eitaa logo
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی🇮🇷
8.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
339 فایل
امام خامنه ای:کارباید تشکیلاتی باشد. کادر سازی کار تشکیلاتی مطالبه گری تربیت نیرو در طراز انقلاب ✔رسانه تحلیلی خبری قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی ارتباط با کانال @sharheaani ادمین تبادل و تبلیغ @Aghiigh79
مشاهده در ایتا
دانلود
افت انگیزه در مجموعه های فرهنگی چگونه رخ می دهد و راه علاج آن چیست؟ بخش اول(از۴) چطور می‌شود آدم‌ها با انگیزه‌های قوی می‌آیند ولی انگیزه‌ها آرام آرام کم می‌شود و آرام آرام آن گرما به سردی می رود و افراد آن انگیزه ها و اشتیاق ها را از دست می دهند و به دنبال زندگی های خودشان می‌روند؟ آنهایی که سن و سالی دارند یادشان می‌آید که در گذشته‌ها دوستانی خیلی پر شور و شوق‌تر از ماها همراه ما بودند آن قدری که آنها می‌دویدند و تلاش می‌کردند ما در خودمان این همت و عُرضه را نمی‌دیدیم ولی یواش یواش رفتند و به زندگی شان پرداختند و از این فضاها دور شدند. یکی وقتی دانشگاه قبول شد، رفت. یکی وقت متاهل شد، رفت. یکی وقتی بچه دار شدند، رفت. یکی وضع مالیش خراب شد، رفت و آرام آرام اطرافتان که نگاه می‌کنید می بینید که همان لاکپشت‌های سابق دارند می‌آیند و این خرگوش‌ها خیلی هایشان رفته اند، آنهایی که خیلی هم جوش و خروش داشتند رفته اند. در تاریخ برای این موارد صدها نمونه می‌توانید پیدا بکنید. اصلا تاریخ، تاریخ موج‌هایی است که برخاسته ولی بعد از مدت کوتاهی آن موج بزرگ، کوچک و کوچک و کوچک‌تر شده است و در آخر یک فکر روی آب بیشتر نماده است. یکی از مشکلات همه ماهایی که کار فرهنگی داریم همین است که بچه‌هایی را جذب می‌کنیم، می‌بینیم شور و شوق دارند گاهی صبح و ظهر و شب همراهند ولی آرام آرام، آرام می‌گیرند و از آن موج اول و فضای نخست جدا می‌شوند. چرا بچه‌ها را می‌گوییم؟ خودمان و اطرافیان مان، چرا اطرافیان مان را می‌گوییم؟ اصلا خود من، نگاه می‌کنم روزهای اول که آمده بودم هیچ چیز جلودارم نبود. الان هزار اولویت جدید در زندگی ام پیدا شده است و هزار کار تازه دارم و خودم هم می‌فهمم که من دیگر آن آدم روز اول نیستم. چرا انگیزه هایمان افت می‌کند و چرا آرام آرام دست از کار بر می‌داریم؟ این سوالِ مهم و بزرگی است. مراد از ، کاهش گرایش نسبت به یک هدف در طول زمان است. دقت کنید مراد از افت انگیزه تغییر اهداف نیست، خیلی از اوقات یک آدمی اول همراه ماست بعدا بحث‌های علمی و کارهایی را می‌بیند به حرف‌هایی می‌رسد که دیگر عاقلانه نمی‌داند با ما بیایید و درست نمی‌داند که همراهی کند. این شخص دچار افت انگیزه نشده است، بلکه به استدلال تازه‌ای رسیده است که زندگیش را جدا کرده و مسیر دیگری می‌خواهد برود و این، محل بحث ما نیست. شما اینگونه موارد را فقط در فضاهای فرهنگی مشاهده نمی‌کنید بلکه در امور خیر و کارهای خوب و حتی حرکت‌های انقلابی ولو غیر مذهبی نیز مشاهده می‌کنید و می‌بینید که افرادی خیّر تعدادی مدرسه ساخته اند و افرادی را اطعام کرده اند و همینطور جوانان مردم را در کارهای خوب مشغول کرده اند ولی می‌بینید بعد از مدتی انگار سیر شده و ارضا می‌شوند و آرام می گیرند؛ و به کارهای دیگر می‌پردازند. برای تحلیل این مسئله اولین نکته‌ای که به ذهن می‌آید این است که در واقع این، یک مکانیسم طبیعی در آدم و انسان است که فوران احساس دائمی نیست. گاهی اینطوری می‌شویم یعنی وقتی وارد می‌شویم هیجانی ما را می‌گیرد، حسی در ما می‌جوشد، ولی مکانیسم طبیعت ما این است که ما میزان اثرگذاری روانی یک حادثه و یک پیام و یک شور برایمان زمان دارد. بعد از مدتی به طور طبیعی چه اتفاقی می‌افتد؟ آن تصویر و حرف و صحنه دیگر اثر اول را ندارد. گاهی تکرارها قساوت کامل برای آدم می‌آورد و دیگر آدم هیچ حسی ندارد. ادامه مطلب در دوشنبه های فرهنگی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی🇮🇷
افت انگیزه در مجموعه های فرهنگی چگونه رخ می دهد و راه علاج آن چیست؟ بخش اول(از۴) چطور می‌شود آدم‌ها
افت انگیزه در مجموعه های فرهنگی چگونه رخ می دهد و راه علاج آن چیست؟ بخش دوم(از۴) بخش اول را مطالعه کنید: eitaa.com/morabi_masjed/4204 نقش اشتغالات جدید در افت انگیزه این خاصیت و ویژگی روانی ماست که وقتی ابتدائا با چیزی از حیث روحی چِفت می‌شویم آرام آرام شُل شده، اثرش کم می‌شود و یواش یواش خنثی می‌شود. پس افت انگیزه امری طبیعی است، در خمیر مایه خلقت ماست، توجیه دارد تا جایی که هُلَش می‌دهید ادامه می‌دهد، دست که ازش برداشتید چند متری می‌رود و بعد هم می‌ایستد؛ چون سنگین است، چون این زمین شیب ندارد، حالا از آن طرف می‌گویم که افت انگیزه امری طبیعی است. یعنی باید ما به آن تَن بدهیم؟ یعنی رهایی ندارد و باید دائما هُل داد؟ مگر می‌شود؟ عامل دوم که باعث افت انگیزه می‌شود اشتغالات جدید است. ببینید طرف پر از انگیزه است ولی به سن دانشگاه رفتن رسیده است، خود ما هم ترغیبش می‌کنیم برود، الان می‌آید مسجد شما و محل کار شما با شما همکاری دارد، ولی الان در دانشگاه برای او 17 واحد گذاشتند یعنی 6 و 7 درس دارد حضور و غیاب می‌کنند، امتحان می‌گیرند و اگر هم درسَت ضعیف باشد مشروط می‌شوی که هزار و یک بدبختی هم بعدش داری که شاید خیلی هایتان تجربه هم کرده باشید. غالبا شاگردان اول فرصت نمی‌کنند بیایند مجموعه، مگر اینکه خیلی فعال باشند. قصه این است که اشتغال جدید کار قبلی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و باز این هم طبیعی است که مگر ما چند ذهن داریم؟ مگر چقدر ظرفیت روانی داریم؟ الان از صبح دغدغه امتحان و سوال و کلاس و درس و حضور غیاب و مشروطی را داشتم بعد از ظهر هم آمدم مسجد . قبلا تمام وقت اینجا بودم ولی الان بطور طبیعی ذهن و دلم دو جا تقسیم شده است. مگر می‌شود همیشه در کانون فرهنگی کار کرد؟ خوب کانون فرهنگی که به آدم پول نمی‌دهد تازه اگر پول هم بدهد می‌دانید مشکل چیست؟ بعد از مدتی همان شور و شوق‌ها تبدیل می‌شود به حق الزحمه و حق الزحمه به قول بچه‌های ریاضی رابطه یک به یک با میزان کار آدم دارد، یواش یواش آدم کارمند می‌شود و کارمند هم کارمندی کار می‌کند نه با انگیزه. بماند اینطوری است جای دیگر هم که برود چطوری است؟ بالاخره که زندگی است فردا دانشگاه تمام شد کار است کار تمام شد عیال است و عیال باشد احتمالا بچه و خانواده و اینها هم هست، بدهی هست و… می‌بینید یک مجموعه به طور طبیعی صد نفره شروع کرده بعد از چند سال، از آن مجموعه یکی دو نفر بیشتر نماندند و گاهی هم هیچ کس نمی‌ماند. پس مشکل دوم در افت انگیزه، اشتغالات طبیعی است که برای آدم‌ها تعریف می شود. ادامه مطلب در دوشنبه های فرهنگی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
افت انگیزه در مجموعه های فرهنگی چگونه رخ می دهد و راه علاج آن چیست؟ بخش سوم(از۴) در بخش اول به تشریح مسئله و در بخش دوم به "نقش اشتغالات جدید" در افت انگیزه اشاره شد. بخش اول و دوم را مطالعه کنید: 1⃣ eitaa.com/morabi_masjed/4204 2⃣ eitaa.com/morabi_masjed/4252 عامل بعدی افت انگیزه یک عامل شناختی است. گاهی از اوقات آدم وقتی می‌آید دنبال کارهای بزرگ، تصویر درستی از اتفاقی که می‌خواهد بیفتد ندارد. مثلا آمده در مرکز فرهنگی کار می‌کند، خوب اینها اول کار چند نفر بودند؟ 50 نفر آمده بودند همه پا به کار، بعد خودش انگیزه دارد ولی می‌بیند دوستان هر کدام به عذر موجهی نمی‌آیند، یک نفر و دو و پنج نفر نمی‌آید. می‌گوید کلاس را که شروع کردیم صندلی کم داشتیم ولی حالا من ماندم و استاد با هم درد دل می‌کنیم. ببینید یک مشکلی که پیش می‌آید این است که آنهایی هم که ماندند یواش یواش جا می‌خورند، قرار بود ۵۰ نفر بیاییم الان من تنهایی در این بیابان برهوت ماندم، هیچ کس هم همراهم نیست که خود این، انگیزه آدم را کم می‌کند. خود این که دیگران نیامدند و دنبال اشتغالاتشان رفتند، همین باعث افت انگیزه ام می‌شود، می‌بیند رفقا همه گذاشتند و رفتند می گوید: خوب من برای چه نروم؟ اصلا خود نبودن همراه، آدم را یواش یواش خسته می‌کند. و بالاتر از آن، گاهی این عزیزانی که رفتند، آن هایی که ماندند را نصیحت هم می‌کنند؛ بابا دیوانگی است، مگر چقدر می‌شود آنجا ماند؟ مگر می‌شود تا آخر عمر کار فرهنگی کرد؟ کار فرهنگی کار صدا و سیماست، کار فرهنگی برای آخوندهاست، پولش را هم می‌گیرند باید کارش را هم بکنند، اصلا توضیح می‌داد که آدم اگر می‌خواهد زن و بچه اش خوب بماند، اگر پول داشته باشد بهترین کار این است که برود خارج زندگی کند. ایام جوانی ما هم گفتیم تا چه موقع می‌خواهی آدم نشوی و زندگی ای نگیری؟ مگر می‌شود همه اش اینطوری؟ شروع می‌کنیم ولی ادامه نمی‌دهیم. این تصویر خیلی سخت است، اگر جوان باشید و ندیده باشید باید آماده باشید، حتما تجربه می‌کنید، آن موقع آدم می‌فهمد که تنها ماندن چقدر سخت است. بخصوص که دوستان هر کدام با عذری کاملا موجه کار را رها می کنند، خدا را شکر چیزی که خدا زیاد آفریده عذر موجه است! پس سومین عامل افت انگیزه چیست؟ عدم شناخت از هدف و مسیر است. باید بدانیم در این کوهستانی که راه افتادیم تا آن قله چند نفر بیشتر نمی‌مانند، نمی‌دانم در این برنامه‌های کوهنوردی طولانی بودید یا نه، من که نبودم فیلمش را دیدم اگر فیلمش را هم دیده باشید دیدید که جماعت خیلی زیادی راه می‌افتند بروند قله، در هر ایستگاه که می‌رسند چند نفر اتراق کرده و می‌مانند و آخر سر به قله که نگاه می کنی می بینی سه نفر می‌زنند به قله و یک نفر هم می‌رسد بالا. این را باید بدانید این کاری که شروع کردید مرد قله و تحمل و حوصله می‌خواهد مردی می‌خواهد که همه هم که رفتند تازه محکم‌تر شود. ادامه مطلب در مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
افت انگیزه در مجموعه های فرهنگی چگونه رخ می دهد و راه علاج آن چیست؟ بخش چهارم(از۴) در بخش اول به تشریح مسئله و در بخش دوم به "نقش اشتغالات جدید" در افت انگیزه اشاره شد و در بخش سوم به عدم شناخت از مسیر و هدف پرداختیم. بخشهای قبلی را از طریق لینکهای زیر مطالعه کنید: 1⃣ eitaa.com/morabi_masjed/4204 2⃣ eitaa.com/morabi_masjed/4252 3⃣ eitaa.com/morabi_masjed/4410 این آیه خیلی نکته دارد: وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا[احزاب/۲۲] این آیه برای جنگ احزاب است. جنگ احزاب از جهتی سخت‌ترین جنگ پیغمبر بود، چون نسبت مسلمانان به تعداد مشرکین بالاتر از یک به ده است؛ به گونه‌ای که مسلمانان شانس پیروزی در جنگ رو در رو ندارند ناچار می‌شوند دور مدینه خندق بکشند. این آیه از آن روز حرف می‌زند، می‌گوید وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ ، و تقی که مومنان احزاب یعنی گروه گروه‌ها را دیدند که همه شبه جزیره دور مدینه جمع شدند و آماده‌اند تا پیغمبر را بشکنند. لمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ، گفتند این اتفاقی بود که خدا و پیغمبرش به ما وعده داده بودند گفته بودند یک روزی شماها آنقدر از نظر آنها مهم می‌شوید و آنقدر نگران شما می‌شوند و آنقدر می‌ترسند، که همه دست به دست هم می‌دهند تا شما را بکشند. قبلا خدا بهشان وعده داده بود رسول خدا بهشان وعده داده بود اینها وقتی این صحنه را دیدند، گفتند: هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ، این چیزی است که خدا و رسولش به ما وعده داده بودند، َصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ. خدا و رسولش راست گفتند. وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا، اینها درشان هیچی زیاد نشد، نه ترس و دغدغه و نه تلاطم، فقط ایمان و انگیزه شان بیشتر شد و بیشتر هم تسلیم خدا و رسول شدند. این خیلی نکته کلیدی بود، یعنی اینها در این فضایی که عقل از سر آدم می‌پرد، در این فضا که همه اش آدم نگران زن و بچه و مادر و خواهرش است که الان مشرکین می‌ریزند همه را می‌برند و خودم را هم می‌کشند قرآن می‌گوید، َما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا ، اینها فقط انگیزه شان بیشتر شد فقط تسلیم بیشتر شدند. چرا؟ بگویید؟ چرا این حالت در اینها پیدا شد؟ چون از قبل می‌دانستند، هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ ، هدف را می‌شناختند مسیر را می‌فهمیدند می‌دانستند چه مشکلاتی پیش خواهد آمد و می‌دانستند ۵۰ نفر به قله حمله می‌کنیم ولی بدانیم ته خط دو سه نفر می‌آیند به سمت قله در ایستگاه آخر و شاید هم سر قله خودم باشم و خودم، هیچ کس نباشد. با این انگیزه و شناخت و فهم آمدند. آدم‌ها وقتی هدف و مسیر را نمی‌شناسند،همان باعث می‌شود در راه می‌مانند؛چون منتظر این روزگار نبودند. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf