امام جواد(ع)-ولادت
با حضورت ستاره ها گفتند
نور در خانه ی امام رضاست
کهکشان ها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانه ی امام رضاست
مثل باران همیشه دستانت
رزق و روزی برای مردم داشت
برکت در مدینه بود از بس
چهره ات رنگ و بوی گندم داشت
زیر پایت همیشه جاری بود
موج در موج دشتی از دریا
به خدا با خداتر از موسی
بی عصا می گذشتی از دریا
با خداوند هم کلام شدی
علت بُهت خاص و عام شدی
"کودکی هایتان بزرگی بود"
در همان کودکی امام شدی
رزق و روزی شعر دست شماست
تا نفس هست زیر دِیْن توایم
تا جهان هست و تا نفس باقی است
ما فقط محو کاظمین توایم
من به لطف نگاهت ای باران
سوی مشهد زیاد می آیم
دست بر روی سینه هر بار از
سمت باب الجواد می آیم
سید حمید رضا برقعی.........
امام جواد(ع) و علی اصغر(ع)-ولادت
روشن تر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان هم کلامند
الحق که آقازاده ها یک یک امیرند
الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند
در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند
عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همان هاییم که آن ها بنامند
سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند
چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند
هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا روشنی صبح و شامند
این چهارده آیینه از بس که شبیه اند
وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند
×××
و الله این پروانگی ما می ارزد
هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد
معشوق عالم می شود یک روز، عاشق
مجنون ما اندازه لیلا می ارزد
قلاده ما را همین گوشه ببندید
سگ هم کنار خانه این ها می ارزد
سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم
هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد
یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم
حالا که شد مال تو از حالا می ارزد
این گریه ها را آیه تطهیر گفتند
یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد
با کاظمین تو بهشتی دارم این جا
پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد
پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً
وقتی عصای حضرت موسی می ارزد!
دستی بکش بینا کنی این چشم ها را
با معجزات تو چه نابینا می ارزد!
کافی ست ما را این که بابای تو خندید
لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد
×××
آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش می کند لطف زیادت
آقا منم... آن رختْ پاره... پا برهنه...
آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت!
تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم
من کیستم؟ من از گدایان بلادت
من از در این خانه ات جایی نرفتم
پس رو مگردان از گدای خانه زادت
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته
حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت
تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را
نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت
تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید
عرض ارادت می کند بر بامدادت
بابای تو با دیدن تو گریه می کرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس می نویسیمت جواد بن الجوادت
×××
بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم
جبریل حتی می گذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا می سازم از این خاک در هم
تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم
با این جمالی که تو را دادند، باید...
بین خریداران تو باشد پدر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز!
این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم
هستند یک یک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
×××
جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شان کافی ست
که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد
*
وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت
آخر گمان کردند که لشگر ندارد
طفل است و بابای بلاتکلیف مانده
حیرانی است و کودکی که سر ندارد
*
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
علی اکبر لطیفیان........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
شادی كل عباد است عباد است عباد
فتح ابواب مراد است مراد است مراد
شادی و شور، جهاد است جهاد است جهاد
عید میلاد جواد است جواد است جواد
مظهر عفو رحیم است رحیم است رحیم
كه كریم ابن كریم است كریم است كریم
حبّذا شمس ولایت قمرت بخشیدند
بصر نوری و نور بصرت بخشیدند
قرص خورشید به وقت سحرت بخشیدند
خود جوادی و جواد دگرت بخشیدند
گشته از فیض گلت بیت ولایت گلشن
دیدهات باد به دیدار محمد روشن
این پسر مظهر حسن احد دادگر است
این پسر خلق زمین را و زمان را پدر است
این پسر همچو پدر بضعة خیرالبشر است
این پسر از همه خوبان جهان خوبتر است
این پسر هستِ رضا هستِ رضا هستِ رضاست
همچو قرآنِ محمد به سر دستِ رضاست
این جواد است كه جود آمده جود از كرمش
خواهد ار جود كند ظرف وجود است كمش
جود آرد همه شب سجده به خاك قدمش
ماه و خورشید بود گرم طواف حرمش
هر طرف روی كند باز مه محفل ماست
حرمش كعبه جانها به حجاز دل ماست
حامد خالق و دردانۀ محمود است این
به جمال ازلی شاهد و مشهود است این
کنز مخفی ابد را در مقصود است این
گوهر هشت سپهر كرم و جود است این
صاحبان كرم و جود جوادش گویند
كعبۀ اهل دل و باب مرادش گویند
ای به هر لحظه دو صد جان و سرم قربانت
نیست چیزیم که گویم، هنرم قربانت
جان چه قابل كه ز جان خوبترم قربانت
پدرت گفت كه جان پدرم قربانت
تو به تن روح و به سر شور و به دل آرامی
رضوی روی، علی خوی و محمد نامی
كل هستی چو كف دست به پیش نظرت
دو مطیعند و غلامند، قضا و قدرت
هر كجا پای نهی علم بود پشت سرت
پور اكثم زده زانوی تلمّذ به برت
به خدایی كه تو را داده چنین جاه و مقام
تو ولی نعمت مایی و امام ابن امام
پور هارون ستمگر چو مقام تو شناخت
رنگ از چهره، قرار از دل و هوش از سر باخت
آتشی بود كه در شعلۀ نور تو گداخت
گوئیا قلب ورا نطق تو از كار انداخت
خبری تازه ز اسرار الهی گفتی
از هوا و مه و ابر و یم و ماهی گفتی
ای وجود تو همه شاهد یكتایی تو
قلم صنع كند فخر به زیبایی تو
ماه حیرت زدۀ حسن تماشایی تو
زنده هر مرده دل از فیض مسیحایی تو
رضوی ماه رضا جلوۀ تو در دل ماست
دست ما خالی و جود تو همه حاصل ماست
كیست تا چون تو به یك قطره دو دریا بدهد
به گدا بیشتر از ثروت دنیا بدهد
با كلامش همه را شهد مصفا بدهد
حرز مادر را بر قاتل بابا بدهد
ای هماره كرم و جود و عطا زندۀ تو
جود كن جود كه جود است برازندۀ تو
من كیم خاك گدایان سر كوی توام
خالی ام از همه و پر ز هیاهوی توام
تشنهام تشنه ولی تشنه لب جوی توام
میثم بی سر و پایم كه ثنا گوی توام
گر چه قابل نبود دم زدنم وقف شماست
قلم و طبع و زبان و سخنم وقف شماست
استاد سازگار.......
امام جواد(ع) و حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینه ی علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات
*
معشوق، به باد داده گیسو صلوات
بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات
نقّاره زدند، ماه پیدا شده است
بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات
*
بر دلخوشی ضامن آهو صلوات
جانم! بفرست باز بر او صلوات
آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر
بر هر دل مشتاق علی گو صلوات
***
بر روی جواد، باز بهتر صلوات
بر ناز نگاه علی اصغر صلوات
این نیست صدای این همه جمعیت!
بفرست بلندتر به حیدر صلوات
حامد اهور........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
ای دُر نـورانیِ ده بحر نـور
وی نهمین حجتِ ربّ غفور
آینـۀ قبـلۀ هفتم: جـواد
نور دل حجت هشتم: جواد
کنیۀ زیبای تـو ابن الرضا
محمدی یـا علی مرتضی؟
کعبۀ ارکان حرم کیست؟ تو
قبلۀ اربـاب کرم کیست؟ تو
ماه رخت، مصحف آیات حق
واسطـۀ کل عنـایـات حق
دست تـو دست کرم کبریا
صحن و رواقت حرم کبریا
ارض و سماوات به تو متکی
بـوده امـام همه از کودکی
علم، بوَد نقش گل روی تـو
جود، گدایی بـه سر کوی تـو
با سخن تـو شده احیای علم
هر نفس توست مسیحای علم
طور، تجلی گـه انـوار تـو
نـور، متاع سر بـازار تـو
روی خدا، روی دل آرای تو
چشم رضا، محو تماشای تو
چون تو کسی عابد و معبود نیست
بـا برکت تـر ز تو مولود نیست
تو پسر فاطمهای یا جواد!
قبلۀ جان همهای یـا جواد!
زادۀ اکثم ز تـو خجلت زده
سینۀ مأمون ز تـو آتشکده
دادهای ای حجت پروردگار
پاسخ یک مسئله را سی هزار
مخزن عـلم ازلـی سینهات
عالَـم اسرار، در آیـینهات
ظرف وجود تو پر از علم غیب
نـور خدایـی و مبرا ز عیب
طلعت تـو آینۀ روی حـق
عالم غیبی، ولی از سوی حق
برتـری از اینـکه میان رهی
یک خبر از ماهی و مأمون دهی
عالم دانش همه پا بست توست
دایرهای بین کف دست توست
خلق جهان را به درت التجاست
شأن شما "وَ مَن اَتا کُم نَجاست"
خیل مَلَک، عاشق تهلیل توست
وحی خدا زنده به تأویل توست
ای ملک و جن و بشر زائرت
وسعت مـلک ازلی، حائـرت
مظهر الطاف خدای مجید
از کرم و جود تـو نبوَد بعید
تا چو منی عقده ز دل وا کنم
در حرم قدس تـو نجوا کنم
خار اگر خار بـود با گل است
زنده به آب و نفس بلبل است
"میثم" دلخسته از آنِ شماست
گر چه کم از برگ خزان شماست
استاد سازگار........
مام جواد(ع)-ولادت
امشب دهید مژده صدف را به گوهرش
آن گوهری که رنگ الهی است زیورش
امشب فلک گشوده به ماه مدینه چشم
ریزد به خاک مقدم آن ماه، اخترش
امشب به خنده شمس ولایت گشوده لب
در کف بُود ستاره ی خورشید پرورش
امشب خدا به خلق، جواد الائمه داد
آن کس که گشته جود و کرم سائل درش
امشب علیّ سوم و چارم امامت ماست
ریحانه ای ز دامن ریحانه در برش
نور نهم امام نهم حجت نهم
وجه خدا که گشته رضا مات منظرش
آیینه ی رضا که سلام و درود خلق
بر آفتاب حُسن و جمال منورش
تا نام حق بود، صلوات و سلام حق
بر حضرت جواد و به ریحانه مادرش
این است آن امام جوادی که دست جود
باشد به دست پُر کرم جود پرورش
این است آن جواد امامان که آمدند
شرمنده اهل جود ز جود مکررش
گردون اگر نه دور سرش باد، سرنگون
خورشید اگر نه خاک درش، خاک بر سرش
بحر سه گوهر است و یم هشت درّ ناب
آن هشت بحر و این سه گهر مدح گسترش
در کودکی معلم پیران پارسا
صد پور اکثم اند ز شاگرد کمترش
یحیی چو طفل کوچک مکتب ندیده ای
مأمون بسان عبد ذلیلی برابرش
زیبد که کعبه با حجر و مروه و صفا
گردد هماره دور رواق مطهرش
نام محمد است مبارک بر او که هست
حُسن و جمال و خُلق و خصال پیمبرش
نامش محمد است و بود پای تا به سر
زهد علی و عصمت زهرای اطهرش
روشن شد از ولادت او دیده ی رضا
کوری چشم خصم که می خواند ابترش
بگشوده چشم و راند به لب تا شهادتین
چون جان خود گرفت رضا سخت در برش
از جوّ و ابر و ماهی و یم تا گشود لب
تعظیم کرد زاده ی هارون به محضرش
نُه ساله نَه، امام بشر بود پیش از آن
کآدم دمد روان خدایی به پیکرش
آدم نهاده بوسه به درهای آستان
حورا گرفته آبرو از خاک مقبرش
دارد به دست خویش کلید بهشت را
آنکس که روز حشر جواد است یاورش
جان جهان فدای امامی که کرده حق
از کودکی بعالم ایجاد رهبرش
این است آن حدیقه که جود است میوه اش
این است آن سفینه که نور است لنگرش
من کیستم گدای جوادالائمه ام
آنکس که جود اوست همان جود داورش
هنگام جود، ابر کرم از کفش خجل
وقت دعا سپاه اجابت مسخرش
در کارزار، تیغ چو گیرد به دست خویش
یاد آور علی بود و فتح خیبرش
دارد به سینه علم رُسل را ز کودکی
باشد به چهره نور امامان دیگرش
در فُلک نور، گر نگری اوست ناخدا
بر چرخ علم، گر گذری اوست محورش
هر گه نسیم می وزد از شهر کاظمین
عطر بهشت می دمد از خاک معبرش
یا حضرت جواد هر آن کو گدای توست
هرگز نیاز نیست به تخت و به افسرش
هرکس که گشت تشنه ی جام ولای تو
از جوی کاظمین ببخشند کوثرش
شکر خدا که پیش تر از صبح آمدن
"میثم" ز جام عشق تو پر بود ساغرش
استاد سازگار........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
باز گل وا شده و دهر گلستان شده است
گلبن عشق شکوفا و گل افشان شده است
با نسیم سحری عطر بهار آمده است
چمن حسن پر از لاله و ریحان شده است
باز کن پنجره را صبح وفا سر زده است
نهمین مهر جهانتاب نمایان شده است
مهبط وحی خدا، شهر پر از نور رسول
از تجلای همین مهر چراغان شده است
آفرینش شده از شوق تماشاکده اش
چشم هستی به رخش واله و حیران شده است
آری این آینۀ نور جواد است کز او
آسمان مثل زمین آینه بندان شده است
یک نظر کرد به او شمس ضحی ناگه دید
جلوۀ او به هزار آینه تابان شده است
همره زمزمۀ خواب و زلال اشکش
شادی شمس ضحی باز دو چندان شده است
بضعۀ پاره تن اشرف انسان ها اوست
هرکه در مکتب او آمده انسان شده است
پور موسی است که انوار خداوندی او
باعث حیرت صد موسی عمران شده است
نه همین کور شفا یافته از حضرت او
دردها با نگه اوست که درمان شده است
سائلان حرم عشق کریم آمده است
آن که از جود و کرم شهرۀ دوران شده است
آسمان دید که با جوشش دریای کرم
ساحل جود پراز لؤلؤ و مرجان شده است
پور اکثم به خداوند که حیرت زده از
پاسخ مسأله هایی است که عنوان شده است
جز خدا کیست که آگه بُود از منزلتش
قدر او در دل هرکس که فروزان شده است
چون کند شکر«وفائی» که ز فیض نگهش
آبرومند دراین عالم امکان شده است
سید هاشم وفایی........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
نشستهام بنویسم گدا نمیخواهی؟
میان خانهی خود بینوا نمیخواهی؟
نشستهام بنویسم کریم یعنی تو
کریمزاده تو حاجت روا نمی خواهی
شنیدهام که عطایت زبانزد همه است
نیازمند برای عطا نمیخواهی
به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد
تو علم و معجزه و کیمیا نمیخواهی
قسم به روی شما خوب میشوم آقا
فقط بیا و نگو که مرا نمیخواهی
منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو
من از نگاه تو خواندم شما نمیخواهی...
... که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم
که میکنی ز محبّان خود هواخواهی
هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا
نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا
من آمدم که بگویم به تو سپاسم را
و جمع میکنم این بار من حواسم را
که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز
به غیر کوی شما دست التماسم را
برای آنکه بیایم به محضرت آقا
روا بُود که مرتّب کنم لباسم را
برای جلب نظر از شما بسوی خودم
من استفاده کنم عطر ناب یاسم را
میان آیِنهکاری چنان شدم تکثیر
هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را
به غیر نان شما که نخورده ام هرگز
ببین زبان و دهان نمکشناسم را
میان دغدغه ها عطر عاشقی آید
فرو نشاند در این دل غم و هراسم را
دلم کنار شما خانه در فلک دارد
جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد
برای ذات خداوند امتدادی تو
دوباره نور خدا را به سینه دادی تو
زمینِ مُردهی مردم دوباره احیا شد
از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو
تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی
که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو
تو از مریضی هر شیعه غصّه میخوردی
ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو
تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر
رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو
نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را
به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را
به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر
دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر
من از ولایت تو آبرو گرفتم پس
کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر
از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد
مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر
تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم
مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر
هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت
هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر
تو در کرانهی یا ربّنای من هستی
من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر
من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا
مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر
هزار غبطه به پای نگات میریزم
تمام عمر خودم را به پات میریزم
من از نگاه مدامت دوام میگیرم
ولایت از سخنان امام میگیرم
به خاک میکده من سر فرود آوردم
فقط ز دست کریم تو جام میگیرم
من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا
که آخر از تو عَلَیکَ السّلام میگیرم
اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده
من از دوای شما التیام میگیرم
کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین
فقط پر از سر این برج و بام میگیرم
به سنگفرش حریم تو میکشم دستم
تبرُّکاً در بیت الحرام میگیرم
تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم
چه خوب پیش شما من مقام میگیرم
غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد
گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد
تو آمدی که شوی قبلهگاه مردم ما
تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما
تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر
و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما
تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را
فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما
من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم
محبّت تو بُود باعث تفاهم ما
تو آمدی که شوی با گدات همسفره
که نان جو بخوری جای نان گندم ما
کنار حضرت معصومه یادتان کردم
چه وقت بهر زیارت تو میروی قمِ ما؟
دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد
به سر هوای پریدن به کاظمین آمد
امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی
نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی
به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا
بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی
خدای جودی و جود خدای منّانی
به سائلت کن عطا یا جواد ادرکنی
طواف کوی تو برتر بُود ز بیتالله
قسم به سعی و صفا یا جواد ادرکنی
رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که
تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی
فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله
روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی
نشستهام که بگیرم برات رفتن خود
به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی
تویی تو زادهی شمسُ الشّموس یا مولا
علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا
نشسته مرد غریبی کنار گهواره
کنار گریهی بی اختیار گهواره
رضا نشسته بخواند نوای لالایی
برای کودک زیبا عُذار گهواره
چقدر شب به سحر درد و دل کند با این
گلی که شد همه باغ و بهار گهواره
چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت
چقدر سخت گذشت انتظار گهواره
دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی
دوباره مرثیهی شیرخوار گهواره
میان هُرم عطش مادری صدا میزد
بخواب کودک دل بیقرار گهواره
امان ز اشک رباب و غم علی اصغر
چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره
نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای
نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای
محمد جواد پرچمی.........
#امام_جواد_ولادت
ای دوست مراد اهلبیت آمده است
یک گل ز نژاد اهلبیت آمده است
امروز تمام سائلان می گوینـــد
میــلاد جواد اهلبیت آمده است
سیدهاشم_وفایی ........
طلوع سحر
بیا به باغ که بار دگر تماشایی است
بهار وسبزه وگل برگ وبر تماشایی است
بیا به ساحت سبز چمن که از گل سرخ
گرفته بار دگر زیب وفر تماشایی است
زرنگ وبوی گلستان احمدی باشد
شکوفه زار بهاران اگر تماشایی است
گذشت شام سیاه و دمید نور سحر
بیا ببین که طلوع سحر تماشایی است
اگرسپهر ولایت شده است نورانی
جمال وجلوه ی شمس وقمر تماشایی است
زکوچه های مدینه جواد می گذرد
زفیض مقدم او رهگذر تماشایی است
اگر چه دیدن این گل بود تماشایی
به وقت جود وکرم بیشتر تماشایی است
بیا به تهنیت ثامن الائمه رویم
که درکنار پسراین پدر تماشایی است
دلم هوای حریمش نموده همسفران
خدا نصیب کند این سفر تماشایی است
ندیده ای تو «وفایی» حریم پاکش را
به پیش دیده ی اهل نظر تماشایی است
سید هاشم وفایی
#امام_جواد_ولادت
#دوبیتی
امشب رضویون همه شادند همه
دل بر کرم رضا نهادند همه
عیدى ولادت از پدر مى گیرند
خشنود ز مقدم جوادند همه
#امام_جواد_ولادت
ما راه علی و آل را میپوییم
حق را ز طریق پاکشان میجوئیم
میلاد جواد اهلبیت را امشب
تبریک به ثامن الحجج میگوییم
#امام_جواد_ولادت
#دوبیتی
چون خاکِ رهِ تو پربها، زر نَبُوَد
بی مهرِ تو روی مه منوّر نَبُوَد
در شان تو گفت حضرت شمس شموس:
مولودی از این بابرکتتر نَبُوَد
علیرضا_قاسمی.......
امام جواد(ع)حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
وقتی که جواد از علی دل ببرد
خورشید ولایت از دو مشرق بدمد
عید است و دو میلاد و بهار صلوات
بر خلق، خدا وفور نعمت بدهد
محمود ژولیده........
امام جواد(ع)-ولادت
حرف جود است و باز مرغ دلم ، سمت بام جواد پر دارد
خسته از راه های نافرجام ، به سوی خانه اش گذر دارد
می رود همره نسیم سحر ، تا دمی در برش بیاساید
مثل طفلی یتیم و خسته و زار ، که به دل حسرت پدر دارد
می رود سوی آن که نا گفته ، از دل عاشقان خبر دارد
بس که مشتاق روی سائل هاست ، بیتش آغوش جای در دارد
سفره ی او همیشه پر نعمت ، می ترواد ز خوان او حکمت
هر کسی هم به قدر معرفتش ، از فیوضات او ثمر دارد
گرچه نالایقیم و بی مقدار ، و گناهانمان شده بسیار
با کریمان امور مشکل نیست ، باز هم او به ما نظر دارد
اصلاً از رحمت نگاه جواد ، زندگی های ما شده آباد
عاشق چشم نافذش شده ام ، وَ تَوَکَّلتُ... هرچه بادا باد
شب شبِ عاشقان و بی دل هاست ، آخر امشب نگار می آید
مژده مژده به جمع بی تابان ، بی قراران ؛ قرار می آید
تا قدم در زمین نهاد این طفل ، همرهش خیر بی کران آمد (1)
رحمت لایزال حضرت حق ، از یمین و یسار می آید
این مبارک پسر که آمده است ، کوثر خاندان فاطمه است
کوثری که عجیب مادری است ، همره او بهار می آید
آمد و با قدوم پر خیرش ، شیعیان عاقبت بخیر شدند (2)
سربلندیِ پیروان علی ، مایه ی افتخار می آید
پدرش عالمِ تبار رسول ، برده ارث از پدر پسر که چنین
تا که لب می زند به یک مجلس ، پاسخ سی هزار می آید(3)
امشب او روی دست های پدر ، به زمین و زمانه نور دهد
پدرش هم به یُمن مقدم او ، به زمین و زمانه سور دهد
امشب از لطف حضرت سلطان ، ذکر ابن الرضاست بر لب ما
اثر باده ی محبت اوست ، این همه عاشقی و این تب ما
ماهتاب است و زاده ی خورشید ، آسمان مثل او ستاره ندید
دم به دم وان یکاد باید گفت ، بس که نورانی است این شب ما
دوست با دوستان او هستیم ، دشمن دشمنان او هستیم
پیروی کردن از طریقت او ، اصل دین و اساس مذهب ما
دشمنان را بگو که امت ما ، زیر بار ستم نخواهد رفت
جان سپردن به پای این پرچم ، اولین درس سرخ مکتب ما
گرچه محبوس بند دنیاییم ، آرزوی رها شدن داریم
کاش از راهِ لطفِ باد صبا ، برساند به یار مطلب ما(4)
آه ای دست گیر آل الله ، دست ما و عنایتت امشب
چشم بارانی ام به سوی شماست ، کم ما و کرامتت امشب
ای جواد سلاله ی زهرا ، تو کریمی و ما گدا آقا
کاسه هامان ز معرفت خالیست ، بده به خاطر خدا آقا
این که ما سائل شما هستیم ، همه از لطف بی نهایت توست
نور محضید و ما سیاهی محض ، ما کجا و شما کجا آقا ؟
من و خاندان من همه مجنون ، تو و خاندان تو همه لیلا
چقَدَر خوش بحالمان شده است ، که تویی مقتدای ما آقا
قلب من از گناه آکنده ، شده ام بر درت پناهنده
ای مسیحا تباه خواهم شد ، ندهی گر مرا شفا آقا
شب میلاد نامه ای دارم ، که به دست نگار بسپارم
نامه ام آرزوی کرب و بلاست ، مهر کن نامه ی مرا آقا
از شما شور و شین می خواهم ، و بُکا لِلِحسین می خواهم
بعد پابوس کربلا و نجف ، سفر کاظمین می خواهم
مصطفی هاشمی نسب.........
مام جواد(ع)-ولادت
در عرش و زمین چه محشری بر پا بود
میلاد تو جان تازه بر دل ها بود
ای كوثر ثامن الحجج! آمدنت
تفسیر دوباره ای از أعطینا بود
یوسف رحیمی.......
مام جواد(ع)-مدح و ولادت
نهمین نوح رسیده است شود سرور شهر
با همین عمر کمش سایه شود بر سر شهر
نهمین نور دمیده است زمین بی تاب است
پسر حضرت ارباب خودش ارباب است
نهمین جود رسیده است گداها شادند
خبر آمدن عشق به هم می دادند
چه کسی جود و کرم اینهمه بی حد دیده؟
سومین دفعهی دنیاست محمّد دیده
نور چشم پدری بعد چهل سال رسید
و چهل سال پدر طعنهی بسیار شنید
آخرین شام از این چلّهی تار آمده است
ماهی از دامن خورشید به بار آمده است
آمده بار امامت بکشد بر دوشش
یاوه گویان همه ساکت و پدر مدهوشش
علم از درک مقامات پسر جا مانده
دهن شهر از این معجزهها وا مانده
خردسال است ولی مثل پدر تابیده است
تکهی آینه ای رو به روی خورشید است
دهم ماه رجب آمده خورشید نهم
حالت شهر شده مثل شب سیزدهم
مژده دادند مریدان که مراد آمده است
نهمین حیدر کرار، جواد آمده است
یکی یک دانه شدی دلبر بابا شدهای
خوش به حال دل رعیت که تو آقا شدهای
بس که هر بیت نشانی ز حضورت دیده
در دل مثنویام شوق غزل پیچیده
زلف بر باد بده، من که دلم بر باد است!
ناز بنیاد کن این مشتریات آماده است
سرم از بابت بیعانه نثار قدمت
در ره عشق شما سخت ترین هم ساده است
تو جواد بن رضا - بنده غلام بن غلام
هر که در خانهی تو گشته غلام آزاده است
خاک نعلین شما اوج کمالات من است
اعتباری هم اگر هست نگاهت داده است
پر زده مرغ خیالم پیِ اوج آمده است
زیر پاهای شما خسته شده است افتاده ست
آسمان حرمت مثل خراسان آبی است
آبی کاشیات از گنبد گوهرشاد است
پنجرههای ضریحت سوی مشهد باز است
پشت هر پنجره یک پنجرهی فولاد است
کاش یک بار بیفتد گذرم سمت شما
چه مسیری است مسیر سفرم سمت شما
هر قدم راه رسیدن به تو بوسیدنی است
بعد شش گوشه دوتا گنبدتان دیدنی است
داود رحیمی.........
مام جواد(ع)-مدح و ولادت
روی دستان سبز جبراییل
می رسد ماه خانه ی مولا
آسمان ایستاده محضر او
دست بر سینه دارد و حالا...
مژده ای اهل آسمان و زمین
هشتمین مرد عشق بابا شد
نهمین وارث رسول خدا
روی دامان خیزُران جا شد
دهمین روز ماه ناب رجب
پا به پای بهار آمده است
در مدار منوّر خورشید
ماه شب های تار آمده است
بین چشمان او علی جاری ست
بخشش از دست های او پیداست
دل سپرده به مادر سادات
المثنای حضرت زهراست
از کرامات او همین بس که
کرمش رنگ مجتبی دارد
نوه ی خانواده ی موسی
نفسش عطر کربلا دارد
کم که نه وقت بارش رحمت
از نگاهش زیاد می بارد
ابر الطاف او بدون شک
سمت باب الجواد می بارد
خاطرات حرم چه زیبا بود
من که آن را نمی برم از یاد
خاطرات زیارت مشهد
گوشه ای پشت پنجره فولاد
تا که مرغ دل پریشانش
جا بگیرد در آستان جواد
پیر مردی به زیر لب می گفت:
یا رضا جان، تو را به جان جواد
روز میلاد تو عجین گشته
با شمیم فرح فزای سیب
با علی اصغر امام شهید
یاعلی اکبر امام غریب
با خود پرچم امام رضا
سوی باب الحسین خواهم رفت
جمعه روزی من عاقبت سوی
حرم کاظمین خواهم رفت
اسماعیل شبرنگ........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
ای گدای درگه احسان تو جود و کرم
زآسمان بذل تو باریده اختر چون درم
عاشق روی تو را در دل هزاران مهر نور
سائل کوی تو را صد آسمان جاه و حشم
اصل دین خیرالوری کهف التقی بدرالدجی
جان حق نور الهدی ابن الرّضا خیرالامم
مهر و ماهت وام بگرفته است از نور جمال
اخترانت سجده آوردند بر خاک قدم
هم سما مرهون لطف بی زوالت هم زمین
هم عرب مدیون جود بی مثالت هم عجم
هم جوادبن جوادبن جوادی وقت جود
هم کریم بن کریم بن کریمی در کرم
نکته ای پرسید مأمون در جوابش رازها
گفتی از ابرو و هوا و ماهی و امواج و یم
پور، اکثم پیش لطفت از خجالت گشت لال
خواست خود را افکند از شرم در چاه عدم
در سنین کودکی از سوی حق بودی امام
همچنان عیسی که در گهواره زد از وحی، دم
دامن ریحانه از مهر رخت دریای نور
عاشر ماه رجب از احترامت محرتم
دم به دم باید زاشک شوق خود گیرم وضو
تا زخون دل زنم بیتی در اوصافت رقم
ای چراغ و چشم ده معصوم ای نور نهم
زادۀ هشتم امام و هفت گردونت خدم
ای زششسو پنج حس و چار ارکان و سه روح
در دو گیتی زامر یکتا با نظافت منتظم
گر چه سر تا پای جرمم، تا مرا یاری چه باک
گر چه پا تا سر گناهم، تا تو را دارم چه غم
کیست مثل تو که در طفلی زسرداران علم
علم او گیرد فزونی نام او گردد عَلَم
با هزاران حلَ مشکل در سنین کودکی
ریختی یکباره وضع قصر مأمون را به هم
مور اگر حکم از تو گیرد سلیمان وجود
تاج بستاند زمأمون، سلطنت از معتصم
مهر و مه دوآیتند از مصحف رخسار تو
زان، خدا بر این دو آیت خورده در قرآن قسم
سرزمین مکه را بر کاظمینت التجا
چار ارکان حرم را چار دیوارت حرم
آن که در راه تو از جان و تن خود نگذرد
هم به جان کرده جفا و هم به تن کرده ستم
جود تو جود خدا و لطف تو لطف خدا
یا جواد الاولیا ای مظهر الله اتم
هر که هستم هر چه هستم هستیم مهر شماست
با همین روی سیاه و دست خالی پشت خم
تو همان جان وجودی ما همان جسم ضعیف
ما همان تاریکی محض و تو خورشید قدم
ای همه خورشید عالم تاب بر ما هم بتاب
وارهان از تیرگی ونور کن سر تا قدم
مهر رخسار تو نور محض و چشم ما ضعیف
جود و احسان تو بیش از بحر و ظرف ماست کم
هم به تو محتاج از صبح ازل فضل و کمال
هم زتو پاینده تا شام ابد علم و حکم
هر که شد ظرف وجودش خالی از مهر شما
پر شود از آتش خشم خداوندش شکم
نار با تو می شود رشک گلستان خلیل
خلد بی تو خانۀ درد و غم و رنج و الم
با وجود آن که از اعمال، دستم خالی است
از ازل دانسته ام مهر شما را مغتنم
دین من عشق شما، آئین من مهر شماست
گو که سازد دشمن کافر به کفرم متّهم
با تولاّی توام دیگر به این و آن چه کار
آن که را باشد صمد کاری نباشد با صنم
می فروشم تا صف محشر به آب خضر ناز
گر رسد بر کام جانم از یم جود تو نم
جود تو بر جود و احسان و کرم داد آبرو
مهر تو وحدت دهد بر گرگ و چوپان و غنم
نقش پای زائرت در دیدۀ (میثم) بود
بهتر از ملک عجم تابنده تر از جام جم
استاد سازگار........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
آنان که پی کاسبی رزق حلالند
تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند
باید که سر سجده به این خاک بمالند
- این ها- همه سرچشمه ی آن آب زلالند
ما را که سلوک علی و آل مرام است
رزقی بجز از سفره ی ارباب حرام است
ذِکرُالله ما می شد این یاد ائمّه
این مجلس و این لطف خداداد ائمّه
هستیم به یاریّ و در امداد ائمّه
در حزن و غم و شادی و میلاد ائمّه
این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است
عَجِّل لِوَلیِّ الفَرَجِ شیعه همین است
ای منتظران مقدم موعود مبارک
در مجلستان عطر خوش عود مبارک
میلاد کرم، لطف و عطا، جود مبارک
ازبس که شد این فاطمه مولود مبارک
ازدست علی هرچه گدا تاج گرفتند
در عرش ملائک همه معراج گرفتند
عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست
یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست
از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست
مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست
اسفند بپاشید سر آتش ایمان
او آمده تا کور کند چشم حسودان
رویید زِ لبهای علی اکبری اش گل
چیدند ملاک زِ رخ دلبری اش گل
از لعل مناجاتیِ پیغمبری اش گل
از سمت پدر گل، نسب مادری اش گل
به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ
قنداقه ی گلپوش شده قبله ی عشاق
او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت
" لاحول و لا" خواند و به گهواره سخن گفت
پر نور شد آن خانه چو مه پاره سخن گفت
با هر دل بیچاره ی آواره سخن گفت:
" تنها نه به هر مفلس در بند جوادم
حتی به امامان خداوند جوادم"
خوب است زِ قنداقه ی او توشه بگیریم
از مزرعه ی صورت او خوشه بگیریم
فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم
روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم
چون مرگ به روی قدمش عین حیات است
او منبع جود است و دَلیلُ البرکات است
وَاللهِ بنی فاطمه سرمایه ی دینند
هم سایه حقّند وَ هم سایه نشینند
فردوس خدایند و بهشتند و بریند
ما رعیت واینان همه ارباب ترینند
این ها سر شاخه رطب کال ندارنند
اولاد علی، طفل و کهنسال ندارند
او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است
دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست
خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست
پیش پسر شاه خراسان شده اند پست
در محضر او اوج نشینان همه پستند
محکوم به درماندگی و عجز و شکستند
در وادی دل وجه خدا کیست بجز او
دروازه و مفتاح دعا کیست بجز او
ابن الکرم و ابن سخا کیست بجز او
ابن علی و ابن رضا کیست بجز او
او ابن علی، ابن علی، ابن علی هاست
آری نهمین معجزه ی حضرت زهراست
او کارگشای گره روز معاد است
سرچشمه ی جود است و جواد است و جواد است
برسفره ی او رزق خداداد زیاد است
از آمدن ابن رضا، فاطمه شاد است
ما سایه نشین کرم ابن رضاییم
مشتاق طواف حرم ابن رضاییم
باید که بسازیم دوباره حرمش را
بر عرش رسانیم شکوه علمش را
چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را
در روضه بمیرم غمِ سنّ کمش را
مدّاح فلک در غم او زمزمه دارد
او ارثیه ی عمر کم از فاطمه دارد
امیر عظیمی.........
مام جواد(ع)-ولادت
ستاره سحری مژدۀ سحر می داد
فروغ صبح ز پایان شب خبر می داد
ز صحن سینۀ ما دست عاطفت از شوق
کبوتر دل ما را به عرش پر می داد
فضای شهر مدینه معطر از گل بود
شبی که گلبن باغ ولا ثمر می داد
مگر نسیم ز باغ بهشت آمده بود
که بوی ناب گل وسبزه های تر می داد
سحاب رحمت حق بر مدینه سایه فکند
خدا به حجت خود کوثری دگر می داد
فلک به یمن قدومش ستاره باران بود
خدا به شمس سپهر ولا قمر می داد
زدیدگان پدر اشک شوق جاری بود
شبی که بوسه به رخسارۀ پسر می داد
برای خلق گنهکار در شب میلاد
خدا به نخل شفاعت دوباره بر می داد
نهم سپهر ولایت جواد اهل البیت
کریم بود و به هر بینوا گهر می داد
هنوز کعبه شهادت دهد بدان محفل
هرآن که مسئله پرسید از او نظر می داد
دلم گرفته چه می شد اگر خدا یک شب
چنان نسیم به کویش مرا گذر می داد
چه عقده ها که« وفایی» زدل نمی شد باز
به ما اگرکه خدا برگۀ سفر می داد
سید هاشم وفایی.........
مام جواد(ع)-ولادت
امشب شب گدایی و عرض ارادت است
باب المراد آمده و وقت حاجت است
امشب دوباره خنده به لبهای مرتضی است
وقت نزول آیه ی ناب امامت است
یک یا جواد گفتم و دل کاظمین رفت
نوکر همیشه در پی طوفِ زیارت است
یادش بخیر جامعه خواندم میان صحن
بین بهشت... نه ... حرمت فوق جنت است
وقت زیارتت همه در فکر مشهدند
از بس میان این دو عمارت شباهت است
حبّ تو را امام رضا هدیه می دهد
با این حساب عاشقتان با سعادت است
ما را ولایت تو زآتش نجات داد
خواندی مرا که عادت این در مروّت است
ما سائلان سفره ی پر برکت توایم
هرکس نشد گدای شما بی لیاقت است
توحید بی ولای شما کفر مطلق است
دینِ بدون نام تو عین ضلالت است
تنها به فعل و سیره تان اقتدا کند...
...امروز اگر که شیعه به فکر برائت است
بر خشم و کینه های تو از آن دوتن قسم
لعن عدوی فاطمه هر دم عبادت است
صد مرده زنده می شود از نام نامی ات
عیسی دخیل توست که اهل کرامت است
با ذکر یا جواد دلم زیر و رو شود
نامت برای قلب سیاهم طهارت است
شعرم اگر توان ثنای تو را نداشت
آقا ببخش شاعرتان بی بضاعت است
مهدی علی قاسمی.........
(ع)-مدح و ولادت
ز آسمان تولا به دل ندا آمد
ز آل فاطمه آئینۀ خدا آمد
گره گشای امامِ گره گشا آمد
خبر رسید که دردانۀ رضا آمد
نماز شکر بخوانید قبله می آید
ز آل قبله جواد الائمه می آید
دوباره واژۀ خیر کثیر افشا شد
به رغم مدعیان عید آل زهرا شد
ز خانوادۀ توحید گل شکوفا شد
بگو به شیعه امام رئوف بابا شد
عوالم است هم آوای ما خدا را شکر
رسید حضرت ابن الرضا خدا را شکر
خدا نوشت جنان را ز ریزش کرمش
کجاست با برکت تر ز شوکت قدمش
به واقفیه بگو یک نظاره بر حرمش
پدر بزرگ و پسر زاده زیر یک عَلَمش
ز شهر طوس شبی تا حسین باید رفت
ز کربلا سفری کاظمین باید رفت
برای عالمیان یک جواد کافی بود
به عصرها و زمان یک جواد کافی بود
تمام کون و مکان یک جواد کافی بود
خدا نوشت همان یک جواد کافی بود
خدای جود به امر خدا تجسم کرد
رئوف بعد چهل سال یک تبسم کرد
اگر نبود جواد الائمه نور نبود
برای آل علی شادی و سرور نبود
نبود موسی عمران و کوه طور نبود
بساط بندگی ما همیشه جور نبود
اگر نبود جواد الائمه واللهِ
ز فتنه بود که میرفت دین به بیراهه
اگر چه دین خدا را رسالت نبوی است
اگرچه رمز امامت عدالت علوی است
اگرچه منطق دشمن خشونت اُمَوی است
سلاح و منطق قرآن ولایت رضوی است
مسیر ابن رضا انقلاب اسلامی است
چنانچه منطق ما انقلاب اسلامی است
مناظرات جواد الائمه فرهنگیست
زمان،زمانِ وی و فتنه، فتنۀ رنگیست
به جنگ نرم نه آهن نه حربۀ سنگیست
مشاجرات اگرچه گزینۀ جنگیست
به هوش دین خدا را حرامیان نبرند
ولایت رضوی را منافقان نبرند
به رغم زمزمۀ ادعای بدخواهان
عقیم ماند دگر ماجرای بد خواهان
چرا شدند کسان همصدای بدخواهان
گرفت خدعۀ ابلیس پای بدخواهان
چه زود زمزمۀ فتح مکه می افتد
رژیم آل سعود از اریکه می افتد
محمود ژولیده.......
واد(ع)-ولادت
همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی
محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی
میان بهترین هایی چه تفضیلی از این برتر
که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی
به مشهد که به جای خود دلم در کاظمینت هم
بگوید یا رضا از بس همانند رضا هستی
قسم خوردن به نامت می دهد حاجت به قدری که
به محشر هم گمانم ذکر سربند رضا هستی
خدا می خواست تا معنای بخشیدن عیان گردد
جواد آمد که این معنا برای ما روان گردد
رضا که صاحب فرزند میشد آخرش ، اما ؛
خدا می خواست تا این فیض ، سهم خیزران گردد
پسر گشتن از این سو و امام شیعه از آن سو
جواد آمد که این گردد جواد آمد که آن گردد
حکایت ها فراوان است از هر لحظه ی این طفل
چنان که صد گلستان ضرب در صد بوستان گردد
علی هر چند فرزند محمد بود ، این دفعه
محمد از علی آمد که فخر شیعیان گردد
دراین وادی اگر سودی ست با درویش خرسند است
تجارت جز درِ این خانه سودش هم زیان گردد
پدر با داغ فرزندش ، پدر با داغ دلبندش
ولی اینجا پسر با داغ بابا امتحان گردد
شب میلاد فرزندش همین که تشنه لب باشد
گمانم "خیزران" هم اشک ریز خیزران گردد
محمد رحیمی........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
باز دلتنگ، قلم می گیرم
راه دیدار حرم می گیرم
متوسل به شمایم ،اغلب
دامن قافیه کم می گیرم
کاسۀ خالی خود را تنها
سوی ارباب کرم می گیرم
همه را مست شما می سازم
بر سر دوش علم می گیرم
همۀ عمر به عشق نظرت
شور تو دارم و دم می گیرم
جلوۀ جود خدا ادرکنی
یا جواد ابن رضا ادرکنی
قصد دارم سفری تازه کنم
فکر چشمان تری تازه کنم
قصد دارم به هوای کویت
رکعتی در سحری تازه کنم
قصد دارم که خوش آمد گویان
بر جمالت نظری تازه کنم
با توکل به پر قنداقت
همت بال و پری تازه کنم
قصدم اینست که ان شاءالله
پیش پای تو سری تازه کنم
از غمت زار شدن می ارزد
کشتۀ یار شدن می ارزد
ای قدت نخله ی طوبای رضا
چشم تو ساغر و مینای رضا
ای لبت کوثر خیرات، جواد
اشبه الناس به زهرای رضا
ای ولیعهد، جناب سلطان!
همه سرمایه ی فردای رضا
پیش چشمان پدر راه برو
ای علی اکبر لیلای رضا
یا جوادابن جواد ابن جواد
یوسف خوش قد و بالای رضا
لب ما و لب پیمانۀ تو
سرما و در میخانۀ تو
بَرِکت آمده با آمدنت
دست تطهیر خدا شسته تنت!
چشمۀ آب حیات است مگر؟
لب نهاده است پدر بر دهنت!
مهد تو باغ انارِ بابا
خواب رفته است کنار چمنت
مثل یعقوب کشد بر دیده
وای از معجزۀ پیرهنت
نوۀ موسیِ جعفر! موسی
رفته از هوش ز طرز سخنت
خضر دامان تو را می گیرد
دامنت را بکشی می میرد
جود از نام و نشانت پیداست
لطف از لحن بیانت پیداست
اینکه فرزند رضا هستی از...
محشر کنج لبانت پیداست
هیچ کس چون تو گدا پرور نیست
از برون مهر نهانت پیداست
سفره داری تو از روی خوش و
مزه ی تازۀ نانت پیداست
سرخی صورت زردی درهم...
پشت پلک نگرانت پیداست
ای شب وروز به یاد زهرا
کوثر عشق جواد زهرا
دلبر مه وش شهر آشوبم
نازنین، ناز ادای خوبم
تا سر از پنجره بیرون آری
سرِ خود بر در تو می کوبم
مه جبین فکر لبت کشت مرا
چاره ای کن صنم محبوبم
گوشه ای گوش بده می خوانم
ای شفا بخش دل معیوبم
همچوخاکم،... ز لباست متکان
هرچه هستم به شما منسوبم
بگذارید هم اینجا باشم
نوکری باشم و آقا باشم
ای امیدم به دل نومیدی
روی ماهت همه شب خورشیدی
چه سحرها که صدایت کردم؟
و تو زاری دلم را دیدی
آه که جای نوازش جانا
ناز کردی... به رخم خندیدی!
جرات شعر مرا می بخشی
خواستم تا که بگیرم عیدی
هیچکس حال مرا درک نکرد
این تو بودی که مرا فهمیدی
بیقرارانه تو را می خوانم
تو دوای دلمی می دانم
هرکه با توست دلش بی غم تر
دست لطفت ز همه محکم تر
پدر تو ز همه عیسی تر
مادر تو ز همه مریم تر
درد دلهای مرا گوش بده
هیچکس نیست ز تو محرم تر
به خدا غربتی قرب توام
دوری از این دل ما کن کم تر
شستشو کن دل رسوای مرا
نیست از اشک شما زمزم تر
چاره سازا کرمی... کاری کن
دل طوفان زده را یاری کن
از نگاه تو کرم می ریزد
لطف تو روی سرم می ریزد
شب میلاد تو مشتاقانه
اشک از چشم ترم می ریزد
و خداوند به یمن قدمت
فیض جاری به دلم می ریزد
غم لب تشنگی شاه شهید
در دلت کاسۀ غم می ریزد
همسر سنگ دلت با چه دلی
در دل ناز تو سم می ریزد
آه ای کشته تزویر زنت
کشته ما را نفس یا حسنت
مجتبی روشن روان..........
امام جواد(ع)-مدح
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهش زیاد است
آنجا که امید و پناه آخر ماست
آنجا که اوج هر توسل «یا جواد» است
یوسف رحیمی..........
مام جواد(ع)-مدح و ولادت
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بنده ی سلطانی اش
بنده نه ، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقا خانه جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه ی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیده ی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر ، بیشتر
میخورد باب المراد خانه ات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت بر آور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
محمد بیابانی.........
امام جواد(ع)-حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بار تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آل علیست
علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمان جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها میکند تکه نان جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این
رضا می شود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذان جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامتِ مراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصت امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
حسن لطفی..........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
زیر قدمت بند دل ماست که گیر است
بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است
هر کس به تو دل داد محال است نگوید
از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است
از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید
مائیم گدا و پسر شاه امیر است
شهزاده جودی تو که در وصف تو گفتند:
هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است
عالم همه دور سر تو گرم طوافند
افلاک کنار وجنات تو حقیر است
جانم به فدای تو و دستان کریمت
شاهیم سر سفره احسان قدیمت
بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست
دوری ز تو هیهات، به مولا شدنی نیست
آن دل که نشد بسته به خال لبت ای دوست
دل نیست، خرابه است، وَ احیا شدنی نیست
گشتیم، و گشتیم، و گشتیم، و گشتیم
والله که مانند تو پیدا شدنی نیست
آن آینه که روی تو را داد نشانم
نور است سراسر به خدا «ها» شدنی نیست
از برکت روی تو شده گندم ما نان
بی برکت تو حاجت ماها شدنی نیست
بدجور نمک گیر توأم حضرت باران
افتاده دلم پای تو و پاشدنی نیست
ای جود و کرامت نمی از لطف نگاهت
دریاب گدایی که نشسته سر راهت
پیداست نشان تو به هر جای خراسان
پس لذت محض است تماشای خراسان
از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم
مائیم گرفتار و گداهای خراسان
جز بر علی و آل علی دل نسپردیم
دادیم دل خویش به آقای خراسان
هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم
جاروکش و درباری مولای خراسان
از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم
حاجات خود از محضر بابای خراسان
دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم
در پیش تو لبریز تمنای خراسان
دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را
امضا بزن این بار شما مشهد ما را
«ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را»
چشم تو به تصویر کشیده است خدا را
مُهر از لب آن شیشه پر معجزه بردار
بگذار معطر کند عطرت همه جا را
هم عشق شمائید وَ هم حضرت معشوق
داده است خداوند به ما درد و دوا را
ای برکت باران زتو، از شوق در آورد
لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را
یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد
انداخت میان دلم این حال و هوا را
مثل تو جوانند شهیدان خمینی
کرده است دعای تو اجابت شهدا را
از لطف تو در راه حسینیم همیشه
پای علم پیر خمینیم همیشه
وحید محمدی.........
امام جواد(ع)-حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست
ما همه مست ولاییم و می و باده علیست
سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست
هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست
همه شان باب حوائج همه شان باب مراد
همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد
آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود
تا كه هر بی سر و پا منكر كوثر نشود
تا فراموش كسی آیه ی وانحر نشود
نسل تو چشمه ی عشق است كه ابتر نشود
پشت در پشت همه مظهر اعطینائید
همه هستید علی و همگی زهرائید
آمدی و نهمین باب اجابت شده ای
پسر عاطفه و عشق و محبت شده ای
بین گهواره ی خود نور حقیقت شده ای
در همان كودكیت ركن ولایت شده ای
یک نظر کن که فلک در حرکت می آید
از قدمهای تو عطر برکت می آید
آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان
شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان
که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان
تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان
همه گفتند که جان در گرو جانان است
پسر حضرت سلطان خودش سلطان است
عشق همراه شما تا دم آخر زنده است
ریشه ی دین خدا از كرمت سرزنده است
نهضت سبز كریمانه ی حیدر زنده است
با شما تا به ابد نام پیمبر زنده است
چقدر نام محمد به شما می آید
همه گفتند ولیعهد رضا می آید
مومن بسرکم شاهدکم غائبکم
یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم
و تولیت به اولکم آخرکم
ابغض الله و من عدوکم ابغضکم
یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم
پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم
قدبرافراشته کردی علم حکمت را
به قیامت بکشانی دم قد قامت را
به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را
که نگاه تو گشاید گره حاجت را
پدرانم همه گفتند از این باب مراد
ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد
باز هم در دل من شوق حرم افتاده است
و ضریحی كه پناه دل هر دلداده است
حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است
هرطرف می نگرم پنجره ی فولاد است
كرمت قابل لمست كرم سلطان است
حرمت مثل رواق حرم سلطان است
باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم
ناامید از همه دنیا به شما محتاجم
و تصدق بده در راه خدا محتاجم
به هوای حرم كرببلا محتاجم
باز هم شوق ضریح شه بی سر دارم
باز هم دست به گهواره ی اصغر دارم
رضا تاجیک.........