فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت مار و ارّه
#جلوگیری_از_اسیب_چشم
👁 اگر زیاد با موبایل کار می کنید حتما کدو سبز بخورید بخاطر داشتن بتاکارتن آن از آسیب به چشم جلوگیری و خون را هم تصفیه می کند
بهداشت ودرمان.
هدایت شده از هنرنامه قم
▪️به بهانه ی تشییع شهدای گمنام
در سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
▫️در جنگ تحمیلی که از ۳۱ شهریور سال۱۳۵۹ آغاز و تا ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ ادامه یافت ۱۹۷ هزار و ۳۳۷ نفر به فیض شهادت نائل شدند.
▫️طبق آمار رسمی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ج.ا.ا، آمار کل شهدای مفقودالاثر حدود 25 درصد شهدای جنگ تحمیلی و حدوداً 45 هزار نفر بوده است که از این تعداد، شهدایی که گمنام بوده یا هنوز تفحص نشدهاند، 13 هزار شهید است.
▫️ از این تعداد، تاکنون حدود 10 هزار شهید گمنام، تفحص و شناسایی و در سراسر کشور دفن شده و با تفحص و شناسایی حدود سه هزار شهید دیگر، کار تفحص شهدای گمنام و مفقودالاثر پایان مییابد.
🔻هنرنامه قم 👈 عضوشوید
http://eitaa.com/honarnameqom
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ حتما حتما حتما حتما ببینید ☝️👏👏
یک نفر داد زد چرا غزه ؟؟
نان ما واجب است یا غزه ؟؟
هدایت شده از صادقین
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 قاسم نبودی ببینی، قدس آزاد گشته...
🎥 نوحهای به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی در آخرین شب عزاداری شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی
https://eitaa.com/saadeghin
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واسه ی چی اینقدر شهید میارن؟
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
این روزها شهدای زیادی رو پیدا می کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟
کیا موافقن؟
کیا مخالف؟
اکثر دانشجویان مخالف بودن، بعضیا میگفتن: ولمون نمی کنن…
گیر دادن به چهار تا استخون…
ملت دیوونن...
بعضیا میگفتن:
آدم یاد بدبختی یاش میوفته
تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحانی جلسه قبل نبود همه ی بچه ها سراغ برگه هایشان رو گرفتن ولی استاد جواب نمی داد..
▫️یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟!
شما مسئول برگه های ما بودی
استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمی دونم کجا گذاشتم!
همه ی دانشجویان شاکی شدن
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟
گفتن:
چون واسشون زحمت کشیدیم
درس خوندیم
هزینه دادیم
زمان صرف کردیم
هرچی که دانشجویان می گفتن استاد روی تخته می نوشت.
استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هر کی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه ها برگشت استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد!
صدای دانشجویان بلند شد
استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین؟
چون تیکه تیکه شدن!!!
دانشجویان گفتن:استاد برگه هارو می چسبونیم
برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:
شما از یک برگه آچار نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کنید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرده و فرستاده جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه…
بچه اش رو می خواد حتی اگه خاکستر شده باشه...
چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شد.
تنها کسی که موافق بود دختر شهیدی بود که سالهاست منتظر باباشه.