🌱احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا.
🌹شهید سیفالله شیعهزاده»
از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانوادهای ندارد. کم سخن میگفت و...
با سن کم سختترین کار جبهه یعنی
«بیسیمچی» بودن را قبول کرده بود
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم،
سینه و شکمش را شکافتند!!
ولی چیزی نصیب آنها نشد ...!
یادمان باشد روی سفره چه کسانی نشستهایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است🌹
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
هیئت حسینی به معنای یادوتبیین است.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اصول کافی جلد یکم
بَابُ حُدُوثِ الْأَسْمَاءِ
1- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوَّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ وَ بِالتَّشْبِیهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْآخَرِ فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَا وَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً وَ هُوَ الِاسْمُ الْمَكْنُونُ الْمَخْزُونُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ الَّتِی ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اسْمٍ مِنْ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ رُكْناً ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَا ثَلَاثِینَ اسْماً فِعْلًا مَنْسُوباً إِلَيْهَا فَهُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْحَكِیمُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الْعَلِيُّ الْعَظِیمُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِیعُ الرَّفِیعُ الْجَلِیلُ الْكَرِیمُ الرَّازِقُ الْمُحْيِی الْمُمِیتُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ وَ مَا كَانَ مِنَ الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَى حَتَّى تَتِمَّ ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ سِتِّینَ اسْماً فَهِيَ نِسْبَةٌ لِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ الثَّلَاثَةُ أَرْكَانٌ وَ حَجَبَ الِاسْمَ الْوَاحِدَ الْمَكْنُونَ الْمَخْزُونَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى
اصول کافى جلد 1 صفحه: 151 روایة 1
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمود: خداى تبارک و تعالى اسمى آفرید که صداى حرفى ندارد، بلفظ ادا نشود تن و کالبد ندارد، بتشبیه موصوف نشود، برنگى آمیخته نیست، ابعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حس توهم کننده باو دست نیابد، نهانست بىپرده، خداى آن را یک کلمه تمام قرار داد داراى چهار جزء مقارن که هیچ پیش از دیگرى نیست، سپس سه اسم آن را که خلق به آن نیاز داشتند هویدا ساخت و یک اسم آن را نهان داشت و آن همان اسم مکنون و مخزونست، و آن سه اسمى که هویدا گشت ظاهرشان (((الله))) تبارک و تعالى است، و خداى سبحان براى هر اسمى از این اسماء چهار رکن مسخر فرمود که جمعاً 12 رکن مىشود، سپس در برابر هر رکنى 30 اسم که به آنها منسوبند آفرید که آنها، رحمن رحیم، ملک، قدوس، خالق بارئى و مصور، حى قیوم، بىچرت و خواب و علیم، خبیر. سمیع، بصیر حکیم، عزیز، جبار، متکبر، على، عظیم، مقتدر، قادر، سلام، مؤمن، مهیمن، منشى، بدیع رفیع جلیل، کریم، رزاق: زنده کننده، مىراننده، باعث، وارث، مىباشد، این اسماء با اسماء حسنى تا 360 اسم کامل شود فروع این سه اسم مىباشند و آن سه ارکانند و آن یک اسم مکنون مخزون بسبب این اسماء سهگانه پنهان شده، اینست معنى قول خداوند (110 سوره 17) بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام را بخوانید نامهاى نیکو از اوست.
توضیح مرحوم مجلسى ره گوید: این حدیث از احادیث متشابه و اسرار غامض است که جز خدا و راسخین در علم تأویل آن ندانند پس بهتر اینستکه نسبت به آن سکوت کنیم و اقرار نمائیم که فهم ما عاجز از درک آن است. ولى با وجود این مىفرماید بواسطه پیروى از دیگران که در این حدیث سخن گفتهاند سخنى بر سبیل احتمال مىگوئیم.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اصول کافی جلد یکم
ادامه👆👆
2- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُوسَى بْنِ عُمَرَ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع هَلْ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَارِفاً بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ يَرَاهَا وَ يَسْمَعُهَا قَالَ مَا كَانَ مُحْتَاجاً إِلَى ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَسْأَلُهَا وَ لَا يَطْلُبُ مِنْهَا هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ قُدْرَتُهُ نَافِذَةٌ فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يُدْعَ بِاسْمِهِ لَمْ
يُعْرَفْ فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ الْعَلِيُّ الْعَظِیمُ لِأَنَّهُ أَعْلَى الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا فَمَعْنَاهُ اللَّهُ وَ اسْمُهُ الْعَلِيُّ الْعَظِیمُ هُوَ أَوَّلُ أَسْمَائِهِ عَلَا عَلَى كُلِّ شَيْءٍ
اصول کافى جلد 1 صفحه: 153 روایة 2
ترجمه :
ابن سنان گوید از امام رضا علیه السلام پرسیدم: آیا خداى عز و جل پیش از آنکه مخلوق را آفریند بذات خود شناسائى داشت؟ فرمود: آرى عرض کردم: آنرا مىدید و مىشنید؟ (خودش نام خود را مىگفت و خودش مىشنید؟) فرمود نیازى به آن نداشت زیرا نه از آن پرسشى داشت و نه خواهشى، او خودش بود و خودش او قدرتش نفوذ داشت پس نیازى نداشت که ذات خود را نام ببرد ولى براى خود نامهائى برگزید تا دیگران او را به آن نامها بخوانند، زیرا اگر او به نام خود خوانده نمىشد شناخته نمىشد و نخستین اسمى که براى خود برگزید: على عظیم بود، زیرا او برتر از همه چیز است، معناى او الله است (یعنى کلمه الله دال است و ذات خدا مدلول) و اسم او على عظیم است که اول نامهاى اوست و برتر از همه چیز است (پس کلمه الله باعتبار ذاتست و اسماء دیگر باعتبار صفات).
3- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الِاسْمَ مَا هُوَ قَالَ صِفَةٌ لِمَوْصُوفٍ
اصول کافى جلد 1 صفحه: 153 روایة 3
ترجمه :
ابن سنان گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم: اسم خدا چیست؟ فرمود: صفتى است براى موصوف (اسماء خدا بر صفاتیکه بر خدا صادق آید دلالت کنند (((مرآت))) اسم چیزیست که بر ذاتیکه صفت معینى دارد دلالت کند چه آنکه لفظ باشد یا حقیقت موجودى پس تمام موجودات از نظر صاحبدلان زبانى گویا بیگانگى خدا هستند. وافى)
4- مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ يَزِیدَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اسْمُ اللَّهِ غَيْرُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ شَيْءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلَا اللَّهَ فَأَمَّا مَا عَبَّرَتْهُ الْأَلْسُنُ أَوْ عَمِلَتِ الْأَيْدِی فَهُوَ مَخْلُوقٌ وَ اللَّهُ غَايَةٌ مِنْ غَايَاتِهِ وَ الْمُغَيَّا غَيْرُ الْغَايَةِ وَ الْغَايَةُ مَوْصُوفَةٌ وَ كُلُّ مَوْصُوفٍ مَصْنُوعٌ وَ صَانِعُ الْأَشْيَاءِ غَيْرُ مَوْصُوفٍ بِحَدٍّ مُسَمًّى لَمْ يَتَكَوَّنْ فَيُعْرَفَ كَيْنُونِيَّتُهُ بِصُنْعِ غَيْرِهِ وَ لَمْ يَتَنَاهَ إِلَى غَايَةٍ إِلَّا كَانَتْ غَيْرَهُ لَا يَزِلُّ مَنْ فَهِمَ هَذَا الْحُكْمَ أَبَداً وَ هُوَ التَّوْحِیدُ الْخَالِصُ فَارْعَوْهُ وَ صَدِّقُوهُ وَ تَفَهَّمُوهُ بِإِذْنِ اللَّهِ
مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُ اللَّهَ بِحِجَابٍ أَوْ بِصُورَةٍ أَوْ بِمِثَالٍ فَهُوَ مُشْرِكٌ لِأَنَّ حِجَابَهُ وَ مِثَالَهُ وَ صُورَتَهُ غَيْرُهُ وَ إِنَّمَا هُوَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ فَكَيْفَ يُوَحِّدُهُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ وَ إِنَّمَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللَّهِ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ لَيْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ وَ الْمَخْلُوقِ شَيْءٌ وَ اللَّهُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْءٍ كَانَ وَ اللَّهُ يُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ وَ هُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ
اصول کافى جلد 1 صفحه: 153 روایة 4
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اصول کافی جلد یکم
ادامه👆👆
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمود: اسم خدا غیر خود اوست و هر آنچه نام (((چیز))) بر آن صادق آید مخلوقست جز خدا و اما آنچه بزبان تعبیر شود (کلمه الله که بزبان آید) یا بدست انجام گیرد (وقتى بخط نوشته شود) آن مخلوق است و خدا مقصودى از مقاصد او است (یعنى آنکه لفظ (((الله))) را گوید یا نویسد مقصودش ذات خداست که بوسیله لفظ و خط باو متوسل مىشود) (لفظ (((الله))) یکى از علامات بسوى خداست) و صاحب غیر توصیف مىشود و هر چیز که توصیف شود مصنوع است ولى صانع همه چیز بهیچ حدى که قابل ذکر باشد توصیف نشود، پدید آورده نشده تا چگونگى پدید آمدنش از روى مصنوعى جز او شناخته شود (از روى ساختن سازندهاش شناخته شود) و مردم در شناسائى او بهر نهایتى که رسند او غیر از آنست، کسیکه این حقیقت را بفهمد هرگز نلغزد، اینست توحید خالص، با اجازه خدا آنرا بجوئید (نگهدارید) و باور کنید و درست بفهمید. هر که گمان کند خدا را باحجاب یا صورت یا مثال شناخته است مشرکست زیرا که حجاب و مثال و صورت غیر خود اوست زیرا او یگانه است و یکتا دانسته پس چگونه او را شناخته باشد کسى عقیده دارد او را بغیر او شناخته، کسیکه خدا را بخدا شناسد او را شناخته است و کسى که او را بخود او نشناسد او را نشناخته است بلکه غیر او را شناخته، میان خالق و مخلوق چیز دیگرى نیست (چیزى نیست که نه خالق باشد نه مخلوق) خدا خالق همه چیز است بدون ماده و مایه،
و خدا باسماأش نامیده و خوانده شود، او غیر اسماأش باشد و أسماء غیر او.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
جنگ نرم در حوزه انقلاب اسلامي، آرمانها و ارزشهاي آن
جنگ نرم و مباني نظري انقلاب اسلامي
قسمت سوم
در اين جنبشها جواناني كه با ارزشهاي سرمايهداري و نظام تمدن مدرن راضي نشده و احساس سرخوردگي و ناكامي ميكردند، دست به شورشهاي خياباني زدند، در گيرودار همين جنبشها بود كه معنويتهاي نوظهور جوانه زد، و مفاهيمي نظير عشق، تجربه جهان نامرئي، شيطان، ماري جوانا، ال اس دي و غيره، وارد فرهنگ جوانان غربي شد.
معنويتهاي نوظهور مردم را سربهزير و ظلمپذير بار ميآورد و روحيه عزت و آزادگي را در قلبها ميميراند. اين معنويتها ميكوشند مردم را تسليم نظم موجود و مطيع قدرتهاي حاكم گردانند و سكوت در برابر ستم را به آنها ميآموزند و به عنوان يك ارزش اخلاقي و معنوي تعليم ميدهند. مثلاً در فالون دافا اعتقاد بر اين است كه هر كس كه مورد ظلم واقع ميشود، در حال تصفيه روحاني و جبران ظلمي است كه در زندگي پيشين بر ديگري روا داشته است كه با روح آموزههاي اسلامي در تناقض كامل است.
امروزه، معنويتگرايي و عرفانهاي نوظهور از طريق ترجمههايي چون مجموعه كتابهاي «مراقبه اشو»، «مراقبه تعالي بخش»، معروف به تي ام (TM)، مهاراشي ماهش يوگي، «عرفان سرخپوستي و اكنكار»، پل تويچل، «عرفان يوگا»، «فالون دافاي» لي هنگجي، «موسيقي ديوانهوار بلك متال» مرلين منسون، «عرفان دارويي»، استعمال قرصهاي روانگردان و توهمزا مثل پيوت و مسكالين و اسيد ليزرژيك و در قالب رمانهاي نويسندگاني چون پائولو كوئيلو و داستانها و خاطرهها به صورت مكتوب و الكترونيك در حال اشاعه و توزيع است. و گاه حتي به صورت نادانسته توسط رسانهها و جريانهاي اسلامي و ديني هم ترويج ميشود. (مظاهري سيف، 1387: 14)
اگر چه يكي از زمينههاي عوامل پيدايش معنويتهاي نوظهور را ميتوان تمناي فطري انسان دانست كه فطرت شيفته عاشق شدن و دلبستن است، اما معنويتهاي نوظهور، معنويتي انسانساخته، غيرديني و غيروحياني را براي اين خلأ انسان معاصر پيشنهاد ميكنند.
راه مقابله با عرفانهاي كاذب اين است كه ابتدا بايد فلسفه بروز و ظهور اين عرفانها خوب تبيين شود. سپس مؤثر نبودن آنها در زندگي امروزه انسانها بيان، سپس اهداف و نيت اشاعهدهندگان آنها و همچنين تبعات گسترده آنها در زندگي فردي، خوب تحليل و بررسي شود. از لحاظ ايجابي هم به تبيين عرفان اسلامي و سازماندهي معنويت توحيديِ متناسب با زندگي امروز انسانها پرداخت، تا خلأ معنويت در زندگي فردي و جمعي آنها به شكلي صحيح پر شود.
تأمل رسانهاي
متناسب با هجوم و تهديد نرم در حوزه انديشه و باورها و نگرشها، بايد دانست كه در اين جا بهترين سازوكار مقابله نيز فكري و انديشهورزانه خواهد بود. به نظر ميرسد بهترين راهكار براي خنثيسازي تأثيرات رسانههاي غربي و همچنين ديگر رسانههاي معاند با مباني نظري انقلاب اسلامي موارد زير باشد:
تأكيد بر آسماني بودن و تحريف نشدن تعاليم، آموزهها و دستورات مكتب شيعه؛
توجه دادن به انساني بودن تعاليم شيعي و منطبق بودن با فطرت و نياز انسان در عصر معاصر؛
تاكيد بر عقلاني بودن و منطقي بودن آموزههاي شيعي و انتقال آن به جوانان به ويژه با استدلال و برهان منطقي و عقلي؛
توجه و تاكيد بر اصول اعتقادي و باورها پيش از مناسك و اعمال و فروعات ديني؛
پرهيز از هرگونه احساسگرايي در انتقال مفاهيم ديني و تعاليم شيعي؛
پاسخگويي مستدل و جامع به شبهات پيرامون مذهب تشيع، نظريه ولايت فقيه، معنويت و عرفان اسلامي و ... با ادله عقلي و نقلي به تناسب مخاطب؛
توجه و تأكيد بر تهاجم دشمن به وجوه تمدنساز و متمايز مذهب تشييع به دليل برجستگي و وجه تمايز بودن؛
تببين مباني عقلي و نقلي موضوع ولايت فقيه به تناسب مخاطب، به ويژه ادله عقلي؛
بررسي و تحليل مباني، آموزهها و رفتار در معنويتهاي بشرساخته و همچنين اهداف، رويكردها، آثار و پيامدهاي اعتقاد و رفتار به آنها؛
تبيين عرفان و اخلاق شريعتمدارانه و آثار و نتايج آن در فرد و جامعه؛
تبيين ضرورت عقلي و نقلي تعبد و بندگي و تقيد به احكام وحياني دين و مذهب و بررسي علل و عوامل ترويج اباحهگري و بيديني و مبارزه با اين عوامل؛
بررسي ريشهها، عوامل و دلايل ايجاد و ترويج خرافه و التقاط و همچنين انگيزه اشاعهدهندگان آن و تلاش براي افزايش سطح آگاهي و بينش مردم نسبت به خرافات و التقاطها؛
ايجاد بصيرت و قدرت تجزيه و تحليل مذهبي، سياسي و فرهنگي در مخاطب براي جلوگيري از تأثير تهديدات نرم در اين حوزه مهم با ارتقاي دانش و نگرش مخاطب.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی
قسمت بیست و یکم
✅روحیات رضا خان
یکی از خصوصیات اخلاقی رضاخان نظم شدید او بود که ناشی از تربیت قزاقی اش بود او دقیقاً و از قبل میدانست که در فلان ساعت چه باید بکند همیشه یک پیش خدمت مخصوص چه در کاخ و چه در خارج از کاخ باید کمی دور میایستاد و به علائم دست و نگاه میکرد آن علامت برای پیش خدمت کافی بود که بداند چه میخواهد
رضاخان ساعت ۱۲ ناهار میخورد ساعت ۶ بعد از ظهر یک جوجه کباب با یک گیلاس کنیاک میخورد و ساعت ۸ شام میخورد شبها بالای سرش یک لیوان شراب قرمز و یک لیوان شراب سفید بود که هرگاه خوابش نمیبرد مصرف میکرد, شراب را یک نفر متخصص در سعدآباد تهیه میکرد و ۵ سال بعد مصرف میشد , سر میز غذا همه فرزندانش دختر و پسر باید حضور داشته باشند اگر لحظهای دیر میرسیدند حق حضور بر سر میز نداشتند تنها نسبت به محمدرضا و شمس رعایت بیشتری میکرد و از آنها توضیح میخواست و هر توضیحی میدادند میپذیرفت ، غذایش پلو و خورشت با یک وجب روغن و کباب بود همیشه باید از قاشق روغن که بچکد، خود او زمانی به محمدرضا گفته بود که من برنج را اینطور دوست دارم که وقتی میخواهم قاشق را به دهانم فرو کنم از آن روغن بچکد ، این نیز عادت دوران قزاقیاش بود شام او نیز همین برنج خورشت بسیار چرب بود ولی البته مختصرتر از ناهار، به محض اینکه شام میخورد لباس راحت به تن میکرد و به اتاق خوابش میرفت تنها میخوابید و در اتاق برایش روی زمین تشک پهن میکردند قبل از خواب حدود دو ساعت قدم میزد فکر و مطالعه میکرد
رضاخان در هیچ یک از مهمانیهای رسمی شرکت نمیکرد گاهی محمدرضا و من را برای خود با خود به کاخ گلستان میبرد چون مهمانهایی که به افتخار او برگزار میشد در کاخ گلستان بود ، در تاریکی شب از پشت درختان میهمانها را تماشا میکرد و به ما میگفت این زنهای فرنگی را تماشا کنید خودشان را چه ریختی درست کردهاند و تک تک آنها را نشان میداد و مسخره میکرد ظاهراً منظور او از این بازدیدهای مخفیانه این بود که ببیند آیا مهمانی خوب برگزار شده و میهمانان با لباس مرتب آمدهاند یا نه؟سپس کمی نزد دسته موزیک که در باغ مینواخت متوقف میشد و بعد مراجعت مینمود
رضاخان پس از سلطنت مطالعه تاریخ علاقمند شد ، روزی محمدرضا به من گفت که پدرم از دین زرتشت تمجید میکند اگر فردی در مقابلش نامی را با عناوین قاجار مانند سلطنه ، دوله ، میرزا و غیره به کار میبرد شدیداً بدش میآمد و اشخاص نیز تلاش میکردند این اشتباه را نکنند
رضاخان تریاک میکشید ولی ظاهرا حالت تجویز و معالجه داشت گویا شخصی به او گفته بود که اگر هر روز این مقدار معین تریاک بکشی از همه مرضها مصون میمانی به شرطی که منظور لذت بردن از تریاک نباشد او نیز همیشه این برنامه را به دقت انجام میداد و متصدی کار نیز فرد مشخصی بود
به محض وقوع حوادث شهریور ۱۳۲۰ رضاخان دیگر آن رضاخان سابق نبود راجع به هر کاری با ردههای پایین مشورت میکرد و کارهای ضد و نقیض انجام میداد، در ظرف چند روز وضع ظاهری و جسمانی او به شدت خراب شد به نحوی که چشمگیر بود با سرعت خود را به بندرعباس رسانید و با یک کشتی انگلیسی ایران را ترک کرد در دوران اقامتش در جزیره موریس و ژوهانسبورگ روی به لاغری گذاشت به طوری که پس از یکی دو سال با قدی در حدود یک متر و ۹۶ سانت ، بیش از ۳۵ کیلو وزن نداشت در این دوران با عناوین کامل خطاب به محمدرضا برای او نامه مینوشت ولی در محل امضا فقط« رضا »دیده میشد
محمدرضا همیشه جواب نامههایش را به احترام خاصی مینگاشت یک بار از پدرش خواست که خاطرات خود را بنویسد, حاضر نشد
محمود جم مدت زیادی نزد او بود, در مراجعت جم به ایران رضاخان برای محمدرضا نامه نوشت و از جم تعریف کرد و سفارش او را نمود جم هم نامه را قاب گرفت و همیشه در اتاقش بود
روزی ارنست پرون مقداری خاک ایران را در جعبهای ریخت و نزد او برد از این ژست پرون به حدی خوشش آمد که علی رغم نفرت پیشینش ازاو ، او را به گرمی پذیرفت و گفت تو هر وقت بخواهید میتوانید نزد من بمانید ولی پرون پس از مدتی تقاضای مراجعت به ایران نمود و بازگشت رضاخان در نامهای به محمد رضا از این حرکت پرون خیلی تعریف کرده بود
👇ادامه دارد
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی
قسمت بیست و دوم
✅همسران رضاخان
رضا خان قبل از ازدواج با مادر محمدرضا زمانی که واحدش در همدان مستقر بود با زنی ازدواج میکند به نام صفیه و از او صاحب یک دختر بود به نام حمد السلطنه که اگر زنده باشد گویا پس از انقلاب در ایران مانده است، رضاخان با این زن همدانی یک سال بیشتر زندگی نکرد و او را طلاق داد
همسر بعدی او تاج الملوک مادر محمدرضا بود که خانواده او از مهاجرین بودند و پس از انقلاب بلشویکی روسیه از آذربایجان به ایران آمدند بودند پدر او میرپنج (سرتیپ) بود و آن زمان برای رضاخان افتخاری بود که با دختر یک میرپنج ازدواج کرده است ، رضاخان از این زن چهار فرزند داشت شمس محمدرضا و اشرف (دوقلو) و علیرضا
رضا شاه در سال ۱۳۰۶ با زنی از خانواده قاجار ازدواج کرد به نام ملکه توران که غلامرضا از اوست این زن را با وجودی که جوان و زیبا و سفید و موبور و بلند قد (برخلاف مادر محمدرضا) و با تربیت و مودب بود پس از یک سال طلاق داد، در همین یک سال همیشه میان مادر محمدرضا و توران به علت حسادت مادر محمدرضا دعوا و جنجال بود ،یکی دو سال بعد با دختری که او هم از خانواده قاجار بود (دختر مجلل الدوله) به نام عصمت ازدواج کرد و از او صاحب چهار پسر و یک دختر شد
رضاخان پس از تولد علیرضا شاید از حدود سال ۱۳۰۱ دیگر با مادر محمدرضا رابطه زناشویی نداشت و علت شاید خشونت مادر محمدرضا بود که پس از رسیدن به مقام سلطنت برای رضا تحمل ناپذیر بود ، رضاخان گاهی به اندرون میآمد من هم بودم از مادر محمدرضا احوالپرسی میکرد و کمی در سالن که مادر محمدرضا نشسته بود، قدم میزد ولی نمینشست که زود برود این زن تا زمان انقلاب زنده بود و حدود ۷۸ سال داشت
محمدرضا پس از سفر سوئیس روزی به من گفت که پدرم میگوید از سن ۳۵ سالگی نسبت به زن بیتفاوت بودم این حرف به نظر من صحیح است و او ارتباطات جنسی محدودی داشت ، در زمان کودتا احتمالاً ۴۰ ساله بود و پس از آن شنیده نشد که زنی به عنوان معشوقه داشته باشد و مادر محمدرضا نیز با آن حسادتی که داشت هیچگاه از این بابت گلهای نمیکرد یا حداقل من نشنیدم
در زمانی که تنها زن رضاخان مادر محمدرضا بود اوضاع دربار آرام بود یک سالی که توران همسر رضا شد همیشه جنجال و دعوا بود و پس از آن دستهبندی و جنجال بین مادر محمدرضا و عصمت بود
رضا هیچ وقت با زن زندگی نمیکرد روزهای پنجشنبه ساعت نیم بعد از ظهر نزد عصمت میرفت و علت آن را استحمام ایرانی (خزینه و دلاک ) بود که بدان علاقه داشت ، ۵ بچهای که از عصمت پیدا کرد در همین ساعات بود و لاغیر
این امر حسادت مادر محمدرضا را به اوج میرساند مادر محمدرضا تعدادی زن به عنوان ندیمه داشت که از خانواده ناظر( از خانوادههای معروف مشهد) بودند اعضای این خانواده به علت اطاعت و حرف شنوی زیاد توانستند نزد محمدرضا و شمس و اشرف بهترین موقعیت را پیدا کنند آنها به دلیل این موقعیت از کوچکترین اسرار خانواده سلطنتی مطلع بود بودند حالا یا این اطلاعات را به جایی میدادند یا خیر دانستن آن برای من غیر ممکن بود چون بسیار تودار بودند.
👇 ادامه دارد
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
روضه علی اکبر
برگرفته از مقتل لهف
چون همه اصحاب به شهادت رسيده و جز اهل بيت امام به جاى نماندند، علىّ بن الحسين عليه السّلام- كه از همه مردم زيباروى تر و از نظر اخلاق از همه نيكوتر بود- از پدرش كسب اجازت كرد و امام وى را رخصت داد.
امام نظر نوميدانه اى به فرزند افكند و چشمان مباركش فرو هشت و بگريست.
سپس فرمود:
(اللّهم اشهد، فقد برز إليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك صلّى اللَّه عليه و آله، و كنّا إذا اشتقنا إلى نبيّك نظرنا إليه)
، «خداوندا! گواه باش، به تحقيق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته كه اشبه الناس از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت صلّى اللَّه عليه و آله مى باشد. هر گاه اشتياق زيارت پيامبرت را مى يافتم او را مى نگريستم».
بعد صيحه برآورد و فرمود: «اى پسر سعد خدا رحمت را قطع كند آن گونه كه قطع رحم كردى».
على به ميدان شتافته، و جنگ سختى بنمود و جمعى كثير از كفار را روانه دار البوار كرد.
و آنگاه به نزد پدر بازگشت و عرض كرد: پدر جان، تشنگى مرا كشته، و سنگينى آهن- سلاح- توان را از من برده، آيا شربت آبى به هم مى رسد؟
حسين بگريست و فرمود: «وا غوثاه اى پسر جانم. از كجا آب بيابم، اندكى مقاتله نما، چقدر نزديك است كه جدّت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله را زيارت كنى و او تو را با جامى سرشار از آب سيراب كند كه بعد از آن هرگز تشنه نگردى».
على به ميدان بازگشت و بزرگترين قتال را به راه انداخت، منقذ بن مرّه عبدى بسويش تيرى انداخت كه على را از پاى در آورد، ندا در داد: پدرا، از من به تو سلام باد- خدا حافظ- اين جدّ من است كه به تو سلام مى گويد و مى فرمايد: با شتاب نزد ما آى، وانگه شهقه اى زده زندگى را بدرود فرمود.
حسين عليه السّلام آمد تا در كنار بدن مبارك فرزند بايستاد، صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود:
(قتل اللَّه قوما قتلوك، ما أجرأهم على اللَّه و على انتهاك حرمة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، على الدّنيا بعدك العفاء)
، «خداوند بكشد قومى را كه تو را كشتند، چه چيز آنها را بر خدا و بر دريدن حرمت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله جرى كرده، بعد از تو تفو بر دنيا».
راوى گويد: زينب دخت على عليه السّلام از خيمه بيرون شده و ندا مى داد: اى حبيب من.
اى برادرزاده ام و آمد و خود را بر جسد او افكند.
حسين عليه السّلام آمد و او را سوى زنان باز گردانيد.
پس از آن از اهل بيت امام يكى پس از ديگرى به ميدان شتافته و به شرف شهادت نائل آمدند، امام در آن حال بانگ برآورد: «اى عموزادگانم، اى اهل بيتم! شكيبايى كنيد، صابر باشيد، به خدا از امروز ديگر هوان و خوارى نبينيد.»
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید/ عزاداری فوقالعاده دیدنی شب گذشته در بحرین
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
به میدان رفتن و کیفیت شهادت حضرت قاسم بن الحسن
منبع: لهوف، سيد بن طاووس، صفحه 115
قَالَ الرَّاوِي: وَ خَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ فَجَعَلَ يُقَاتِلُ فَضَرَبَهُ ابْنُ فُضَيْلٍ الْأَزْدِيُّ عَلَى رَأْسِهِ فَفَلَقَهُ فَوَقَعَ الْغُلَامُ لِوَجْهِهِ وَ صَاحَ يَا عَمَّاهْ فَجَلَّى الْحُسَيْنُ كَمَا يُجَلِّي الصَّقْرُ ثُمَّ شَدَّ شَدَّةَ لَيْثٍ أَغْضَبَ فَضَرَبَ ابْنَ فُضَيْلٍ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا بِالسَّاعِدِ فَأَطَنَّهُ مِنْ لَدُنِ الْمِرْفَقِ فَصَاحَ صَيْحَةً سَمِعَهُ أَهْلُ الْعَسْكَرِ وَ حَمَلَ أَهْلُ الْكُوفَةِ لِيَسْتَنْقِذُوهُ فَوَطِئَتْهُ الْخَيْلُ حَتَّى هَلَكَ. قَالَ وَ انْجَلَتِ الْغُبْرَةُ فَرَأَيْتُ الْحُسَيْنَ قَائِماً عَلَى رَأْسِ الْغُلَامِ وَهُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلَيْهِ وَ الْحُسَيْنُ يَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيكَ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبُكَ أَوْ يُجِيبُكَ فَلَا يَنْفَعُكَ صَوْتُهُ هَذَا يَوْمٌ وَ اللَّهِ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ ثُمَّ حَمَلَ الْغُلَامَ عَلَى صَدْرِهِ حَتَّى أَلْقَاهُ بَيْنَ الْقَتْلَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ. قَالَ وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَيْنُ مَصَارِعَ فِتْيَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ ...
ترجمه : راوى گفت: جوانى به سوی میدان نبرد بيرون آمد كه صورتش گوئى پاره ماه بود و مشغول جنگ شد. ابن فضيل ازدى با شمشير چنان بر فرقش زد كه سرش را شكافت. جوان به صورت به زمین افتاد و فرياد زد: عمو جان به دادم برس! امام حسين عليه السّلام مانند باز شكارى خود را به ميدان رساند و همچون شير خشمگين حملهور شد و شمشيرى بر ابن فضيل زد كه او دست خود را سپر نمود و از مرفق جدا شد. ابن فضیل چنان فرياد زد كه همه لشكر شنيدند. مردم كوفه براى نجاتش حرکت کردند و در نتيجه بدنش زير سم اسبها ماند و به هلاكت رسید. راوى گفت: گرد و غبار كارزار فرو نشست. ديدم امام حسين عليه السّلام بر بالين آن جوان ايستاده و جوان از شدّت درد پاى بر زمين ميسايد و امام حسين عليه السّلام ميگويد: از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كشتند. جدّ و پدرت در روز قيامت از آنان كيفر خواست خواهند نمود. پس فرمود: به خدا قسم بر عمويت دشوار است كه تو او را به يارى خود بخوانى و او دعوت تو را اجابت نكند يا اجابت كند ولى به حال تو سودى نبخشد. به خدا قسم امروز روزى است كه براى عمويت كينه جو فراوان است و ياور اندك.
سپس نعش جوان را به سينه چسبانید و با خود آورد و در ميان كشتگان خانوادهاش گذاشت. راوى گفت: حسين عليه السّلام كه ديد جوانان و دوستانش همه كشته شده و روى زمين افتادهاند تصميم گرفت كه خود به جنگ دشمن برود و خون دلش را نثار دوست كند. صدا زد: آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟آيا خداپرستى هست كه در باره ما از خداوند بترسد؟ آيا فریادرسى هست كه به اميد پاداش خداوندى به داد ما برسد؟ آيا ياورى هست كه به اميد آنچه نزد خداست ما را يارى كند؟ زنان حرم وقتی صداى آن حضرت را شنيدند صدای بلند گریه وشیون کردند.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مسمومیت دستهجمعی تیم کشتی جوانان در اردن
🔹بیشتر اعضای تیم ملی جوانان کشورمان از کشتیگیران گرفته تا کادرفنی در حین برگزاری مسابقات جوانان جهان در اردن دچار مسمومیت شدند.
🔹همه اعضای تیم جز دو کشتیگیر و دو عضو کادرفنی به علائمی چون مسمومیت شامل سردرد، اسهال و استفراغ دچار شدند که بشدت منجر به تحلیل بدنی کشتیگیران روی تشک شد و علائم با شدت و ضعف در بین اعضای تیم دیده میشد.
🔹برخی از ورزشکاران تیمهای دیگر که در هتل ایران حضور داشتند، نیز با این علائم به پزشک مراجعه کردهاند.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95