مبنای یک عشق و نفرت
این روزها به مانند گذشته عده ای به دنبال آن هستند تا بخشی در ایران را شیفته روسیه و چین و کلا شرق معرفی کنند. این ادعاها صرفا حرف هایی تبلیغاتی، اتهاماتی ناروا و اظهاراتی غیر واقعی به حساب می آید. مشکل اصلی آن جا است که برخی زیست سیاسی و بقای فکری و هویتی خود را در پیوند با غرب تعریف کرده اند. درباره شیفتگی جریان روشنفکری به غرب متون زیاد و اظهارنظرهای فراوانی ارائه شده است، اما آیا در عالَم واقع چنین ذوق و علاقه ای در جریان انقلابی نسبت به روسیه و یا چین و به طور کلی شرق سیاسی پیدا می کنید؟
البته تکیه بر توسعه روابط با کشورهای حوزه شرق خاصه روسیه و چین در چارچوب مناسبات بین المللی و منافع ملی امری بدیهی و پایه عقلایی دارد. به عنوان نمونه از روزی که چین نسبت به موضوع جزایر سه مواضعی غلط گرفته است، همه یا بیشتر افراد و گروه های انقلابی از خود واکنش نشان داده و به صراحت آن را محکوم کرده اند. حال آن که بارها و پیش تر آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی پای چنین بیانیه هایی را امضا کرده و چنین مواضعی را حتی بدتر نسبت به تمامیت ارضی و سرزمینی ایران اتخاذ کرده اند اما یک نفر از مدعیان روشنفکری و شیفتگان به غرب در ایران ککشان هم نگزیده و لام تا کام عکس العملی نداشته اند. معلوم است که این عشق به غرب و آن نفرت به شرق تابعی از تعصبات سیاسی آن هاست.
البته نباید این حقیقت را نیز از نظر دور پنداشت که غرب در هر گونه مذاکره ای مثلا همین مذاکرات هسته ای، هویت و عزت ایران را برای مذاکره و بده بستان روی میز می گذارد، حال آن که اصولا چینی ها به دنبال یک معامله اقتصادی بر اساس منافع مشخص خود هستند و معاملات اقتصادی را به مسائل سیاسی و حقوق بشری و نظیر آن وابسته نمی دانند؛ کاری که آمریکا و اروپا بارها و بارها با ایران صورت داده اند و مدعیان روشنفکری و شیفتگان به غرب برای آن که خاطر قبله آمال آن ها نرنجند و مهم تر زیست و هویت سیاسی آن ها در جامعه ایرانی خدشه برندارد همواره برای دفاع از منافع کشور مهر سکوت بر لب نهاده اند. شوربختانه اما آن که در اغلب مواردی از این دست طرف غرب را گرفته اند تا منافع ملی ایران را!
#عزیزغضنفری
#یادداشت_کوتاه
✳️ @jannatolhosain