مرا نگارِ نیکپی شرابِ مُلکِ ری دهد
شرابهای مُلکِ ری مَرا کفاف کِی دهد
بلی کفاف کِی دهد شرابها که وی دهد
مگر دو چشمِ مستِ وِی کفایتم زِ مِی دهد
#قاآنی_شیرازی
@jargeh
سر به سر طومارِ زُلفت شَرحِ احوالِ من است
مو به مو فهمیدهام این مِصرعِ پیچیده را
#نجیب_کاشانی
@jargeh
باز گوید رسمِ عاشق این بُوَد
بلکه این معشوق را آیین بوَد
چون دلِ عُشّاق را در قید کرد
خودنمایی کرد و دلها صید کرد
امتحانْشان را ز روی سرخوشی
پیش گیرد شیوهی عاشقکُشی...
...وانکه را ثابتقدم بیند به راه
از شفقّت میکند در وی نگاه
اندک اندک میکشاند سوی خویش
میدهد راهش به سوی کوی خویش
هُدهُدَش را در شبستانِ وصال
بَخشد او را هر صفات و هر خصال
مُتّحد گردند با هم این و آن
هر دو را مویی نگُنجد در میان
مینیارد کَس به وحدتْشان شکی
عاشق و معشوق میگردد یکی...
🖊 #عمان_سامانی
📚 #گنجینة_الاسرار
@jargeh
ما درختافکن نهایم آنها گروهی دیگرند
با وجودِ صَد تَبَر یک شاخِ بیبَر نَشکَنیم...
#وحشی_بافقی
@jargeh