eitaa logo
جـــــان ِ قـــــلم
61 دنبال‌کننده
60 عکس
23 ویدیو
9 فایل
قلم که جان ندارد ، بی روی دل گشایت #مشکلات_داستان_امروز 🩸✨ با کمک خواهی و دستگیری از حضرت زهرا «ام المقاومه» سلام الله علیها و «سید شهیدان اهل قلم» ✨🖊️ دریافت نظرات و ارتباطات : @sha1st
مشاهده در ایتا
دانلود
‌. کسی که خود را انبان داده‌ها می‌کند وجود خود را باخته و از یاد برده است! کتاب‌ها و آثارِ خوبی و فضیلت زیادند و در دسترس همگان هست. ولی گاهی از میان خوانندگان کسانی خود را صاحبان و متولیان فضیلت و خوبی‌ها می‌دانند! کتاب را دو دسته می‌نویسند! یک قشر کسانی هستند که سختی‌ها و بی‌خبری و غربت راه را به جان خریده‌اند و در پیمودن راه، یافت‌ها داشته‌اند و چیزها به چشم دیده‌اند ! کتاب این‌ها تصدیق جان و سخن جان است و از سختی‌ها هم که بگویند سخنشان همه امید و عقلِ پیمودن راه است! و چه بسا که هنوز خود را در حیرت بیابند! قشر دوم خوانندگان این کتاب‌ها هستند که هنوز راه‌یافته نیستند و محروم و مهجور اند! و چه بسا وقوف به حرمان مددشان کند و دست‌گیری‌شان کند! ولی در ابتدا گفتم کسانی خود را جای صاحب سخن می‌گذارند و بدون اینکه با خود مواجه شوند و عزم پیمودن راه کنند مدام طفره می‌روند و بی‌تجربه و تماشا، دادِ سخن سر می‌دهند و مثل بسیاری از انسان‌های مظلوم کشور‌های توسعه نیافته بی‌داد می‌کنند و دعوی‌شان هم، همه دعوی همه‌چیز توانی و همه‌چیز دانی است!... https://eitaa.com/jeeeem @Jane_ghalam
. در جهانی پر از پوشال های حقیقت، به دنبال حقیقت می گشتم تا شاید بفهمم که در کجای جهان هستی قرار دارم. تاریخ من کجاست و رسالتم چیست. من تنها انسانی کوچک نبودم بلکه خداوند روی من حساب اشرف مخلوقاتی باز کرده بود و آموخته بود که باید بجنگم. کربلایی داشتم که باید وظیفه ام را در آن به انجام می رساندم. پس شروع به نوشتن کردم اما متوجه شدم که هیچ کس نمی نویسد. همه در حال بگومگو هستند، عده ای خودنمایی می کنند و عده ای در خواب می نویسند. غم برم داشت. ترس برم داشت. شروع به یافتن افرادی کردم که صحنه ی دنیای آدم های خوابی که دیده ام را دیده باشند. کویری پر از خار که در آن انسان ها بیدار نیستند و در خواب ترین حالت ممکنشان به خواب رفته اند. آفتاب سوزان بود و مرا می سوزاند اما کک دیگران هم نمی گزید چون خواب بودند و در خواب با هم حرف می زدند و می خندیدند. باید چند بیدار را پیدا می کردم تا با عجله ملت را بیدار کنیم. دویدم و چندین کویر درندشت را طی کردم و جز معدودی انسان بیدار کسی را نیافتم. به آنها گفتم که بیایید بنویسیم. از درد تاریخ امروز... از انسان هایی که کف کویر دراز کشیده اند و خودشان را به خواب زده اند و از لمس شن های سوزان و آفتاب تند بالای سرشان می سوزند و تمام می شوند. آن هم در خواب. ✍🏻 نویسنده : پناه @Jane_ghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امر «نوشتن» در غربت است. در غربت است که انسان می‌فهمد شعر ها و قصه ها به چه درد می‌خورند. اینجاست که اشک می‌ریزد و خوشحال است که داستایوفسکی ده سالش را به نوشتن رمان ابله گذارنده. او با روزگار می‌رود و می‌خواند که: شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم دوان دوان تا سر چشمه رسیدم نشانه ای از نی و نغمه ندیدم در درد است که زبان با انسان سخن می‌گوید و پاسخ آن سخن شعر است. داستان نیز شاعرانه نوشته می‌شود و این به معنای نوستالژی گری نیست. این همان عهد هنر است که ما امروز آن را از یاد برده ایم و این نه یک قصور جمعی و گروهی که حوالت سوزناک شب های تاریک است. شاید بتوان گفت شب های تاریک توسعه نیافتگی و نوشتن در این تاریخ درد است. هرچند روشنفکرنماها در کلاس هایشان با لبخند بدبختی های کافکا را شخصیت پردازی کنند و ابلهی داستایوفسکی را درس بدهند اما نوشتن، با چنین خیال راحتی پیش نمی آید. اول باید عهد هنر را درک کنیم... ✍🏻 ز.قربانی @Jane_ghalam
🌱 قلم نویسنده جان دارد. او گرسنه می شود. وحتی تشنه... احتیاج به آب و غذا دارد. گاهی آنقدر این قلم را و با جانی خسته در میدان کاغذی می چرخانیم تا از حال می رود. تازه انتظار داریم قدم های بلند و محکمی هم بردارد . همچنان بدون توقف بدود و هنر نمایی کند. اما کم کم از نفس می افتد و بی رمق می شود . ما هم سریع از او نا امید می شویم . برای همیشه او را کنار می گذاریم. با دستان خود زنده به گورش می کنیم. غافل از آنکه این قلم زبان بسته گرسنه و تشنه است. او محتاج کمی آب حیات است. می توانیم با یک جرعه واژه های آبدار و خوردنی... یا حتی روزانه با یکی دو صفحه کتاب سیر و سیرابش کنیم. اگر می خواهیم قلمی سر حال وسر زنده داشته باشیم باید حواسمان حسابی به جسمش و روحش باشد. بله جسم و روح! هیچ جای تعجب نیست. قلم یک نویسنده، جان دارد. نویسنده در برابر او مسئول است. بایدحسابی به خورد وخوراکش برسیم. آن هم از نوع خوب و مناسبش... هرچیزی نباید به خوردش بدهیم. با خواندن کتاب های خوب داستان های خواندنی دل نوشته ها و متن های جذاب و پر محتوا ... پرورشش بدهیم. تا رشد کند ، قد بکشد... گاهی حتی احتیاج به دوپینگ دارد . وقتی که بی حال وکسل می شود و نایی برای نوشتن ندارد. کافی است، جرعه ای از واژه ها بنوشد. تکه ای از جملات انگیزشی نوش جان کند. آن وقت است که دوباره جان می گیرد. و جست و خیزش را بیش از پیش خواهیم دید. واقعا بی انصافی محض است‌. توقعی بی جاست. که از قلمی گرسنه ، دویدن یا پریدن بخواهیم. اوج گرفتن بخواهیم. خطای اکثر نو قلمان این است که گمان می کنند یک قلم جادویی به دست گرفته اند که خود به خود شارژ می شود . و تا آخر عمر بی هیچ توقفی می تواند بتازد. اما... میان راه که قلمشان از نفس می افتد. نا امید از همه جا و همه کس با لب و لوچه ی آویزان به ناچار ، سکون را انتخاب می کنند. شاید هزار بار با خود می گویند تو آدم این کار نبودی... و چماق سرزنش را به دست می گیرند به جان خود و قلمشان می افتند. در آخر هم شاهد مرگ تدریجی آن می شوند. و ناتمام می مانند... در حالی که اصل نوشتن به خواندن است. هرچه بیشتر بخوانیم بیشتر ، بهتر زیباتر و قوی تر می نویسیم . و اوج می گیریم . پس باید همزمان، بخوانیم و بنویسیم ، بخوانیم و بنویسیم... ✍🏻مشهودی @Jane_ghalam
چه نیاز به قصه؟ چه نیاز به روایت - حت الاسام نجات بخش - 13 بهمن 1401.mp3
19.81M
چه نیاز به قصه؟ چه نیاز به روایت؟ 🔶حجت‌الاسلام نجات‌بخش در جمع اهالی روایتخانه 🔸بهمن ۱۴۰۱، مجموعه سها @Jane_ghalam
جـــــان ِ قـــــلم
چه نیاز به قصه؟ چه نیاز به روایت؟ 🔶حجت‌الاسلام نجات‌بخش در جمع اهالی روایتخانه 🔸بهمن ۱۴۰۱، مجموعه
. 🔆نویسنده باید عالم بسازد تا انسان ها جای خودشان را پیدا کنند 🔆کشور ما گیر قلم شماست و قلم شما باید راه بگشاید 🔆ما نیاز به بازخوانی قصه و روایت داریم 🔆متاسفانه هنر به صرف زیباسازی تبدیل شده است درصورتی که هنر راهگشاست... .
. 🔷🔹به راستی چگونه می توان انقلاب را روایت کرد وقتی حتی نمی دانیم که روایت چیست؟🔹🔷 @Jane_ghalam
هدایت شده از باشگاه نویسندگی.
نویسنده برای نوشتن جانش را می‌دهد ♥️ نویسنده سرباز پیاده‌نظام است. او می‌داند پیشروی همان خاکی است که وجب به وجب، هر روز، هر ساعت و هر دقیقه از دشمن می‌گیرد و بهایش را با خون می‌پردازد. هنرمند کفش جنگ به پا دارد. او خودش را در آینه مثل سرباز کوکی می‌بیند. بدانید که فرشتگان الهام به آدم‌های سخت‌کوش لطف دارند و از آدم‌های دمدمی‌مزاج متنفرند. 🖊 استیون پرسفیلد 🏠‧₊˚@WriteClub
لینک ✍ یک دیدگاه رایج درباره هنر آن است که آن را از دریچه زیبایی‌شناسی تماشا کنیم. زیبایی‌شناسی به مثابه چیزی که میتوان با رویکردی علمی یا شبه علمی آن را مطالعه کرد، عناصر تعیین کننده اش را شناسایی کرد و در همه جا به کار برد. این نگاه کارکرد اصلی زیبایی‌شناسی را ایجاد تجربه حسی-خیالی لذت‌بخش و آرام‌بخش میداند که برای انسان راحت و فراغتی از مشغله‌ها و سختی های روزمره به وجود می‌آورد. مانند چای عصرانه ای که در لابه‌لای دوندگی های هر روز بسیار دلچسب است. ✒️ اما این دیدگاه مخالفان سرسختی هم دارد. به نظر شما آیا هنر این است؟ یعنی اثری که مولفه های زیبایی شناسانه داشته باشد و موجب راحت روان شود؟ پ ن: تصویر با هوش مصنوعی تولید شده است. @jane_ghalam
🔰صیاد، قرآن و قصه 🔻فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ 🔹بنظر میرسد فیلم صیاد فارغ‌ از نقدهای مرسوم مورد استقبال مردم قرار گیرد. چرا که برای ما تشنگان رها در بیابان نوشیدن قطره آبی غنیمت است و قصه‌ی صیاد برای امروز ما همچنان زنده و تاثیرگذار است. 🔸تماشای این فیلم بهانه‌ی خوبی برای یادآوری و ذکر یاد صیاد و رجوع به زبان و بیان اوست. صیادی که بنظر من خود یکی از مظاهر قصه گویی در انقلاب اسلامی است. 🔹فیلم صیاد میتوانست به مراتب سینمایی‌تر و دراماتیک تر باشد اگر بجای درام پردازی و استفاده از وقایع تاریخی برای روایت از پیش تعیین شده‌ی خود، گوش جان به روایت صیاد از زندگی و مسیر خود می‌سپرد. کسی که روایت صیاد از اتفاقات و سیر علی معلولی ماجراها را از زبان او بشنود دیگر سراغ این نمی‌رود که از زبان همسر جملات سانتیمانتال را به او نسبت دهد. 🔸شاید بتوان گفت که صیاد جزو معدود قهرمان‌های ملی ما باشد که نه تنها کتوم نبوده بلکه به تفکر و روایت و قصه گویی وقایع زندگی خود پرداخته است. شاید یکی از دلایل این امر انس صیاد با زبان قرآن است که او را به این مسیر کشانده که در همزبانی با قرآن عبرت‌های خود از مسیر جستجوی‌ حق را بیان کند. 🔹صیاد به عمق کشکمکش‌های آن برهه واقف بوده و مسئله را به زیبایی بیان می‌کند. مسئله‌ی ناهمگونی ارتش و سپاه نه یک امر کاریکاتوری برای تضاد نام عملیات خیبر و فتح المبین در مقابل کرکس و عقاب و تضاد کتونی و پوتین، بلکه تقابل دو رویکرد و دو نحوه نسبت متفاوت با پدیده‌هاست. نسبت‌هایی که باهم به تعبیر صیاد ترکیب مقدس میسازند و گره گشای موانع جنگ می‌شوند. ترکیب مقدسی از ابتدای ورود به کردستان دغدغه‌ و طرح اصلی صیاد بوده است. 🔸صیاد همیشه‌ ورای سیاست زدگی‌ها بوده و این در نحوه‌ی روایت او از وقایع کاملا مشهود است. چیزی که برخلاف آن را در فیلم صیاد با قرار گرفتن او در تقابل با بنی‌صدر مشاهده میکنیم. او جریان حق را در اتفاقات جستجو و آن‌ها تحت یک امر کلی باهم مربوط میسازد. 🔹فیلم در خصوص پیرنگ صیاد با امام و مردم سکوت میکند و با ارائه‌ی تصویری کلیشه‌ای از بنی‌صدر، زبانش در بیان کشمکش‌های جامعه‌ی آن زمان گویا نیست. سخن درباره‌ی فیلم بسیار است که در این مقال نمی‌گنجد. 🔸شنیدن روایت صیاد نه تنها در جهت فهم وقایع زندگانی او بلکه برای آموختن نحوه‌ی جدیدی از قصه گویی ضروری است. صیاد در قصه گویی جهانی خلق میکند که باخداست و تقدیر الهی را در جای جای آن می‌تواند لمس کرد و شنید. انتخاب وقایع و نحوه‌ی مرتبط ساختن آنها با یکدیگر در ساختاری کاملا دراماتیک و البته حق جویانه و تقدیری است. برای هر علاقه‌مند به فیلمنامه نویسی و داستانگویی که میخواهد جهان انقلاب اسلامی را به تصویر بکشد انس با زبان صیاد میتواند راهگشا باشد. 🔹شاید بتوان گفت که روایت صیاد مدخل و سرآغاز خوبی برای قرار گرفتن در مسیر جستجو و فهم زبان قرآن در قصه‌گویی است. ✍🏻زهراسادات شریعتی 🆔 @ghabe_hasht @jane_ghalam
روزها برای ما مصرف می‌شوند، هیچ ساعت و روزی برای ما نمی‌ایستد، ما نقطه‌ی وقف نداریم، همچنان لحظه‌ها در گذرند و ما در پی آنها دوان می‌رویم، همه روزها شبیه به هم، امورات تکراری ... روزهای ما صاحب معنا نیست، روزهای ما خالی از اوقات است . اوقات همان زمان معنادار است ... مادری که انتظار تولد فرزند خود می‌کشد یا عاشقی که در فراغ معشوق می‌سوزد چگونه روزها را میگذراند؟ موی سپید می‌کند تا لحظه‌ای لحظه‌ی دیگر شود... روزهای ما، قصه میخواهد، تا ما در آن پیدا شویم، قصه نه جنس بافتن و بلکه از جنس درک زمانی که در آنیم. از جنس پرواز خیال و گشودگی... قصه یک بستر منسجم و معنادار است که غبار سردرگمی را کنار می‌زند و می‌گوید ما چه هستیم و چه نیستیم و اینجاست که کمی در نسبت با زمان، امام زمان را می‌یابیم و انتظار فرج او در ما شکل میگیرد... @jane_ghalam