تجربه های آقای مربی(۱) سعی داشت خودش رو یه نوجون پررو و مغرور نشون بقیه بده . همیشه خوش پوش بود و از لباس های برند استفاده میکرد . دوستاش برام تعریف می‌کردند ، که تنها برای دخترا تیپ میزنه و خوش‌تیپ می‌کنه . میخواد جلب نظر کنه. برامم جالب بود ، نوجون ۱۴ ساله ای که برای دخترا تیپ میزنه و الان تو این سن از این رفتار چی متوجه میشه ... محرم بود و شب اول فقط باهاش سلام و احوالپرسی کردم. خیلی مودبانه و گرم جوابم رو داد ، بهش امیدوارم شدم . چرا که با خوش رویی برخورد کرد . البته این خوش رویی برای همه بود و به خاطر همین ، همه شیفته ی اخلاقش شده بودند . شب دوم محرم ، اول سلام کردم و سپس از او خبر گرفتم . در هیئت ما همراه جمعی از هنرمندان برای اجرای نمایش می آمد . تیپ اخلاقی کاملا هنریی داشت. ازش پرسیدم فلان تئاتر شهر کیفیتش چطور است!؟ با تعجب پرسید مگه شما تئاتر هم میرید؟ گفتم بله ، خیلی کم البته و به دعوت دوستانم. نگاهش تغییر کرده بود . فهمید در یک هیئت می تواند با قشری از آدم ها مواجه شود که جدا از اعتقاداتشون برای تفریح و سرگرمی خود وقت میذارند . این جمله را بعده ها برام گفت ... شب سوم محرم ، حواسم پرت کار خودم بود که اومد سلام کرد . تحویلش گرفتم و گفتم ، چه خبر؟! این بار دیگر خبری از سلامتی و تعارف نبود . برایم از مدرسه و علاقش به تئاتر گفت . با دقت به حرف هایش گوش میکردم . شب سوم که به پایان رسید ،گفت شما فردا چه ساعتی به هئیت میاید؟ کمی فکر کردم و بهش گفتم ، فردا زود میام ولی باید کار انجام بدم، بعضی کارا هنوز مونده. گفت منم میتونم بیام؟ با لحن شوخی بهش گفتم ، این کار سخته و اذیت میشی . گفت: نه ، میتونم بیام؟ گفتم: آره ، فقط لباس کار همراه خودت بیار . فردا رأس همون ساعت ، اومد پیشم . کم کم داشت یخش آب میشد و حرف های مهمی از زندگیش برام میزد . منم کم کم حرف های مهمی از محرم و امام حسین براش زدم . براش جالب بود ، تا حالا تو هیئت کار نکرده بود و خیلی هم اهل هیئت نبود . شب چهارم در کنار هم بودیم و به پایان رسیده بود. کم کم همه متوجه شده بودند که مهدی در کنار من هستش و داره کار های هیئت رو انجام میده . شب پنجم پیوند دوستیمون خیلی محکم شده بود . به پیشنهاد من برای سینه زنی داخل اومد و سینه زد . هر شب بعد از اجراشون ، سریع با دوستاش میرفت ولی اونشب موند ... شب هفتم محرم بود ، زود تر از من توی هیئت بود و داشت جارو میزد . برام جالب بود ، بهش گفتم کی بهت گفته جارو بزنی؟ گفت هر کی منو تو خیمش راه داده ... اونجا بود که فهمیدم امام حسین(ع) بهش محبت کرده و زمین گیر محبت خودش کرده ... از بعد محرم ارتباطمون عمیق شد و کم کم تغییر کرد ، تا جایی تغییر کرد که تونست چند نفر رو هم با خودش تغییر بده . 👇👇👇👇👇 بعده ها برایم تعریف کرد که هیچکس در سالهای قبل ، دستش رو نگرفته بود و راه درست رو یادش نداده بود . گفت اگر اونشب بهش سلام نمی‌کردم شاید دیگه سال بعد همون اجرا رو هم قبول نمیکرد و دیگه طرف هیئت نمی اومد . اونوقت بود که فهمیدم چقدر یه سلام و علیک میتونه تاثیرگذار باشه ... و اونجا به حدیث پیامبر رسیدم که فرمودند : مَن أرادَ اللّه بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه خَلیلاً صالحِا هر کس که خداوند برای او خیر بخواهد، دوستی شایسته نصیب وی خواهد نمود .... ✍مصطفی کریمی #تجربه مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

معجزه ای برای انقلابی های خسته! https://www.instagram.com/p/BmPwhbfF7fy/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=qwkameonv4e3

درسنامه غدیر #درسنامه #عید_غدیر مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

پاورپوینت 'غدیر،عید آسمانی' #درسنامه #عید_غدیر مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

چهل حدیث در باب عید غدیر #درسنامه #عید_غدیر مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

پاورپوینت 'پیامدهای فراموشی غدیر' #درسنامه #عید_غدیر مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

📖 كتاب رهنما با عنوان "غدیر در شعاع خورشید" ویژه مبلغین و مربیان #محتوای_ویژه_غدیر مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

سرودهای عید غدیر: https://eitaa.com/soruod/496 https://eitaa.com/soruod/504 https://eitaa.com/soruod/514 https://eitaa.com/soruod/531 https://eitaa.com/soruod/677 https://eitaa.com/soruod/697 https://eitaa.com/soruod/705

✅چهار پیشنهاد برای حلقه تربیتی در روز عید غدیر خم eitaa.com/morabi_masjed/1701 eitaa.com/morabi_masjed/1700 #عید_غدیر #محتوای_ویژه_غدیر #ایده مربےمحور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed

متن مجری گری ویژه جشن عید غدیر #محتوای_ویژه_غدیر #مجری_گری مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed