eitaa logo
جارچی شاهرود
25.2هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
75 فایل
بزرگترین رسانه شاهروددراستان سمنان @jarchy0273 لینک دعوت 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a 👇رزرو تبلیغات وارسال مطالب👇 @adminjarchy @adminjarchy1
مشاهده در ایتا
دانلود
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ سربازی با ۴۵۰ ماه اضافه خدمت😳🤔 جارچی شاهرود👇 @jarchy0273 درایتا وفیک میباشد
15.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کشف قرص های غیرمجاز تا کشف ۳کیلوگرم مواد مخدر خبر داد. صفحه رسمی جارچی شاهرود 👇 @jarchy0273 👇جارچی اینجاهم هست 👇 https://rubika.ir/jarchi0273
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پسماند ♻️پیگیری اخطار در شهرک امام خیابان سلمان کوچه شهید طاهری مبنی بر جمع آوری ضایعات ساختمانی از داخل معبر جارچی شاهرود👇 @jarchy0273 درایتا وفیک میباشد
معجزه ای دیگر از شهید حسین عرب نژاد مجله  امتداد  خرداد 1387، شماره 29  مسجدی است در تهران، خیابان ایران، کوچه شهید فیاض بخش. در محوطة این مسجد، بنایی زیبا پنج نگین را در خود جای داده است؛ پنج شهید گمنام از دوران دفاع مقدس. شاید برای بعضی ها باورش سخت باشد که یکی از این شهدای گمنام در خوابی کسی آمده باشد و خود را معرفی کرده باشد و نشانی خانواده خود را داده باشد. شاید آنها می خواهند با این کار حجت را بر ما تمام کنند که ما غرق شدگان دیار ناپیدای دنیا، معنای «عندربهم یرزقون» را بفهمیم. آنجا مأمن و جایگاهی است که من و تو به راحتی می توانیم تا ملکوت آسمان ها با آبروی آن شهیدان و دست گیری آنها صعود کنیم و راه را پیدا کنیم. هرچه باشد، بالاخره این واقعیت اتفاق افتاده و این معنا در چشم خیلی ها روشن شده که شهدا زنده اند و دنیازدگانی چون ما مرده ایم و هفتاد کفن در همین چند روزة دنیا پوسانده ایم. مسجد فاتق، خیابان ایران، کوچه شهید فیاض بخش این که مردم این محله، برای پنج شهید گمنام مزار و بارگاه زیبایی ساخته اند کاری است ستودنی. آقای یدالله یزدی زاده، ساکن روستای کاظم آباد کرمان، مداح اهل بیت(ع) است. می گوید در شب 22 ماه مبارک رمضان 1427 (24 مهرماه 1385) در شبکه 3 تلویزیون مراسم تشییع پیکر شهید گمنام را دیدم و با خودم گفتم این شهیدان اهل کجا هستند و چه کسانی هستند؟! همان شب در خواب دیدم آن پنج شهید را تشیع می کردند و به من گفتند تو باید شهید سوم را تشییع و داخل قبر دفن کنی. گفتم از میان این همه مردم چرا من؟! بالاخره جنازه را برداشتم و داخل قبر رفتم و دیدم که قبر مانند اتاقی بزرگ شد. در کنار اتاق تختی بود. شهید را روی تخت گذاشتم با خود گفتم: خدایا چه کنم؟ دیدم شهید از جا برخاست. ترسیدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزدیک رفتم و با شهید صحبت و درد دل کردم. روضه قتل گاه امام حسین(ع) را خواندم و سینه زدم و شهید هم با من سینه می زد. شهید گفت: من یک درخواست از تو دارم، برو به روستای خانوک، مرا آنجا به اسم حسین اکبر عرب نژاد می شناسند. از قول من به پدر و مادرم بگو من دیروز در تهران در اینجا در قبر سوم دفن شده ام. سپس گفت: هر حاجتی داری بگو من برآورده می کنم. من تو را در روز قیامت شفاعت می کنم. آقای یدالله یزدی زاده در ادامه می گوید: صبح برخاستم و نماز صبح را خواندم و در تعجب از خوابی که دیده بودم، آن را برای همسرم تعریف کردم. گفتم: به خانوک بروم و چه بگویم؟ بگویم شهید حسین اکبر را در خواب دیده ام؟ مگر از من قبول می کنند! ما خانواده فقیری هستیم. ممکن است فکر کنند این خواب را ساخته ام که از آنها کمکی بگیرم. همسرم گفت: شما پیام شهید را برسان، کاری نداشته باش که آنها چه فکر می کنند، باور می کنند یا نمی کنند. آقای یزدی زاده می گوید: موتور خود را برداشتم و به طرف روستای خانوک حرکت کردم. روستای خانوک با کاظم آباد، سی کیلومتر فاصله دارد. همسرم را هم سوار کردم و با من آمد و به روستای خانوک رسیدیم. پس از جستجوی بسیار، دایی شهید را پیدا کردیم. در همین حال پدر شهید هم سر رسید. خود را معرفی کردم و خواب را برای آنها گفتم. آنها با تعجب به من نگاه می کردند. می خواستم خداحافظی کنم اما آنها مرا به خانه شان دعوت کردند. آنها مرا به خانه خود بردند و بعد از پذیرایی مختصر از من پرسیدند در خواب صورت شهید ما را دیده ای، آیا یادت هست فرزند ما در خواب چه شکلی بود؟ آن گاه عکس پنج شهید را آوردند و گفتند اینها شهیدان ما هستند، بگو کدام یک را در خواب دیده ای؟ به عکس شهیدان نگاه کردم. پدر شهید هم زیر چشم با دقت به من نگاه می کرد. چهرة شهیدی را که در خواب دیده بودم، در بین عکس ها ندیدم. بالاخره گفتم چهرة شهیدی که من در خواب دیدم در میان این عکس ها نیست. گویا می خواستند صداقت مرا بسنجند که چنین روشی را به کار بستند. در مرحله دوم رفتند و یک عکس دیگر را آوردند، تا عکس را دیدم گفتم: بله، همین است. اعضای خانواده با چشمان اشک بار برای شهیدشان صلوات فرستادند و اظهار خوشنودی و شادی می کردند. و به این ترتیب صداقت مرا تأیید کردند. من هم خدا را شکر کردم که پیام شهید را رساندم. بعد از ساعتی به روستای خود بازگشتم. آقای حاج حسین اسدی، همرزم شهید و از خویشاوندان اوست که هم اکنون با درجة سرهنگی در سپاه کرمان خدمت می کند و مسئول شهیدان خانوک است. او می گوید: از آن روزی که خواب را شنیدم، برای اطمینان بیشتر به تحقیق پرداختم. همة نشانی ها با شهید ما، حسین اکبر، تطبیق می کرد. محل شهادت و سن شهید همه مطابقت داشت و شهید در منطقه ای پیدا شده بود که لشکر کرمان در آن منطقه عملیات داشته و من نیز در آن عملیات بودم.      ورود به‌جارچی شاهرود 👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) می‌خوانیم 🔹با قرائت دعای فرج به این جمع میلیونی بپیوندیم ایتای جارچی روبیکای جارچی روبینوی جارچی. جارچی تلگرام پیج اینستاگرام
هدایت شده از مجله آشپزی
🧑‍🍳 رو دربزرگترین کانال در یاد بگیری وبرا دوستانتون فورواردکنی😍❤️ 📣فقط کافیه روی لینک زیر بزنی👇 https://eitaa.com/joinchat/488636689Cc9afb7a860
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امروز شنبه‌‌‌‌‌↯      ☀️۱۵         دی              ١۴۰۳ 🌙۰۳         رجب ۱۴۴۶ 🎄۰۴         ژانویه          ۲۰۲۵ 💠 «یا رَبَّ الْعالَمین» ای پروردگار جهانیان 🏴«سالروز شهادت امام هادی علیه‌السلام تسلیت باد صفحه رسمی جارچی شاهرود 👇 @jarchy0273 👇جارچی اینجاهم هست 👇 https://rubika.ir/jarchi0273
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزنامه‌ها| شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳