«گاهی میانِ خلوتِ جمع،
یا در انزوای خویش،
موسیقیِ نگاهِ تو را گوش میکنم!
وز شوقِ این محال،
که دستم به دستِ توست،
من جای راه رفتن پرواز میکنم…!»
#فریدون_مشیری
@jaryaniha
«من نیز چو خورشید،
دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینهی جادویی خورشید
چون مینگرم؛
او همه من، من همه اویم!»
#فریدون_مشیری
@jaryaniha
«گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یک دم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهمزدنی»
#فریدون_مشیری
@jaryaniha
«پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را
میدانم و صفای دلاویز دشت را
اما ، من این میان
پرواز لحظه ها را
افسوس می خورم
پرواز این پرنده بیبازگشت را..»
#فریدون_مشیری
@jaryaniha