eitaa logo
جامعُِ اّلکَلِمِهً - آدینه سنقر
402 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
98 فایل
پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه ومصلی نماز جمعه شهرستان سنقروکلیایی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ نظرات وانتقادات تماس دفتر: ۰۸۳۴۸۴۲۲۲۴۴ ارتباط با آدمین: @maysamfadai62 🌐http://adinehsonqhor.ir https://eitaa.com/joinchat /3795845153C9d59ff647d
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات‌ شهید‌ محسن‌ حججی چند باری من را با خودش برد سر مزار .😍 آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها. هوندایش شرایط آتیش می کرد و از می کوبید می رفت تا اصفهان.😎 یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به که می‌رسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇 دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد می داد.🤗 بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر. اول یک دل سیر میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر می‌کردم محسن آمده سر قبر بابایش اصلا نمی فهمیدمش.😳 با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄 وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب می‌آمد انگار که بخواهد از حرم امامزاده‌ای بیرون بیاید. نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞 ♥♥♥♥♥ مسئول بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم این هیئت بشم. ممکنه؟" سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمی‌کردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍 و از توی صورتش می‌بارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود. رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید." گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای و رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای . نمیخوام توی دید باشم." توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم. ماه که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و می‌آمد اصفهان هیئت. ساعت‌ها خدمت می‌کرد و می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت می‌کرد. کفش را جفت می کرد. ☺️ یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار می‌کرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد. تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅 نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید داد!!!😔 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 بعضی موقع ها که توی جمع میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒 به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به . می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها می گذاشت به تک تک شان.🤗💚 🌸🌸🌸🌸🌸 بعضی موقع ها کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند. نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به خواندن و کردن و سینه زدن.😭 تماشایی داشتند. مجلس پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد. می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر اش و دارد برای خودش روضه می خواند. می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت. میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم." روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی‌‌ بی بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔 یک شب هم توی خانه سفره حضرت علیهاالسلام انداختیم. فقط خودم و محسن بودیم. پارچه ی پهن کردیم و و و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄 نمی دانم از کجا یک پیدا کرده بود. بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔 نشست سر سفره. گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار. طاقت نیاورد.زد زیر . من هم همینطور. دو تایی یک دل سیر گریه کردیم.😭😭 ... 🔸️کانال اطلاع رسانی دفتر امام جمعه سنقر ۹۹/۲/۱۷ sapp.ir/jametlklmh سروش🔸️ 🔸️ایتا https://eitaa.com/joinchat/3795845153C9d59ff647dا
✅دوگانه سازی کاذب/علم یا دین ✍ آیا می دانید در بمباران اتمی و ناکازاکی حدود 220/000 نفر در عرض چند ثانیه به خاکستر تبدیل شدند؟! شکافت تنها یک نمونه از پیشرفت های علمی، صنعتی و تخصصی بشر است که قرار بود در خدمت رفاه و آسایش انسانی باشد؛ غافل از آنکه علم بدون و دینداری ممکن است این چنین به ابزاری برای فنا و نیستی تبدیل شود. 🔹 🔹 🔹 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🔸️کانال اطلاع رسانی دفتر امام جمعه سنقر 1399/12/16 🌐:http://kermanshah.ejna.ir sapp.ir/jametlklmh              سروش🔸️   🔸️ایتا https://eitaa.com/joinchat/3795845153C9d59ff647d •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
کنش سیاسی و برکت (امتداد معنویت در امر سیاسی) 🔻اولین باری که آقا تعبیر را به‌کار بردند برای برخی نشاندن تقوا کنار سیاست تازه به‌نظر می‌رسید. ایشان در سخنرانی اخیر خود نیز جمله‌ای کلیدی داشتند که شاید برجسته نشد: "افرادی هم که وارد میدان انتخابات شده‌اند، از بداخلاقی، بددهنی و توهین و تهمت به دیگران در تبلیغات و فضای مجازی و همچنین از سیاه‌نمایی و بیان مطالب دروغ و خلاف واقع برای جلب نظر مردم اجتناب کنند چرا که این کارها موجب سلب و عنایت الهی است." 🔻 انقلاب در سیاست‌ورزی نیز انقلاب کرد تا معنویت در لایه‌های سیاست نیز امتداد یابد. اما گاهی ما بدون آنکه بدانیم در امر سیاسی دچار می‌شویم. گویی مفهوم یا مفهوم در کار سیاسی برای ما تعریف‌نشده است. 🔻 ما به‌جای آنکه سیاست را از منظر و با رویکرد مدرن ببینیم باید با خوانش اسلامی نگاه کنیم ولی با مواجهیم. آقا و امام در مسیر رشد انقلابی و ساخت لایه‌های مفهمومی در حوزه‌های مختلف اقدام به کردند و کاربرد مفهوم تقوا و برکت کنار واژه سیاست از این زاویه قابل قرائت است. 🔻 باید بداند در پشت صحنه همه تدابیر سیاسی و طراحی لیست و... به جریان یافتن رویکرد دینی در کار سیاسی‌اش توجه کند. 🔻 حتی اگر تلاش کنیم فلان لیست مقبول جبهه انقلاب رأی بیاورد اما در این مسیر را رعايت نکنیم این انتخاب می‌شود. 🔻 در امر سیاسی یعنی: خدا به نتیجه کار رشد می‌دهد. خدا در بن‌بست‌ها هدایت می‌کند. خدا توجه قلوب را به‌سمت ما جلب می‌کند. خدا در بزنگاه‌ها امداد می‌کند. خدا کار سیاسی ما را عبادت حساب می‌کند. خدا چنان رشد و هدایتی در امور نصیب می‌کند و افق‌هایی می‌گشاید که شاید با تأملات عادی هیچ‌وقت به آن دست نمی‌یافتیم. و ده‌ها رشد و رشاد و هدایت و... دیگر 🔻 و اگر را لحاظ کردیم به و و و و و ده‌ها سیئه سیاسی دیگر تن نمی‌دهیم حتی اگر در انتخابات به ظاهر پیروز نباشیم. بلکه اگر با بداخلاقی پیروز شویم در واقع خوردیم. امتیاز در بستر انقلاب اسلامی به جریان یافتن این رویکردهاست.