eitaa logo
جارچی شاهرود
26.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
8.9هزار ویدیو
80 فایل
بزرگترین رسانه شاهروددراستان سمنان @jarchy0273 لینک دعوت 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a 👇رزرو تبلیغات وارسال مطالب👇 @adminjarchy @adminjarchy1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دیدار جمعی از اقشار مختلف مردم و دوستداران محیط زیست با حجت الاسلام والمسلمین امینی معزز شاهرود در خصوص جلوگیری از شاهوار و معدن بوکسیت تاش 🏔 🔺 🔺 🔺 ورودبه 👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
💥مسکن مهردر شاهرود؛ رهاشده در غبار/خانه هایی که همراه با قلب محرومین فروپاشید...؟؟؟ ⚖قضاوت با شما... ورودبه 👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
🚨 ⚡️همراهان ومخاطبین گرامی 🔴 در آماده دریافت و پیگیری مطالب وگزارشات شما عزیزان درسطح استان بالاخص می باشد. با به دوستان وآشنایان مارادراین امریاری فرمائید🙏 لینک ارسال گزارش ومطالب 👇 @shahvare2 ورودبه شاهروددرایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
📘 در گذشته جوانی زندگی می‌کرد. روزی از روزها جوان از روی دل تنگی شروع به خواندن آوازی کرد. از قضا وزیر و درباریان همان روز به بیرون شهر آمده بودند که ناگهان متوجه صدای جوان شدند. وزیر که چنین شنید شیفته صدای لطیف او شد زیرا جوان بسیار زیبا آواز می‌خواند و غم دلش هر کسی را به گریه وا می‌داشت. وزیر به دنبال جوان گشت تا اینکه به خانه جوان رسید. جوان هنگامی که وزیر و درباریان با نشان سلطنتی را دید ناگهان ترسید و گمان برد خلافی از وی سرزده است. وزیر به جوان گفت: «ای جوان نترس؛ دلیل آمدن من به اینجا صدای دلنشین تو بوده است و می‌خواهم تو را همراه خودم به دربار ببرم تا اعلیحضرت هم صدای زیبای تو را بشنود». پس جوان همراه وزیر راهی دربار شد و در آن جا برای بزرگان و شاه شروع به خواندن کرد و هرگاه آواز می‌خواند همگی برای دست می‌زدند و به پایش زر و گوهر می‌ریختند. خیلی زود جوان در شهر خود شهرتی بسیار پیدا کرد و به مجلس‌های بسیاری دعوت می‌شد و بزرگان شهر از وی می‌خواستند کمی در مجلسشان حضور یابد و اندکی برایشان آواز بخواند و اما هرکس که چنین درخواستی را از جوان داشت باید پول فراوانی به جوان می‌داد تا او برایشان اندکی آواز بخواند. و چنین بود که جوان به مرور صاحب مال فراوانی شد و به خود می‌بالید. روزی از روزها جوان برای استراحت قصد مسافرت به شهری دیگر را کرد، پس به اندازه کافی با خود پول برداشت و راهی جاده‌ها شد. شب هنگام جوان به بیابانی رسید و خواست شب را در آن جا بماند و استراحت کند تا صبح روز بعد باز هم به راه خود ادامه دهد. جوان دیگر حتی برای خودش هم آواز نمی‌خواند زیرا می‌ترسید صدایش خطشه‌ای بگیرد و یا اینکه کسی بدون آنکه به او پول بدهد در آن حوالی صدایش را بشنود. صح روز بعد که جوان از خواب بیدار شد با شگفتی دید که خبری از پول‌هایش نیست زیرا شب گذشته راهزنان بی سروصدا همه پول‌های جوان را دزدیده بودند. جوان به ناچار به شهری که در ان نزدیکی بود رفت و چون پولی نداشت برای اسبش علوفه بخرد در کوچه و پس کوچه‌های شهر با ناراحتی گام بر می‌داشت و با سوزی دلنشین آواز می‌خواند. او که تا دیروز جوانی ثروتمند بود و می‌توانست خروارها علوفه بخرد اکنون حتی پول خرید مقدار اندکی کاه را نداشت و چنین بود که او پیوسته و با آوازی بلند این عبارت را زمزمه می‌کرد: «به جمالت نناز به تبی بند است به مالت نناز به شبی بند است ورودبه شاهروددرایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
بسم الله الرحمن الرحیم یاحَیُّ یا قَیوم امروز چهارشنبه۱۹ شهریور ۱۳۹۹ شمسی ۲۰ محرم الحرام ۱۴۴۲ هجری قمری ۹سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی ورودبه 👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
هدایت شده از جارچی شاهرود
سلام 💐صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌼 السلام علیک یابقیة الله(عج)🌷 السلام علیک یااباعبدالله الحسین⚘ جمیعاو رحمت الله و برکاته..🌷 ورودبه 👇 http://eitaa.com/joinchat/204472353Cbb461f6e3a
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
🗞 روزنامه های چهارشنبه، 19 شهریور 99
۱۹ شهریور ۱۳۹۹