امام جواد(ع)-ولادت
هر کس در این دیار به جایی رسیده است
از نعمت شریف گدایی رسیده است
چشمم به چشم یار فتاد و جوان شدم
ققنوس عشق قله ی هفت آسمان شدم
در چشم های یار، خدا دیده می شود
الله می کشیم، شما دیده می شود
از بس که جود می کنی و ذره پروری
اثبات شد ز مادرمان مهربان تری
ما در مسیر چشم شما صف کشیده ایم
تا بلکه لطف کرده کریمانه بگذری
از هر دری که در زدم از جود پر شدم
مانده هنوز فرصت درهای دیگری
***
ای مبتدا بِهِ همه ی هست و بودها
ای منتها الیه تمام صعودها
هستی گرفته رنگ و لعابی ز لعل تو
تصویر اشک توست زلالیِ رودها
با نبض پلک هات هم آهنگ می شود
آواز بلبلان به فراز و فرودها
وقتی نسیم می وزد از لطف دلبریت
سرمست می شوند ز عطر تو عودها
در هر پگاه و ظهر و غروب و سحرگهی
سمت شماست میل رکوع و سجودها
حرفی بزن کلام تو از شهد خوشتر است
ما تشنه ایم، تشنه ی گفت و شنودها
×××
چشمی مسیر راه تماشا گرفته است
قنداقه ای قرار رضا را گرفته است
پنجاه سالِ منتظر و ... اضطراب را
وقتش رسیده پس بزند این نقاب را
هر کس در این طریق به جایی رسیده است
آری؛ قسم به یُمن گدایی رسیده است
ای دست جود و لطف و عطای خدا جواد
دست مرا بگیر رضای خدا جواد
افتاده کارم از کرم دوست با جواد
ختم به خیر می شوم از ختم "یا جواد"
یاسر حوتی..........
مام جواد(ع)-ولادت
السلام ای امیر مُلک قضا
السلام علیک یابن رضا
السلام ای نماد سرّ الله
السلام ای رُخت ضیاء الله
ای به معشوق آیة العظمی
وی به مخلوق حجة الکبری
ای مبارک ترین ولیِّ خدا
وی تبارک ترین وصیِّ خدا
ای امام محمدی رفتار
وی تو تکرار حیدر کرار
من به کویت پناه آوردم
التماسِ نگاه آوردم
ای همه اعتقادِ فطرت من
وی همه اعتماد نیّت من
شیعه را نَیِّرُ الفؤادی تو
کوثر دومین، جوادی تو
تو خطا بخش و ما خطا کاریم
سربلندیم تا تو را داریم
اُمّتَت ذَنبُه علی ذَنبِه
"و صبرتَ عَلَی الاذی جنبه"1
تو جواد بن مرتضا هستی
یکی یکدانۀ رضا هستی
اَلرّضی و الزّکی، ابا جعفر
التقی و الوفی بَنِ الحیدر
امتداد عناصر الابرار
یادگار دعائم الاخیار
اشهدُ انّکَ ولیُ الله
الامام عَلی عیالُ الله
بَدرِ طالع، ضیاء ماه منیر
نورِ ساطع، به آستان کبیر
این تویی نور مشرق و مغرب
حَبّذا طیّبٌ مِنَ الطّیب
رکن ایمان و معنی قرآن
عَلَم دین، حقیقت عرفان
حضرت واجب الاطاعه تویی
به خدا خالص العباده تویی
"عَجِزَ الواصِفون عن صِفَتِک"
"ما عرفناک حقَ معرفتک"
اشهد اَنَک اَقَمتَ صَلوه
اشهد انّک اتَیتَ زکوه
ای خدا را ولی به هر دو جهان
نَهیت از منکر آشکار و نهان
همه عمرت مجاهدت کردی
حقِ دین را به جای آوردی
مِثل ابنُ الرضا به داور کیست؟
چون جواد الائمه کوثر کیست؟
چه بیان تبارکی داری!
چه لبان مبارکی داری!
چون تلاوت کنی کتاب رسول
پرده برداری از حجابِ عقول
ای دَمَت سوره های قرآنی
نَفَست آیه های رحمانی
در عبادات مثل زهرایی
در مناجات عِدلِ مولایی
در شجاعت به مصطفی بُردی
در اطاعت به مرتضی بُردی
هر زمان که به کف عَلَم گیری
چون علی در حماسه ها شیری
صبر و حلم تو نقل هر دهن است
جود و احسان تو چنان حسن است
خطبه چون بهر خلق می خوانی
مثل جدّت حسین می مانی
ای بنازم تو را اباالهادی
بِینِ سجّاده عین سجادی
در علوم ای مُطهّر و طاهر
تو شکافنده ای چنان باقر
کعبه ای زمزمی صفایی تو
صادقی کاظمی رضایی تو
عَلَم علمی اَت عجب والاست
پرچمت یابن فاطمه! بالاست
ای عجب از مناظرات شما!
اسوۀ ما مبارزات شما !
حکمت از سیرۀ تو ریزان است
سنّت تو به شیعه میزان است
از ولادت کریم و بخشنده
تا شهادت به جُود، زیبنده
این تو هستی که سروری دانی
شیوۀ ذرّه پروری دانی
من ز تو دیدۀ کَرم دارم
مِیلِ مهمانیِ حرم دارم
خِیرِ ما دست تُست می دانم
شیعه پا بستِ تست می دانم
خیرخواه همه تویی آقا!
یوسف فاطمه تویی آقا!
همنشین با شما که می گردم...
از تو گیرد شفا همه دردم
تا که با تو قرابتی دارم
چه صفا و اُخوّتی دارم
با تو اعمال بندگان زیباست
با تو رفتار شیعیان شیواست
با تو صبحی سپید می جویم
وز نگاهت امید می جویم
سعی دارم تو را به رفتارم
بازیابم، به صدق گفتارم
افتخار تو بندگیِ خداست
زندگیِ تو زندگیِ خداست
ای به قربان قدّ رعنایت
قَسَمت می دهم به بابایت
شیعه را جان مادرت دریاب
رهبرم را به کشورت دریاب
ای ز نورت بصیرتم روشن!
فتنه و انحراف را دشمن!
باز دست دعا شبی بردار
از میان مکر سامری بردار
از تو موسی به آن یَدِ بیضاست
وز تو فرعون غرق در دریاست
چاره ای بهر سحر و جادو کن
دست کفر و نفاق را رو کن
روز روز بصیرت افزایی ست
با فرج کربلا تماشایی ست
تو دعا کن که یار باز آید
صبح فجر و فرج فراز آید
محمود ژولیده........
امام جواد(ع)-ولادت
با حضورت ستاره ها گفتند
نور در خانه ی امام رضاست
کهکشان ها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانه ی امام رضاست
مثل باران همیشه دستانت
رزق و روزی برای مردم داشت
برکت در مدینه بود از بس
چهره ات رنگ و بوی گندم داشت
زیر پایت همیشه جاری بود
موج در موج دشتی از دریا
به خدا با خداتر از موسی
بی عصا می گذشتی از دریا
با خداوند هم کلام شدی
علت بُهت خاص و عام شدی
"کودکی هایتان بزرگی بود"
در همان کودکی امام شدی
رزق و روزی شعر دست شماست
تا نفس هست زیر دِیْن توایم
تا جهان هست و تا نفس باقی است
ما فقط محو کاظمین توایم
من به لطف نگاهت ای باران
سوی مشهد زیاد می آیم
دست بر روی سینه هر بار از
سمت باب الجواد می آیم
سید حمید رضا برقعی.........
امام جواد(ع) و علی اصغر(ع)-ولادت
روشن تر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان هم کلامند
الحق که آقازاده ها یک یک امیرند
الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند
در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند
عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همان هاییم که آن ها بنامند
سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند
چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند
هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا روشنی صبح و شامند
این چهارده آیینه از بس که شبیه اند
وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند
×××
و الله این پروانگی ما می ارزد
هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد
معشوق عالم می شود یک روز، عاشق
مجنون ما اندازه لیلا می ارزد
قلاده ما را همین گوشه ببندید
سگ هم کنار خانه این ها می ارزد
سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم
هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد
یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم
حالا که شد مال تو از حالا می ارزد
این گریه ها را آیه تطهیر گفتند
یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد
با کاظمین تو بهشتی دارم این جا
پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد
پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً
وقتی عصای حضرت موسی می ارزد!
دستی بکش بینا کنی این چشم ها را
با معجزات تو چه نابینا می ارزد!
کافی ست ما را این که بابای تو خندید
لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد
×××
آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش می کند لطف زیادت
آقا منم... آن رختْ پاره... پا برهنه...
آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت!
تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم
من کیستم؟ من از گدایان بلادت
من از در این خانه ات جایی نرفتم
پس رو مگردان از گدای خانه زادت
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته
حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت
تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را
نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت
تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید
عرض ارادت می کند بر بامدادت
بابای تو با دیدن تو گریه می کرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس می نویسیمت جواد بن الجوادت
×××
بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم
جبریل حتی می گذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا می سازم از این خاک در هم
تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم
با این جمالی که تو را دادند، باید...
بین خریداران تو باشد پدر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز!
این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم
هستند یک یک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
×××
جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شان کافی ست
که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد
*
وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت
آخر گمان کردند که لشگر ندارد
طفل است و بابای بلاتکلیف مانده
حیرانی است و کودکی که سر ندارد
*
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
علی اکبر لطیفیان........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
شادی كل عباد است عباد است عباد
فتح ابواب مراد است مراد است مراد
شادی و شور، جهاد است جهاد است جهاد
عید میلاد جواد است جواد است جواد
مظهر عفو رحیم است رحیم است رحیم
كه كریم ابن كریم است كریم است كریم
حبّذا شمس ولایت قمرت بخشیدند
بصر نوری و نور بصرت بخشیدند
قرص خورشید به وقت سحرت بخشیدند
خود جوادی و جواد دگرت بخشیدند
گشته از فیض گلت بیت ولایت گلشن
دیدهات باد به دیدار محمد روشن
این پسر مظهر حسن احد دادگر است
این پسر خلق زمین را و زمان را پدر است
این پسر همچو پدر بضعة خیرالبشر است
این پسر از همه خوبان جهان خوبتر است
این پسر هستِ رضا هستِ رضا هستِ رضاست
همچو قرآنِ محمد به سر دستِ رضاست
این جواد است كه جود آمده جود از كرمش
خواهد ار جود كند ظرف وجود است كمش
جود آرد همه شب سجده به خاك قدمش
ماه و خورشید بود گرم طواف حرمش
هر طرف روی كند باز مه محفل ماست
حرمش كعبه جانها به حجاز دل ماست
حامد خالق و دردانۀ محمود است این
به جمال ازلی شاهد و مشهود است این
کنز مخفی ابد را در مقصود است این
گوهر هشت سپهر كرم و جود است این
صاحبان كرم و جود جوادش گویند
كعبۀ اهل دل و باب مرادش گویند
ای به هر لحظه دو صد جان و سرم قربانت
نیست چیزیم که گویم، هنرم قربانت
جان چه قابل كه ز جان خوبترم قربانت
پدرت گفت كه جان پدرم قربانت
تو به تن روح و به سر شور و به دل آرامی
رضوی روی، علی خوی و محمد نامی
كل هستی چو كف دست به پیش نظرت
دو مطیعند و غلامند، قضا و قدرت
هر كجا پای نهی علم بود پشت سرت
پور اكثم زده زانوی تلمّذ به برت
به خدایی كه تو را داده چنین جاه و مقام
تو ولی نعمت مایی و امام ابن امام
پور هارون ستمگر چو مقام تو شناخت
رنگ از چهره، قرار از دل و هوش از سر باخت
آتشی بود كه در شعلۀ نور تو گداخت
گوئیا قلب ورا نطق تو از كار انداخت
خبری تازه ز اسرار الهی گفتی
از هوا و مه و ابر و یم و ماهی گفتی
ای وجود تو همه شاهد یكتایی تو
قلم صنع كند فخر به زیبایی تو
ماه حیرت زدۀ حسن تماشایی تو
زنده هر مرده دل از فیض مسیحایی تو
رضوی ماه رضا جلوۀ تو در دل ماست
دست ما خالی و جود تو همه حاصل ماست
كیست تا چون تو به یك قطره دو دریا بدهد
به گدا بیشتر از ثروت دنیا بدهد
با كلامش همه را شهد مصفا بدهد
حرز مادر را بر قاتل بابا بدهد
ای هماره كرم و جود و عطا زندۀ تو
جود كن جود كه جود است برازندۀ تو
من كیم خاك گدایان سر كوی توام
خالی ام از همه و پر ز هیاهوی توام
تشنهام تشنه ولی تشنه لب جوی توام
میثم بی سر و پایم كه ثنا گوی توام
گر چه قابل نبود دم زدنم وقف شماست
قلم و طبع و زبان و سخنم وقف شماست
استاد سازگار.......
امام جواد(ع) و حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینه ی علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات
*
معشوق، به باد داده گیسو صلوات
بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات
نقّاره زدند، ماه پیدا شده است
بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات
*
بر دلخوشی ضامن آهو صلوات
جانم! بفرست باز بر او صلوات
آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر
بر هر دل مشتاق علی گو صلوات
***
بر روی جواد، باز بهتر صلوات
بر ناز نگاه علی اصغر صلوات
این نیست صدای این همه جمعیت!
بفرست بلندتر به حیدر صلوات
حامد اهور........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
ای دُر نـورانیِ ده بحر نـور
وی نهمین حجتِ ربّ غفور
آینـۀ قبـلۀ هفتم: جـواد
نور دل حجت هشتم: جواد
کنیۀ زیبای تـو ابن الرضا
محمدی یـا علی مرتضی؟
کعبۀ ارکان حرم کیست؟ تو
قبلۀ اربـاب کرم کیست؟ تو
ماه رخت، مصحف آیات حق
واسطـۀ کل عنـایـات حق
دست تـو دست کرم کبریا
صحن و رواقت حرم کبریا
ارض و سماوات به تو متکی
بـوده امـام همه از کودکی
علم، بوَد نقش گل روی تـو
جود، گدایی بـه سر کوی تـو
با سخن تـو شده احیای علم
هر نفس توست مسیحای علم
طور، تجلی گـه انـوار تـو
نـور، متاع سر بـازار تـو
روی خدا، روی دل آرای تو
چشم رضا، محو تماشای تو
چون تو کسی عابد و معبود نیست
بـا برکت تـر ز تو مولود نیست
تو پسر فاطمهای یا جواد!
قبلۀ جان همهای یـا جواد!
زادۀ اکثم ز تـو خجلت زده
سینۀ مأمون ز تـو آتشکده
دادهای ای حجت پروردگار
پاسخ یک مسئله را سی هزار
مخزن عـلم ازلـی سینهات
عالَـم اسرار، در آیـینهات
ظرف وجود تو پر از علم غیب
نـور خدایـی و مبرا ز عیب
طلعت تـو آینۀ روی حـق
عالم غیبی، ولی از سوی حق
برتـری از اینـکه میان رهی
یک خبر از ماهی و مأمون دهی
عالم دانش همه پا بست توست
دایرهای بین کف دست توست
خلق جهان را به درت التجاست
شأن شما "وَ مَن اَتا کُم نَجاست"
خیل مَلَک، عاشق تهلیل توست
وحی خدا زنده به تأویل توست
ای ملک و جن و بشر زائرت
وسعت مـلک ازلی، حائـرت
مظهر الطاف خدای مجید
از کرم و جود تـو نبوَد بعید
تا چو منی عقده ز دل وا کنم
در حرم قدس تـو نجوا کنم
خار اگر خار بـود با گل است
زنده به آب و نفس بلبل است
"میثم" دلخسته از آنِ شماست
گر چه کم از برگ خزان شماست
استاد سازگار........
مام جواد(ع)-ولادت
امشب دهید مژده صدف را به گوهرش
آن گوهری که رنگ الهی است زیورش
امشب فلک گشوده به ماه مدینه چشم
ریزد به خاک مقدم آن ماه، اخترش
امشب به خنده شمس ولایت گشوده لب
در کف بُود ستاره ی خورشید پرورش
امشب خدا به خلق، جواد الائمه داد
آن کس که گشته جود و کرم سائل درش
امشب علیّ سوم و چارم امامت ماست
ریحانه ای ز دامن ریحانه در برش
نور نهم امام نهم حجت نهم
وجه خدا که گشته رضا مات منظرش
آیینه ی رضا که سلام و درود خلق
بر آفتاب حُسن و جمال منورش
تا نام حق بود، صلوات و سلام حق
بر حضرت جواد و به ریحانه مادرش
این است آن امام جوادی که دست جود
باشد به دست پُر کرم جود پرورش
این است آن جواد امامان که آمدند
شرمنده اهل جود ز جود مکررش
گردون اگر نه دور سرش باد، سرنگون
خورشید اگر نه خاک درش، خاک بر سرش
بحر سه گوهر است و یم هشت درّ ناب
آن هشت بحر و این سه گهر مدح گسترش
در کودکی معلم پیران پارسا
صد پور اکثم اند ز شاگرد کمترش
یحیی چو طفل کوچک مکتب ندیده ای
مأمون بسان عبد ذلیلی برابرش
زیبد که کعبه با حجر و مروه و صفا
گردد هماره دور رواق مطهرش
نام محمد است مبارک بر او که هست
حُسن و جمال و خُلق و خصال پیمبرش
نامش محمد است و بود پای تا به سر
زهد علی و عصمت زهرای اطهرش
روشن شد از ولادت او دیده ی رضا
کوری چشم خصم که می خواند ابترش
بگشوده چشم و راند به لب تا شهادتین
چون جان خود گرفت رضا سخت در برش
از جوّ و ابر و ماهی و یم تا گشود لب
تعظیم کرد زاده ی هارون به محضرش
نُه ساله نَه، امام بشر بود پیش از آن
کآدم دمد روان خدایی به پیکرش
آدم نهاده بوسه به درهای آستان
حورا گرفته آبرو از خاک مقبرش
دارد به دست خویش کلید بهشت را
آنکس که روز حشر جواد است یاورش
جان جهان فدای امامی که کرده حق
از کودکی بعالم ایجاد رهبرش
این است آن حدیقه که جود است میوه اش
این است آن سفینه که نور است لنگرش
من کیستم گدای جوادالائمه ام
آنکس که جود اوست همان جود داورش
هنگام جود، ابر کرم از کفش خجل
وقت دعا سپاه اجابت مسخرش
در کارزار، تیغ چو گیرد به دست خویش
یاد آور علی بود و فتح خیبرش
دارد به سینه علم رُسل را ز کودکی
باشد به چهره نور امامان دیگرش
در فُلک نور، گر نگری اوست ناخدا
بر چرخ علم، گر گذری اوست محورش
هر گه نسیم می وزد از شهر کاظمین
عطر بهشت می دمد از خاک معبرش
یا حضرت جواد هر آن کو گدای توست
هرگز نیاز نیست به تخت و به افسرش
هرکس که گشت تشنه ی جام ولای تو
از جوی کاظمین ببخشند کوثرش
شکر خدا که پیش تر از صبح آمدن
"میثم" ز جام عشق تو پر بود ساغرش
استاد سازگار........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
باز گل وا شده و دهر گلستان شده است
گلبن عشق شکوفا و گل افشان شده است
با نسیم سحری عطر بهار آمده است
چمن حسن پر از لاله و ریحان شده است
باز کن پنجره را صبح وفا سر زده است
نهمین مهر جهانتاب نمایان شده است
مهبط وحی خدا، شهر پر از نور رسول
از تجلای همین مهر چراغان شده است
آفرینش شده از شوق تماشاکده اش
چشم هستی به رخش واله و حیران شده است
آری این آینۀ نور جواد است کز او
آسمان مثل زمین آینه بندان شده است
یک نظر کرد به او شمس ضحی ناگه دید
جلوۀ او به هزار آینه تابان شده است
همره زمزمۀ خواب و زلال اشکش
شادی شمس ضحی باز دو چندان شده است
بضعۀ پاره تن اشرف انسان ها اوست
هرکه در مکتب او آمده انسان شده است
پور موسی است که انوار خداوندی او
باعث حیرت صد موسی عمران شده است
نه همین کور شفا یافته از حضرت او
دردها با نگه اوست که درمان شده است
سائلان حرم عشق کریم آمده است
آن که از جود و کرم شهرۀ دوران شده است
آسمان دید که با جوشش دریای کرم
ساحل جود پراز لؤلؤ و مرجان شده است
پور اکثم به خداوند که حیرت زده از
پاسخ مسأله هایی است که عنوان شده است
جز خدا کیست که آگه بُود از منزلتش
قدر او در دل هرکس که فروزان شده است
چون کند شکر«وفائی» که ز فیض نگهش
آبرومند دراین عالم امکان شده است
سید هاشم وفایی........
امام جواد(ع)-مدح و ولادت
نشستهام بنویسم گدا نمیخواهی؟
میان خانهی خود بینوا نمیخواهی؟
نشستهام بنویسم کریم یعنی تو
کریمزاده تو حاجت روا نمی خواهی
شنیدهام که عطایت زبانزد همه است
نیازمند برای عطا نمیخواهی
به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد
تو علم و معجزه و کیمیا نمیخواهی
قسم به روی شما خوب میشوم آقا
فقط بیا و نگو که مرا نمیخواهی
منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو
من از نگاه تو خواندم شما نمیخواهی...
... که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم
که میکنی ز محبّان خود هواخواهی
هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا
نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا
من آمدم که بگویم به تو سپاسم را
و جمع میکنم این بار من حواسم را
که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز
به غیر کوی شما دست التماسم را
برای آنکه بیایم به محضرت آقا
روا بُود که مرتّب کنم لباسم را
برای جلب نظر از شما بسوی خودم
من استفاده کنم عطر ناب یاسم را
میان آیِنهکاری چنان شدم تکثیر
هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را
به غیر نان شما که نخورده ام هرگز
ببین زبان و دهان نمکشناسم را
میان دغدغه ها عطر عاشقی آید
فرو نشاند در این دل غم و هراسم را
دلم کنار شما خانه در فلک دارد
جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد
برای ذات خداوند امتدادی تو
دوباره نور خدا را به سینه دادی تو
زمینِ مُردهی مردم دوباره احیا شد
از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو
تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی
که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو
تو از مریضی هر شیعه غصّه میخوردی
ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو
تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر
رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو
نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را
به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را
به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر
دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر
من از ولایت تو آبرو گرفتم پس
کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر
از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد
مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر
تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم
مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر
هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت
هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر
تو در کرانهی یا ربّنای من هستی
من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر
من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا
مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر
هزار غبطه به پای نگات میریزم
تمام عمر خودم را به پات میریزم
من از نگاه مدامت دوام میگیرم
ولایت از سخنان امام میگیرم
به خاک میکده من سر فرود آوردم
فقط ز دست کریم تو جام میگیرم
من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا
که آخر از تو عَلَیکَ السّلام میگیرم
اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده
من از دوای شما التیام میگیرم
کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین
فقط پر از سر این برج و بام میگیرم
به سنگفرش حریم تو میکشم دستم
تبرُّکاً در بیت الحرام میگیرم
تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم
چه خوب پیش شما من مقام میگیرم
غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد
گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد
تو آمدی که شوی قبلهگاه مردم ما
تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما
تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر
و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما
تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را
فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما
من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم
محبّت تو بُود باعث تفاهم ما
تو آمدی که شوی با گدات همسفره
که نان جو بخوری جای نان گندم ما
کنار حضرت معصومه یادتان کردم
چه وقت بهر زیارت تو میروی قمِ ما؟
دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد
به سر هوای پریدن به کاظمین آمد
امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی
نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی
به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا
بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی
خدای جودی و جود خدای منّانی
به سائلت کن عطا یا جواد ادرکنی
طواف کوی تو برتر بُود ز بیتالله
قسم به سعی و صفا یا جواد ادرکنی
رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که
تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی
فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله
روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی
نشستهام که بگیرم برات رفتن خود
به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی
تویی تو زادهی شمسُ الشّموس یا مولا
علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا
نشسته مرد غریبی کنار گهواره
کنار گریهی بی اختیار گهواره
رضا نشسته بخواند نوای لالایی
برای کودک زیبا عُذار گهواره
چقدر شب به سحر درد و دل کند با این
گلی که شد همه باغ و بهار گهواره
چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت
چقدر سخت گذشت انتظار گهواره
دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی
دوباره مرثیهی شیرخوار گهواره
میان هُرم عطش مادری صدا میزد
بخواب کودک دل بیقرار گهواره
امان ز اشک رباب و غم علی اصغر
چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره
نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای
نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای
محمد جواد پرچمی.........
#امام_جواد_ولادت
ای دوست مراد اهلبیت آمده است
یک گل ز نژاد اهلبیت آمده است
امروز تمام سائلان می گوینـــد
میــلاد جواد اهلبیت آمده است
سیدهاشم_وفایی ........
مام جواد(ع)-ولادت
السلام ای امیر مُلک قضا
السلام علیک یابن رضا
السلام ای نماد سرّ الله
السلام ای رُخت ضیاء الله
ای به معشوق آیة العظمی
وی به مخلوق حجة الکبری
ای مبارک ترین ولیِّ خدا
وی تبارک ترین وصیِّ خدا
ای امام محمدی رفتار
وی تو تکرار حیدر کرار
من به کویت پناه آوردم
التماسِ نگاه آوردم
ای همه اعتقادِ فطرت من
وی همه اعتماد نیّت من
شیعه را نَیِّرُ الفؤادی تو
کوثر دومین، جوادی تو
تو خطا بخش و ما خطا کاریم
سربلندیم تا تو را داریم
اُمّتَت ذَنبُه علی ذَنبِه
"و صبرتَ عَلَی الاذی جنبه"1
تو جواد بن مرتضا هستی
یکی یکدانۀ رضا هستی
اَلرّضی و الزّکی، ابا جعفر
التقی و الوفی بَنِ الحیدر
امتداد عناصر الابرار
یادگار دعائم الاخیار
اشهدُ انّکَ ولیُ الله
الامام عَلی عیالُ الله
بَدرِ طالع، ضیاء ماه منیر
نورِ ساطع، به آستان کبیر
این تویی نور مشرق و مغرب
حَبّذا طیّبٌ مِنَ الطّیب
رکن ایمان و معنی قرآن
عَلَم دین، حقیقت عرفان
حضرت واجب الاطاعه تویی
به خدا خالص العباده تویی
"عَجِزَ الواصِفون عن صِفَتِک"
"ما عرفناک حقَ معرفتک"
اشهد اَنَک اَقَمتَ صَلوه
اشهد انّک اتَیتَ زکوه
ای خدا را ولی به هر دو جهان
نَهیت از منکر آشکار و نهان
همه عمرت مجاهدت کردی
حقِ دین را به جای آوردی
مِثل ابنُ الرضا به داور کیست؟
چون جواد الائمه کوثر کیست؟
چه بیان تبارکی داری!
چه لبان مبارکی داری!
چون تلاوت کنی کتاب رسول
پرده برداری از حجابِ عقول
ای دَمَت سوره های قرآنی
نَفَست آیه های رحمانی
در عبادات مثل زهرایی
در مناجات عِدلِ مولایی
در شجاعت به مصطفی بُردی
در اطاعت به مرتضی بُردی
هر زمان که به کف عَلَم گیری
چون علی در حماسه ها شیری
صبر و حلم تو نقل هر دهن است
جود و احسان تو چنان حسن است
خطبه چون بهر خلق می خوانی
مثل جدّت حسین می مانی
ای بنازم تو را اباالهادی
بِینِ سجّاده عین سجادی
در علوم ای مُطهّر و طاهر
تو شکافنده ای چنان باقر
کعبه ای زمزمی صفایی تو
صادقی کاظمی رضایی تو
عَلَم علمی اَت عجب والاست
پرچمت یابن فاطمه! بالاست
ای عجب از مناظرات شما!
اسوۀ ما مبارزات شما !
حکمت از سیرۀ تو ریزان است
سنّت تو به شیعه میزان است
از ولادت کریم و بخشنده
تا شهادت به جُود، زیبنده
این تو هستی که سروری دانی
شیوۀ ذرّه پروری دانی
من ز تو دیدۀ کَرم دارم
مِیلِ مهمانیِ حرم دارم
خِیرِ ما دست تُست می دانم
شیعه پا بستِ تست می دانم
خیرخواه همه تویی آقا!
یوسف فاطمه تویی آقا!
همنشین با شما که می گردم...
از تو گیرد شفا همه دردم
تا که با تو قرابتی دارم
چه صفا و اُخوّتی دارم
با تو اعمال بندگان زیباست
با تو رفتار شیعیان شیواست
با تو صبحی سپید می جویم
وز نگاهت امید می جویم
سعی دارم تو را به رفتارم
بازیابم، به صدق گفتارم
افتخار تو بندگیِ خداست
زندگیِ تو زندگیِ خداست
ای به قربان قدّ رعنایت
قَسَمت می دهم به بابایت
شیعه را جان مادرت دریاب
رهبرم را به کشورت دریاب
ای ز نورت بصیرتم روشن!
فتنه و انحراف را دشمن!
باز دست دعا شبی بردار
از میان مکر سامری بردار
از تو موسی به آن یَدِ بیضاست
وز تو فرعون غرق در دریاست
چاره ای بهر سحر و جادو کن
دست کفر و نفاق را رو کن
روز روز بصیرت افزایی ست
با فرج کربلا تماشایی ست
تو دعا کن که یار باز آید
صبح فجر و فرج فراز آید
محمود ژولیده........