#علامه_حسن_زاده_آملی
مهمترین کار انسان در عالم کیانی
و انسان من حیث هو انسان،غذای او
علم و عمل صالح است که علم و عمل،
انسان پرور و انسان سازند. باید بین
غذا و مغتذی، سنخیت بوده باشد، غذا
گیرنده که انسان شد، غذای مسانخ و
مجانس او، یعنی طعام او علم است،
گوش انسان، دهان جان او است، باید
دقت داشت که این دهان از کدامین
سفره ارتزاق میکند.
📔مجموعه مقالات
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
@javaan_enghelabi🇮🇷
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
🔶شعر هفت اقليم دل از علامه حسن حسن زاده املی
🔹قلم از نطق ازل تا به زبان آمده است
🔸سخن از صورت انسان به ميان آمده است
🔹نقش صنع صمدى بر رخ لوح احدى
🔸آنچه در پرده نهان بود عيان آمده است
🔹اسم اعظم كه بود قبله اسماء و صفات
🔸مظهرش مصطبه كون و مكان آمده است
🔹دل غمديده ما بر اثر عشوه دوست
🔸عرصه نزهت خوبان جهان آمده است
🔹جز مطهر نكند مس و نگردد مموس
🔸آنكه قرآن سمت اندر تن و جان آمده است
🔹بطنه و فطنه دو ضدند برو قصه مخوان
🔸در خور آخور و آغل حيوان آمده است
🔹مدعى شعبده بازى كند اندر ره دين
🔸شيخ نجدى به لباس دگران آمده است
🔹هفت اقليم دل از صدق كسى پيموده است
🔸كه در اين باديه بى نام و نشان آمده است
🔹ازكران تا به كران ازلى و ابدى
🔸نقطه نطفه چسان در طيران آمده است
🔹حسن از شعشعه جلوه قدس ملكوت
🔸ماشاء الله كه چه خوش در هيمان آمده است
شادی روحشان صلوات🌹
#علامه_حسن_زاده_آملی
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
@javaan_enghelabi🇮🇷
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
عاشقانه های الهی نامه #علامه_حسن_زاده_آملی :
الهی! از من آهی و از تو نگاهی
الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهی، «یا مَن یَعفو عن الكثیر و یُعطی الكثیرَ بالقَلیل»، از زحمت كثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده!
الهی، سالیانی میپنداشتم كه ما حافظ دین توایم، «استغفرك اللهمّ». در این لیله الرغائب 1390 فهمیدم كه دین تو حافظ ماست، «أحمدك اللهمّ»!
الهی، چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم كه خرد مدهوش و بیهوش است.
الهی، ما همه بیچارهایم و تنها تو چارهای، و ما همه هیچ كارهایم و تنها تو كارهای.
الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعمتَ فَزِدْ»!
الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم!
الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.
الهی، چگونه گویم نشناختمت كه شناختمت، و چگونه گویم شناختمت كه نشناختمت.
الهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خستهام؛ راه بسیار میروم و مسافتی نمیپیمایم. و ای من اگر دستم نگیری و رهاییام ندهی!
الهی، خودت آگاهی كه دریای دلم را جزر و مدّ است؛ «یا باسط» بسطم ده، و «یا قابض» قبضم كن!
الهی، دست با ادب دراز است و پای بیادب؛ «یا باسطَ الیَدَیْنِ بالرَحمه، خُذ بِیَدی»!
الهی، بسیار كسانی دعوی بندگی كردهاند و دم از ترك دنیا زدهاند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را پشت پا زدهاند. این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است، به حقِّ خودت «ثَبِّت قلبی علی دینك!»
الهی، ناتوانم و در راهم و گردنههای سخت در پیش است و رهزنهای بسیار در كمین و بار گران بر دوش. «یا هادی، اهدنا الصراطَ المستقیم،صراطَ الّذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم ولاالضّالّین!»[1]
الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمندهام، از انس و جان شرمندهام، حتی از روی شیطان شرمندهام، كه همه در كار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار.
الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر!
الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید كرد؟
الهی، عارفان گویند «عَرِّفنی نفسَك»، این جاهل گوید «عَرِّفنی نفسی!»
الهی، اهل ادب گویند به صدرم تصرفی بفرما، این بیادب گوید بر بطنم دست تصرفی نه!
الهی، در راهم، اگر دربارهام گویی «لمْ نَجِدْ له عَزْماً»[2] چه كنم؟
الهی، آزمودم تا شكم دایر است، دل بایر است. «یا مَن یُحیی الأرض المیته» دلِ دایرم ده!
الهی، همه گویند خدا كو، حسن گوید جز خدا كو.
الهی، همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد.
الهی، آن خواهم كه هیچ نخواهم.
الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این كه دادی نمیرسد، «فلك الحمد!»
الهی، ما را یارایِ دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم؟!
الهی، همه گوینده بده، حسن گوید بگیر.
الهی، همه سرِ آسوده خواهند، و حسن دل آسوده.
الهی، همه آرامش خواهند، و حسن بیتابی؛ همه سامان خواهند، و حسن بیسامانی.
الهی، چون در تو مینگرم از آنچه خواندهام شرم دارم.
الهی، از من برهان توحید خواهند، و من دلیل تكثیر.
الهی، از من پرسند توحید یعنی چه، حسن گوید تكثیر یعنی چه.
الهی، از نماز و روزهام توبه كردم؛ به حق اهل نماز و روزهات توبه این نااهل را بپذیر!
الهی، به فضلت سینه بیكینهام دادی، به جودت شرح صدرم عطا بفرما!
الهی، عقل گوید «الحَذر الحَذَر!» عشق گوید «العَجَل العَجَل!»؛ آن گوید دور باش، و این گوید زود باش!
الهی، ضعیف ظَلوم و جهول كجا، و واحد قهّار كجا.
الهی، آنكه از خوردن و خوابیدن شرم دارد، از دیگر امور چه گوید.
الهی، اگر چه درویشم، ولی داراتر از من كیست، كه تو داراییِ منی.
الهی، در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو.
الهی، نعمت سكوتم را به بركت «واللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاء»[3]، اَضعافِ مضاعفه گردان!
الهی، به لطفت دنیا را از من گرفتهای، به كرمت آخرت را هم از من بگیر!
⚘ هدیه به روح ملکوتی آیت الله #حسن_زاده_آملی سوره حمدی نثار کنیم⚘
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
@javaan_enghelabi🇮🇷
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 علامه از زبان علامه
🔻 گوشه هایی از زندگی معنوی #علامه_حسن_زاده_آملی در بیان علامه جوادی آملی
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
@javaan_enghelabi🇮🇷
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
#علامه_حسن_زاده_آملی
خودت را آلوده نکن ابد در پیش داریم
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
@javaan_enghelabi🇮🇷
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
💧آبهای منتظر
اگر انسان، تشنه باشد عاقبت به آب میرسد.
شما اگر تشنهی معارف باشید، عاقبت به آب میرسید.
حکمت در قضا و قدر الهی چنین است که تشنه به دنبال آب و آب به دنبال تشنه است.
من گاهی که از جاده هراز به آمل میروم در بین راه رودخانه هراز را تماشا میکنم که با چه تلاش و زحمتی از لابلای صخرهها و کوهها و از بلندی ها و پستیها میگذرد و گاه از آبشارها فرو میریزد و کفهای فراوانی ایجاد میکند!
از او میپرسم:
چه خبر است که این چنین با شتاب و خروش و جوش به جلو میروی؟!
می گوید: آقا!
زمین های تشنهی فراوانی هم اکنون منتظر من هستند و دهانشان باز است که با من سیراب شوند؛ من به سوی آنها میروم!
بله آقا؛ حکمت خداوند بین پدیدههای هستی،
جذب و انجذاب و عشق ویژهای قرار داده است!
انسان تشنهی معارف هم، عاقبت آب را می یابد؛ بو میکشد و مییابد.
الان خیلی آبها هستند که منتظر شما تشنهها میباشند.
#علامه_حسن_زاده_آملی قدّسسرّه
📘"کتاب پندهای حکیمانه"
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
@javaan_enghelabi🇮🇷
╰━━━⊰◇⊱━━━╯