علی اما زبان لکنت گرفته ست
گفتم علی دیدم جهان لکنت گرفته ست
اصلا" نفهمیدم که مدحت کار من نیست
در وصف تان هفت آسمان لکنت گرفته ست
ای آیت الکبرای قرآن ای علی جان
طاها و ابراهیم و لقمان ای علی جان
نوکر شدم یک عمر در یادت بسوزم
نوکر شدم در عشق اولادت بسوزم
از عشقتان آقا زبان آتش گرفته ست
با یادتان در جسم و جان آتش گرفته ست
آن قدر سنگین است نامت بر وجودم
تا نامتان بردم دهان آتش گرفته است
خیر العمل یعنی شما را دوست داریم
یعنی نجف را کربلا را دوست داریم
آهو شدیم آقا ضمانت کرد ما را
ما هم علی موسی الرضا را دوست داریم
بگذار در مصراع پایانی بگوئیم
ما جمکران را ،سامرا را دوست داریم
#علی_کفشگر
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آن جا که علی باشد
همان جایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
همان جایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همان جایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همان جا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آن جا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلت های حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضی که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمؤمنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضی حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
#ناصر_شهریاری
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت
شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت
دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود
باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت
تردید نیست گنبد حیدر اگر نبود
اصلا دلی هوای کبوتر شدن نداشت
چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی
با احمد افتخار برادر شدن نداشت
با اذن فاطمه ست اگر "حیدری" شدیم
ورنه کسی اجازه ی نوکر شدن نداشت
فریادهای "أَيْنَ تَفِرّوا" گواه بود
با او کسی توان برابر شدن نداشت
حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب
حتی کسی لیاقت قنبر شدن نداشت
#احسان_نرگسی
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشمانتظاری بود
«سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر»
سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود
به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود
زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود
پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود
صفای آینه از چشم «مَروه» میتابید
شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود
زمین به مقدم مولود کعبه، مینازید
هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود
فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود
سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود
قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفا و یاری بود
نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جاننثاری بود
چگونه نخل عدالت نمینشست به بار
که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود
امیر ظلمستیز، افسر یتیمنواز!
یگانه آینۀ عدل و استواری بود
همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشهکاری بود
علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود
علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود
جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟
قسم به کعبه که سجّادۀ گلافشانش
زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده_شفق
در قبلهگه راز فرود آمد ماه
یا زادگه علی بود بیتالله
از كثرت اشتیاق، دیوار شكافت
تا اینكه ره وصال گردد كوتاه
مهمان چو در آغوش حرم جای گرفت
افكند خدای پرده بر سِرُّ الله
در بسته و دیوار به هم آمده بود
جمعی همه خیره گشته بر آن درگاه
از راز و نیاز بنده و معبودش
در خلوت آن خانه نشد كس آگاه
در باز نشد گرچه بسی كوشیدند
هر دیده به صد سؤال میكرد نگاه
هر جا سخن از قصۀ بیتالله بود
افتاد حكایت حرم در افواه
نومید شدند و مات و حیران ماندند
تا باز مگر خدای بگشاید راه
تا اینكه به پیش چشم حیرتزدگان
دیوار شكافت بار دیگر ناگاه
از بیت خدا برون یدالله آمد
لاحولَ و لا قوةَ إلّا بالله
شد حبس نفسها چو جمالش دیدند
تا آینه گَرد غم نگیرد از آه
با بنتِ اسد خود اسدالله آمد
از بیت احد مهر درآمد با ماه
بوسند خلایق حجرالاسود را
چون یاد كنند از آن خط و خال سیاه
خاموش حسانا كه مقام است بلند
ترسم بود این گفته كوتاه گناه
#استاد_حبیب_الله_چایچیان_حسان
دوبیتی
یافاطمه جان دلم گدای در توست
عالم همه محو طلعت حیدر توست
عیدی مرا نجف مقدر فرما
امشب که شب ولادت شوهر توست
#عبدالزهرا
دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف
كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف
تمام صحن علی بوی فاطمه دارد
شميم سيب بيايد ميان راه نجف
صفای هر سحرش، گريه بر غم زهراست
به گوش می رسد آرام سوز و آه نجف
قدم زده دل شب در ميان نخلستان
امان ز كوفه و خون آبه های چاه نجف
قرار ما همه باب الرضا همان جايی
كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف
قسم به نم نم اشكم پس از اذان صبح
چقدر بوی حسين می دهد پگاه نجف
#قاسم_نعمتی
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو به هم می ریزد
در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد
دست در دست علی دست خدا را حس کرد
هرچه در حق تو گفتند و نوشتند نشد
هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد
سائل غمزده فهمید کجا رو بزند
نجف آمد که فقط پیش تو زانو بزند
با اشارات شما چرخ جهان چرخیده
صد و ده بار زمین دور سرت گردیده
صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم
شهروند ابد شهر علی آبادیم
ضربان دل شیعه به علی وابسته ست
علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است
تا ابد عطر حریمت نرود از یادم
صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم
به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند
نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند
ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست
کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست
دست معمار ازل نام علی را که نوشت
نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت
پدر خاکی و ما خاک نشینان توایم
میهمانان سر سفره ی ایمان توایم
#حسن_کردی