eitaa logo
مصباح الهدی
62 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
28 فایل
اهداف کانال آگاهی بخشی نسبت به مسائل فرهنگی - سیاسی جامعه برای انتقاد و پیشنهادات و ارسال فایل به کانال با ادمین در ارتباط باشید ارتباط با ادمین @asemani6
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شناسه منافقین منافق شناسی با قرآن 🔹 استاد ما علامه طباطبایی را خدا غریق رحمت کند! درباره منافقین در بعضی از آیات دارد که ﴿لاَ یذْكُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِیلاً﴾؛[1] اینها کم به یاد خدا هستند. منافق که اصلاً به نیست! وقتی خدا را قبول ندارد و قیامت را قبول ندارد، نه اینکه گاهی به یاد خدا باشد! 🔹 روایتی در این‌جا هست که ایشان غالب این روایات را خوب بررسی می ‌کنند و لطایف آن را در بحث روایی ذکر می ‌کنند؛ در روایت امام (علیه السلام) فرمود منافق فقط آن‌ جایی که مطرح است قرآن چاپ می‌ کند، سخنرانی می ‌کند، دنیا مطرح است! فقط برای دنیا! تظاهر به دین می ‌کند، نه برای خدا و قیامت! چون این را معتقد نیست.[2] این است که فقط و فقط برای دنیا کار می ‌کند، اگر قرآن چاپ می‌ کند، اگر مجلس تشکیل می ‌دهد، اگر تسبیح در دست می ‌گیرد، هر کاری می ‌کند فقط برای دنیاست، این یک؛ اینکه ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ﴾،[3] دنیا یک چیز اندکی است؛ اینکه چون فقط برای دنیا کار می‌ کنند «و لا غیر»، پس ﴿لاَ یذْكُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِیلاً﴾، آیه را طرزی معنا کرده که هیچ شبهه ‌ای در ذهن کسی نمی ‌آید! این ‌طور حرف زدن در غیر اهل بیت نیست! «أَعَاذَنَا اللَّهُ‏ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَ سَیئَاتِ أَعْمَالِنَا»! [1]. سوره نساء، آیه142. [2]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص121؛ «و فی الكافی بإسناده عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ الْخَصَّافِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلَامْ مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی السِّرِّ فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِیراً إِنَّ الْمُنَافِقِینَ كَانُوا یذْكُرُونَ اللَّهَ عَلَانِیةً وَ لَا یذْكُرُونَهُ فِی السِّرِّ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل‏ ﴿یراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا﴾. أقول: و هذا معنى آخر لقلة الذكر لطیف». [3]. سوره نساء، آیه77. 📚 سوره مبارکه فتح جلسه 5 تاریخ: 1395/03/08 🆔 @a_javadiamoli_doross
🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 🔻جواد کیست ؟ 💠جود و سخا 🔹 همه ما می ‌دانیم که اگر کسی در راه خدا خدمتی انجام بدهد، خدا می ‌کند؛ اما این را وجود مبارک امام کاظم و بعدها هم وجود مبارک امام جواد (سلام الله علیهما)[1] خوب توضیح دادند. فرمودند اگر کسی در راه کار خیر بردارد: «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیةِ»؛[2] یعنی درست است اگر شما شنیدید که کسی کار خیر بکند و در راه خیر قدم بردارد، خدا می‌ کند، ولی نمی ‌دانید که چه وقت جبران می ‌کند و چطور جبران می‌ کند! 🔹 یک وقت است که قطعه سنگی در باغی در اثر باران در این خاک فرو رفته است، این سنگ را که شما بردارید، تا جای آن پُر بشود چند ماهی طول می ‌کشد. یک وقت است که شطّ و نهر روانی مثل چشمه روان است، شما یک سطل آب که بردارید همان وقت جایش پُر می ‌شود. این ‌طور نیست که باید مدت ها صبر بکند. فرمودند اگر شما در راه خدا قدمی برداشتید، حالا آن را توسعه می ‌دهیم، همان وقت خدا آن را پُر می‌ کند؛ منتها شما دیر متوجه می ‌شوید! این ‌طور نیست که خَلَف و جای آن بعدها پُر شود؛ نظیر آن قلوه سنگی که چند ماه طول می ‌کشد تا جای آن پُر شود نیست. الآن شما یک سطل آب که از چشمه روان یا نهر بردارید، همان وقت جایش پُر است. فرمود ذات أقدس الهی این‌ طور پُر می ‌کند، نه اینکه بعدها پُر بکند، شما بعدها می ‌فهمید! آن ‌گاه این را توضیح دادند، فرمودند یک وقت است که کسی مالی را در راه خدا خیر می ‌کند، این سبک ‌ترین و کم ‌ارزش‌ ترین کار است، چون گذشت از مال خیلی مهم نیست. یک وقت است که به او اهانت شده است، حرف تلخی زدند و او رنجید، او اگر فوراً این را داشته باشد، این را داشته باشد که ببخشد، دیگر غده بدخیم طلاق و امثال طلاق در جامعه نخواهیم داشت. این رفتار ده برابر آن پول اثر دارد! پاگذاشتن روی غرور کار مهمی است. گذشت اخلاقی کار مهمی است. آن وقت ما نه در دستگاه قضایی پانزده میلیون پرونده داریم، نه طلاق داریم و نه مانند آن. 🔹 انسان جواد و بخشنده آن است که از بی ‌ادبی دیگری بگذرد، از اهانت دیگری بگذرد، یعنی پا بر روی غرور خود بگذارد و از این حق خود بگذرد؛ این می‌شود سخا و خدا همان لحظه پُر می‌ کند. اگر همین یک جمله امام جواد و امام کاظم (سلام الله علیه) بود، ما طلاقی نداشتیم. شوهر یک حرف می‌ زند، او فوراً می ‌رنجد؛ او حرفی می‌ زند، این می‌ رنجد. هیچ‌ کدام هم گذشت ندارند؛ آن وقت این می ‌شود. آن وقت دو طرف تا زنده‌ اند زندگی می ‌کنند. ما وقتی وارد حرم مطهر ائمه شدیم، در و دیوار را می ‌بوسیم، حق هم با ماست، این کار را هم می کنیم و باید هم بکنیم، برای اینکه اینها ما را کردند. [1]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرك سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏23ـ الجوادع، ص274. [2]. تحف العقول، ص403. 📚 پایگاه اسراء/ درس اخلاق آیت الله جوادی آملی
💠 باب علم النبی 🔹 وجود مبارك رسول گرامی فرمود: «أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»،[1] یك در داریم و یك دربان آن حضرت هم در است هم دربان؛ زیرا ممكن نیست كسی در علم باشد و دربان نباشد و نداند كه چه كسی می‌آید و چه كسی نمی‌رود. همه طالبان علوم الهی و دانش ‌پژوهان سعی و كوشششان این باشد كه با خاندان عصمت و طهارت یك ارتباط عمیق و وثیقی داشته باشند كه وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اجازه عبور و راه بدهد كه انسان به «مدینة العلم» برسد. اگر كسی به وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) معتقد نبود یا معتقد بود ولی مرتبط اخلاقی نبود یا مرتبط عملی نبود، این با در و دربان «مَدِینَةُ اَلْعِلْم» رابطه ندارد، وقتی رابطه نداشت بیراهه می‌ رود، وقتی بیراهه رفت ممكن است چیزی یاد بگیرد، ولی آن علم برای او وبال است! همه ما سعی و تلاش داشته باشیم كه از در وارد بشویم. 🔹 همه ‌ما می‌خواهیم به «مَدِینَةُ اَلْعِلْم» وارد بشویم، چون علم كه غیر از قرآن و عترت جای دیگر نیست! اگر كسی بخواهد از علوم استدلال الهی باخبر بشود، اولین منبع است، بعد هم بیت، چون فرمود: «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَین»،[2] نفرمود من فقط قرآن در بین شما گذاشتم، فرمود من این دو وزنه وزین را به عنوان میراث وحی به شما می ‌سپارم و من «مَدِینَةُ اَلْعِلْم» هستم؛ یعنی «اَلْمَدِینَهْ اَلْجَامِعُهْ بَینَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِتْرَة» و علی (علیه السلام) باب این مدینه است؛ یعنی «بَابُ اَلْمَدِینَهِ اَلْقُرْآنُ وَ اَلْعِتْرَة»، نه اینكه «بَابُ اَلْعِتْرَة» است! [تا] كسی بگوید من سنت را بخواهم یاد بگیرم از علی باید یاد بگیرم، قرآن را بخواهم یاد بگیرم خودم یاد بگیرم، این‌چنین نیست! پس «مَدِینَةُ اَلْعِلْمِ مُؤَلَّفُهُ مِنَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِتْرَة» و وجود مبارك رسول گرامی (علیه آلاف التحیة و الثناء) حاوی و شامل هر دو حقیقت است و كُنه هر دو حقیقت در اختیار اوست و وجود مبارك رسول گرامی كه است یعنی شهر قرآن و عترت و وجود مبارك علی ‌بن ‌ابی‌ طالب (سلام الله علیه) كه «بَابُ مَدِینَةِ اَلْعِلْم» است یعنی «بَابُ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِتْرَة». [1]. صحیفه الامام رضا علیه السلام، ص58؛ تحف العقول، ص430. [2]. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص62. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1381/11/30
💠 عقل جامعه انسانی 🔸 وجود مبارک حضرت امیر ابن سینا نیست و وجود مبارک حضرت امیر زکریای رازی نیست! شما آقایان حضرت امیر را در همان حدّ می ‌شناسید، حواستان جمع باشد! به همین اندازه مقالاتی را که برای ذکریای رازی داشتید، مقاله به شما می‌ دهند! برای بوعلی بیش از این می‌ دهند! شما آقایان را نخواستید بشناسید! شما خیال می ‌کنید باسواد شدن، معصیت کبیره است! و خیال می ‌کنید آن که در دست و پای این مقالات است، این سواد است! این درد را آدم کجا بگوید؟! علی را چه کسی می ‌شناسد؟! 🔸 ما خیال می ‌کنیم، مطالعه ‌ایی است! ذات أقدس الهی را حضرت امیر معرفی کرد که خدا در قرآن تجلّی کرد: «فَتَجَلَّی سُبْحَانَهُ لَهُمْ فِی كِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِه‏»؛[1] فرمود کل عالَم تجلّی خداست؛ اما تجلّی ویژه الهی در قرآن است. کل این مقالاتی که می‌ گویید، جلوه حضرت امیر است؛ ولی تجلّی حضرت امیر در نهج البلاغه است. این و این گود! شما این هزار نفر را بیاورید، چهارتا خطبه سؤال کنید، اگر جواب دادند! ما خیال می ‌کنیم، بی‌ سوادی فخر است و باسواد شدن جهنم رفتن است! این ‌قدر از سواد فاصله می ‌گیریم. حوزه علمیه هیچ چاره‌ای ندارد که نهج البلاغه درسی شود. 🔸 اینکه می‌ گوید: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی‏»،[2] زیر این آسمان، دومی کسی هست که بگوید هر چه بخواهید، از من بپرسید؟! شما غیر از علی کسی را نشان دارید؟! این همه انبیا بودند، اولیا بودند! شاگردانِ شاگردانشان می‌شود مرحوم بوعلی! وقتی بوعلی می‌خواهد وجود مبارک حضرت امیر را معرفی کند، می‌ گوید: «الذی هو بین الخلق کالمعقول بین المحسوس»، عقل با چشم و گوش چقدر فرق دارد؟ عقل در آسمان است، چشم و گوش در زمین است. فرمود علی است، دیگران چشم و گوش‌ هستند، با اینکه خود او چنین آدمی است. می‌گوید پیغمبر (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‏) در یک حدیث می‌فرماید: «قال»، رسول خدا «بأعزّ اولیاء الذی هو بین الخلق کالمعقول بین المحسوس»؛ دیگران دست و پا و چشم و گوش‌ هستند؛ اما علی عقل است.[3] [1]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج18، ص221. [2]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص802. [3]. معراج‌نامه(بوعلی سینا)، متن، ص15؛ «الذی کان بین الصحابة الذین کانوا اکرم قبائل العالم و أشرفهم کالمعقول بین المحسوس». 📚 دیدار... تاریخ: 1396/05/17
💠 ایستادگی 🔹 اگر اصل نزول دین برای آن است كه مردم در پیشگاه با ایستادگی برخورد كنند: ﴿لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[1]، اگر دین برای این آمده است كه مردم قسط و عدل را كنند و خود قائم به قسط و عدل باشند یعنی كنند و اگر خدای سبحان به رسولش دستور داد كه به مردم بگو: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی﴾[2] یعنی برای خدا كنید [و] داشته باشید؛ معلوم می‌ شود آن اقامهٴ نمازی كه در بسیاری از موارد ذكر شده است این است كه هم خود یك باشید ـ ایستادگی داشته باشید ـ و هم نمازی بخوانید كه این نماز بتواند در برابر فحشا و منكر ایستادگی داشته باشد. مگر نه آن است كه ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾[3]؟ مگر نه آن است كه بسیاری از گناهان را ـ بر اساس قرآن كریم ـ نماز منع می ‌كند؟ این كدام است كه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ است؟ نماز جلوی گناه و بدی را می‌گیرد؛ نمازگزار یقیناً معصیت نمی ‌كند، این كدام است؟ نمازِ ایستاده است یا نماز منحرف و مُعوَج و نماز ضعیف و فرسوده؟ اگر ایستاده باشد جلوی فحشا را می ‌گیرد و به ما هم دستور دادند كه نماز را ایستادگی ببخشید و نماز را ایستاده كنید؛ یعنی این نمازِ خوابیده را بلندش كنید كه بایستد، چون اگر بخواهد مبارزه كند باید بایستد. 🔹 این ایستادگی برای آن است كه انسان حالات مختلفی دارد: گاهی در اضطجاع و به پهلو خوابیده است؛ گاهی در استلقاء[4] است، گاهی در حال ركوع است، گاهی در حال قعود است، گاهی در حال سجود است و گاهی در حال قیام است، نیرومندترین حال برای انسان در بین این حالات یادشده حالت قیام است. انسان در حالت ایستاده از همه حالاتش نیرومندتر است. آن ایستادگی را كه حاوی معنای قدرت و توان است از این «قیام» گرفتند، وگرنه منظور ایستادنِ در برابر نشستن نیست، منظور ایستادگی است. چون قوی‌ترین حال برای انسان در طی این حالات همان حالت ایستادن اوست، از این حالت آن «قدرت و نیرو» اخذ شده است [و] گفتند: «نماز را ایستاده كنید» كه نماز بایستد، چون ما نمی‌ خواهیم شما فقط یك ذكری داشته باشید به نام یك عبادت صوری و دیگر هیچ! [بلكه] می‌ خواهیم كاری بكنید كه با این كار جلوی فحشا گرفته بشود! اگر نماز ایستاده نباشد، قدرت نهی از فحشا را ندارد، اگر ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾،[5] نماز خوابیده آن قدرت را ندارد، نماز به‌پهلوآرمیده آن حالت را ندارد، نماز ایستاده است كه می ‌تواند جلوی فحشا را بگیرد؛ لذا گفته‌اند: «شما نماز را اقامه كنید، این نماز را بلند كنید»؛ نه یعنی بایستد [بلكه یعنی] به آن ایستادگی بدهید. 🔹 انسان وقتی می ‌تواند به نمازش ایستادگی بدهد كه خودش ایستاده باشد، تا نداشته باشد و نباشد توان آن را ندارد كه زیر بازوی نماز را بگیرد و نماز را بلند كند، [نمی‌تواند] نماز را ایستادگی ببخشد؛ لذا سعی قرآن كریم بر این است كه به مردم بیاموزاند؛ وقتی كلِّ دین را مطرح می ‌كند، می ‌گوید دین برای آن است كه ﴿لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[6] و مظاهرِ مهمّ دین را هم كه مطرح می ‌كند، آنها را به عنوان قیام معرّفی می ‌كند؛ می ‌فرماید فلان ركنِ دینی برای آن است كه مردم باشند. [1] . سوره حدید، آیه 25. [2] . سوره سبأ، آیه 46. [3] . سوره عنكبوت، آیه 45. [4] . لغت نامه دهخدا: به‌پشت‌خوابیدن. [5] . سوره عنكبوت، آیه 45. [6] . سوره حدید، آیه 25. 📚 سوره مبارکه بقره ـ جلسه 10
💠 وظیفه منتظران 🔸 وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ ابو بصیر از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌كند كه ما اگر عصر غیبت را ادراك كردیم وظیفه ‌مان چیست؟ یك سلسله دستورات نظامی دادند فرمودند این است كه «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»[1] هر كدام از شما به اندازه یك تیر خودتان را آماده كنیم، این در بعضی از نصوص است «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»؛ منتها تیری كه ارتشی ‌ها و نظامی ‌ها دارند یك حساب است, تیری كه حوزویان و دانشگاهیان دارند قلم اینهاست كه ذات اقدس الهی به این قلم و مكتوبات این قلم سوگند یاد كرده است؛ اینكه فرمود من به قلم و مسطورات قلم سوگند یاد می‌كنم سرّش همین است ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾.[2] مستحضرید كه سوگند خدا در مقابل بینه نیست، ما یك قسم داریم كه در مقابل بینه است در محاكم قضایی كسی كه مدّعی است باید بینه اقامه كند كسی كه منكر است، سوگند یاد می ‌كند، بینه یك طرف, سوگند یك طرف; ولی قسم ذات اقدس الهی به خود بینه است اگر كسی در روز روشن بگوید من به این آفتاب قسم, ادّعا می‌ كنم كه الآن روز است این به دلیل قسم خورده است نه در قبال دلیل، سوگند قرآن كریم به بینه است نه در قبال بینه! وقتی خدا سبحان به كتاب قسم می ‌خورد به مكتوبات قسم می‌ خورد; زیرا علم است و مكتوب است و سواد است و است كه جامعه را می ‌كند. من به قلم قسم می ‌خورم, من به نوشته‌ های قلم قسم می‌ خورم كه تو عقلانی حرف می ‌زنی؛ یعنی من به دلیل قسم می ‌خورم. این‌ چنین نیست كه سوگندهای خدا در قبال بینه باشد او متن بینه را آفریده است. بنابراین وظیفه همه ما آن است كه در عصر غیبت هر كدام از ما آنچه دینی_جامعه را تأمین می ‌كند فراهم كنیم, این مطلب اول. 🔸 زراره عرض می ‌كند وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود دعا! اما دعایی كه آدم را باسواد كند. یك وقت دعا این است كه خدایا پدر و مادر مرا بیامرز! این دعا برای همه است، عوام هم این دعا را می ‌كنند، اما دعای حوزویان و دانشگاهیان این است كه خدایا ما را باسواد كن! عرض كرد دعای ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود همین دعا بگو «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»[3] این یك برهان لِمّی است، ما رهبر را برای این نمی ‌خواهیم كه كشور ما را حفظ كند! حرف بسیار لطیفی مرحوم خواجه طوسی نسبت به شیخ ‌الرئیس دارند، فرمود: مردم امام را نمی‌ خواهند تا دنیایشان تأمین باشد! اكثر و بیش از ماها كسانی هستند كه نه خدا را قبول دارند نه قیامت را قبول دارند. حرف مرحوم خواجه این است كه ما امام و پیغمبر را نمی‌ خواهیم برای اینكه زندگی دنیایمان راحت باشد، ما برای اینكه این هفتاد سال خوب زندگی كنیم كه رهبر نمی ‌خواهیم، ما یك هستیم، ما از جایی آمدیم كه نمی ‌دانیم كجاست, به جایی می ‌رویم كه هیچ از آن خبری نیست، ما یك راهنما می‌ خواهیم! ما فهمیدیم كه انسان, مرگ را می ‌میراند، نه بمیرد! این را دین به ما آموخت كه انسان, مرگ را اماته می ‌كند نه به عكس, ما مرگ را می‌ میرانیم. بیان خدا در قرآن كریم این نیست كه «كلّ نفس یذوقها الموت» هر كسی را مرگ می ‌چشد، بیانش این است ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[4] روشن است كه هر ذائقی مذوق را هضم می‌ كند نه مذوق ذائق را! ما مرگ را هضم می‌ كنیم و او را از پا در می ‌آوریم و او را می ‌میرانیم و پایدار می ‌شویم و دیگر هیچ! پس ما رهبری را, دین را, امام را برای این می‌ خواهیم كه موجود ابدی هستیم، یك راه می‌ خواهد این راهنما می‌ طلبد. [1] . الغیبة (للنعمانی), ج۱, ص۳۲۰؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ج6، ص170. [2] . سوره قلم، آیه1. [3] . کمال الدین وتمام النعنة، ج2، ص342. [4] . سوره آل عمران، آیه185؛ سوره أنبیاء، آیه35؛ سوره عنکبوت، آیه57. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1393/03/22 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 " اختلاس "در نهج البلاغه 🔹 وجود مبارك حضرت امیر فرمود اینها كه بر اموال مسلّط شدند، اینها مثل گوسفند به حمله نكردند. می ‌دانید این گوسفند و گاو وقتی وارد مزرعه می ‌شود این علف را می ‌خورد تمام شد و رفت، این علف بعد از دو روز باز رشد می ‌كند؛ اما این شتر چون گرسنه است آنچه را كه در بیابان است از ریشه می‌ كَند؛ لذا جایی كه شتر تغذیه كرد مدت ‌ها علف روییده نمی ‌شود، چون ریشه ‌ای نمی‌ ماند! تعبیری كه وجود مبارك حضرت امیر دارد كه اینها با چه كار كردند، فرمودند: «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ»،[1] نه «خضمة البقر», نه «خضمة الشاة»، گوسفند و گاو این روی علف را قطع می‌ كنند ریشه هست، بعد روییده می ‌شود؛ مثل اختلاس كه وقتی كه چند هزار شد این‌طور می‌شود «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیعِ»؛ بهار كه شد این شتر وقتی وارد آن منطقه بیابان می‌ شود كه چهارتا علف روییده این را با آن دهن پهنی كه دارد از ریشه می ‌كَند، این می ‌شود اختلاس چند هزار میلیاردی، این می ‌شود نجومی! آن وقت مالی در مملكت نمی‌ ماند كه شما بخواهید و ایجاد كنید، باید بروید بانك وام بگیرید كه اوّل بدبختی است! این جمله ﴿یمْحَقُ﴾[2] كه فعل مضارع است و مفید استمرار است، فرمود: ﴿یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا﴾ كسی با بانك‎ های ربوی كه ندارد, ندارد. 🔹 این حرف‌ ها در حوزه، درس‌ خواندنی است با مطالعه كه حلّ نمی‌ شود, با درس هم حلّ نمی‌ شود، چون با بنای عقلا و فهم عرف و لغت، نهج ‌البلاغه حلّ‌شدنی نیست! این استاد غنی قوی می‌ خواهد تا كلمات را برای ما معنا كند ما بفهمیم حضرت امیر چه می‌ خواهد بگوید. [1] . نهج البلاغه، خطبه3. [1] . سوره بقره، آیه276. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/02/07
احمدلو: ... 🔹 حالا ما چه کنیم که خود را با این وضع بشناسیم و ببینیم که حضرت از ما راضی است یا نه؟ چون فرقی بین وجود مبارک و حضرت امیر (علیهم السلام) و سایر ائمه نیست، اینها مشخص کردند که چه کسی نزد ما محبوب است و چه کسی نزد ما محبوب نیست، از چه کسی راضی هستیم و از چه کسی راضی نیستیم. در آن خطبه متقین که تقریباً هفده ـ هیجده صفحه است و مرحوم سید رضی سه صفحه آن را نقل کرده است. بخشی از این هفده ـ هیجده صفحه را یا پانزده صفحه را به طور پراکنده در سایر موارد نقل کرده، برخی را هم اصلاً نقل نکرده است. در بخش‌های دیگر حضرت فرمود من یک دوستی داشتم که او پیش من خیلی عزیز بود، حالا حضرت امیر یک کسی را به عظمت نگاه بکند! آن دوست حضرت امیر نه امام بود و نه امامزاده «كَانَ لِی أَخٌ فِی عَینِی عَظِیمٌ وَ كَانَ الَّذِی عَظَّمَهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»[2] ـ حالا یا درباره اباذر بود یا مقداد بود، اختلاف است که منظور حضرت کدام یک از این اصحاب بودند ـ فرمود من وقتی او را می‌دیدم یک مرد بزرگی را می‌دیدم. سابقه اینها که مشخص است، سابقه اینها بت ‌پرستی بود. آن‌ وقت ادله‌ آن را هم ذکر می ‌کنند: «كَانَ الَّذِی عَظَّمَهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»؛ هر چه که انسان را از خدا غافل می ‌کند دنیاست، وگرنه زمین و آسمان اینها هستند. پس زمین چیز بدی نیست. هر چه که انسان را از خدا غافل می ‌کند دنیای اوست. فرمود چون دنیا در چشم او کوچک بود، او در چشم من بزرگ بود، نه تنها از او راضی بودم؛ پس ما هم می ‌توانیم باشیم. وجود مبارک هم کاملاً همین فرمایش را دارد که من از فلان شخص راضی ‌ام و در چشم من بزرگ است؛ برای اینکه دنیا در چشم او کوچک است. این راه باز است. 🔹 در همان خطبه نورانی دارد به اینکه اینها [متقین] مرتّب درس می‌ خوانند، علم در عالم زیاد است، هر علمی به هر حال آدم را به خودش جذب می ‌کند؛ اما «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِع‏»،[3] اینها فقط درس‌ هایی می‌ خوانند که به درد آنها بخورد. درسی به درد آدم می ‌خورد که آدم را تنها نگذارد، رفیق آدم باشد؛ یعنی به اعتقاد آدم، به اخلاق آدم، به اوصاف آدم، به اعمال آدم کمک بکند، علم درونی باشد و آدم را رها نکند و اثر آن هم در دنیا ظاهر بشود و هم در آخرت و خودش هم در آخرت نزد ما بیاید، یک چنین علمی چیز خوبی است. ▫️ بنابراین ما هم وظیفه ‌مان این است که «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِع‏» که علم نافع یاد بگیریم و هم اینکه خودمان را بیازماییم که آیا بعد از این هشت ـ دَه سال فرق کردیم یا فرق نکردیم؟ اگر فرق کردیم خدا را شاکر باشیم و همان را ادامه بدهیم و اگر فرق نکردیم علم خود را باید علم نافع قرار بدهیم. یا یک علمی یاد بگیریم که به حال ما نافع است، یا از نفع همین علم مدد بگیریم؛ آن ‌وقت کاملاً انسان می‌ فهمد که وجود مبارک از او راضی هست یا نه! [1]. كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص‏409. [2]. كشف الغمة فی معرفة الأئمة(ط ـ القدیمة)، ج‏2، ص133. [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه193. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 174 تاریخ: 1395/10/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
بسم الله معنای قرب به خداوند چیست ؟ 🔹 یكی از بیانات نورانی صدیقه كبرا (سلام الله علیها) این است كه فرمود: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَی اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه»؛ یعنی خود انسان است كه بالا می ‌برد، خب تا خودش بالا نرود كه بالا نمی ‌برد. اینكه در دین به ما گفتند به وسیله نماز به خدا نزدیك می ‌شوید، خدا نه زمانی است نه زمینی، این قُربش چگونه است؟ می ‌گوییم است, قرب معنوی چیست؟ چه كسی نزدیك می ‌شود؟ آن مسیر چیست؟ تا جان را نشناسیم و سیر جان را نشناسیم معنای «قربة الی الله» برای ما مشخص نیست! باید بدانیم روح ما مجرّد است و این روح, سیری دارد؛ تقرّب به طرف ذات اقدس الهی که منزّه از زمان و زمین است به داشتن روح مجرّدی است كه متكامل است به سمتی كه نه زمانی است نه زمینی. این یك تبیین علمی می‌ خواهد. 🔹 فرمود شمایید كه عمل خالصتان را بالا می ‌برید؛ یعنی خود روح بالا می ‌رود عمل صالح را تقدیم می ‌كند، آن‌گاه ذات اقدس الهی او را به او عطا می‌ كند و با او هابط می ‌كند الی الارض. این نظام ما و این جامعه ما چنین چیزی می‌ خواهد تا به صاحب اصلی ‌اش كه ـ ان ‌شاء الله ـ ظهور می ‌كند تقدیم بشود. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1392/01/22 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 پناهگاه ولایت 🔹 شما جریان یوسف (سلام‌الله‌علیه) را می ‌خواهید یا خود یوسف را؟ یوسف قبلاً بود و گذشت و شخص خاصی بود اما (سلام‌الله‌علیه) همیشه زنده است. این می ‌شود که در سوره مباركه «فاطر» فرمود: ﴿فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً﴾. 🔹 امروز هم هست امروز هم و هست، اینكه فرمود: «مَثَلُ أهلِ بَیتی مَثَلُ سَفینَةِ نُوحٍ» یعنی امروز هم هست. حالا لازم نیست طوفانی بشود باران بیاید یا از تنور آب در بیاید، هر حادثه ‌ای كه پیش بیاید اهل بیت مثل سفینه نوح هستند. چون قرآن احسن القصص است، زمان ها را اصلاً ذكر نمی ‌كند تا كسی بگوید تاریخ مصرفش گذشت؛ امروز هم جریان نوح هست! حالا یك وقت طوفان آبی است یك وقت است؛ همیشه ، حافظ آدم است، لذا این معارف، است! 📚 سوره مبارکه یوسف جلسه 61 تاریخ: 1384