eitaa logo
جنّات‌
685 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
28.9هزار ویدیو
21 فایل
"جنات"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱فرمانده گردان کربلا بود. یکی از بسیجی‌ها توی تب می‌سوخت. با هذیان‌هایش همه را بیدار کرد. چند نفری آمدیم بالای سرش. حسین وارد سنگر شد. بلافاصله چفیه را خیس کرد و گذاشت روی پیشانی‌اش. به ما گفت: "برید بخوابید. من مواظبش هستم." موقع خوابیدن، نگاهم به رختخواب حسین افتاد که هنوز دست نخورده بود. هر چه اصرار کردم، گفت: "بیدار موندن برای من که هنوز نخوابیده‌ام، راحت‌تره." بسیجی تب‌دار، یک آن سر جایش نشست و پرسید: ساعت چنده؟ من باید الآن سر پست باشم. با پرس‌وجو معلوم شد درست می‌گوید. نوبت نگهبانی‌اش شروع شده بود. حسین، او را به من سپرد و به جای او رفت سر پست. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔 @jannatolhosain