زندگینامه شهید معینی، علیرضا: هشتم فروردین ۱۳۴۵ ، در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش منور نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم آبان ۱۳۶۵ ، در قصرشیرین توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکرش در بهشت زهرای تهران قطعه 53 ردیف 80 شماره 14به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید محرم بی نظیر: ... مرگ حق است و سراغ همه خواهد آمد پس چقدر زیباست مرگ در راه خدا. مرگ نیست و نابودی ندارد بلکه تولد است. و مرگ در راه خدا غیر مرگ معمولی است. همانطور که در آیه شریفه ( و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ) مپندارید آنان که کشته شده اند در راه خدا مردگانند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. امت شهید پرور ایران! من کوچکتر از آنم که با شما سخن بگویم و من از شما ملت شهید پرور میخواهم حتی یک لحظه امام را رها نکنید. قدر امام را بدانید و به گفتار او عمل کنید. این امام بود که گفت شاه خائن باید از بین برود که رفت و هم اکنون میگوید باید صدام کنار برود که انشاءاله به همین زودی از بین میرود و عاشقان کربلا به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) میروند. شما فکر کنید امام با چه دل و جراتی و فریاد کوبنده و با ایمان محکم این چنین سخن بر علیه مستکبران جهانخوار میگوید. برای اینکه خدا او را دوست دارد و چنان نور و محبت خود را در دل او جای داده است که ترس از هیچکس ندارد جز خدا. از شما میخواهم که در نماز جماعتها و دعاها شرکت کنید چرا که این نماز جمعه ها منافقان کوردل را به وحشت میاندازد و این دعاهای شماست که در درگاه خداوند مستجاب می شود و رزمندگان را به پیروزی میرساند. مرگ هر جا باشد چه در جبهه و چه در رختخواب سراغ انسان می آید که حضرت علی(ع) میفرماید: بخدا سوگند اگر بدنم را با شمشیر هزار قطعه کنند بهتر از آن است که در رختخواب با ذلت بمیرم. ای پدر و مادر عزیزم! شما باید افتخار کنید که فرزندتان را در راه خدا از دست دادید و در قیامت جواب امام حسین(ع) و فاطمه زهرا(س) را با سربلندی خواهید داد. بقول شهید امیر، شهید شدن که گریه ندارد. کربلا در دست بعثی ها بودن و قدس در دست صهیونیستها بودن گریه دارد. این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمام شدنی است ولی به پاداش این جانفشانی ها و فداکاریها، به نعمت های ابدی و بی پایان خداوندی خواهید رسید و بر سریر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد. اگر میخواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایات نگشائید و آنچه را که از قدر و منزلت الهی شما میکاهد بر زبان نیاورید. بار دیگر تکیه میکنم که در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او بسازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید. اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنانکه پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. شما فکر نکنید خون شهیدان راکد است. خون شهیدان هر لحظه در حال جوشیدن است. با ریختن هر خون شهید، انقلاب استوارتر خواهد شد و مردم را بیدارتر میکند.
شهید والامقام محرم بی نظیر در تیرماه سال 1344 در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان زرند از توابع ساوه دیده به جهان گشود. در سن هفت سالگی راهی مدرسه شد. از همان دوران کودکی به تلاوت قرآن و خواندن دعاها بویژه زیارت عاشورا علاقه بسیار داشت و با مهارت خاصی نقاشی می کشید. فردی متین و آرام بود و به بزرگترها بویژه پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و همزمان با استقرار نظام اسلامی و در سن 16 سالگی به عضویت بسیج درآمد و فعالیتهای خود را در عرصه های انقلابی و مذهبی گسترش داد. به هنگام تشییع پیکر پاک شهیدان در محل حضور فعالی داشت و اعلامیه شهدا را به در و دیوار می چسباند و همواره می گفت: شهادت لیاقت می خواهد. همیشه با مردم و عاشق مردم بود و تا جایی که در توان داشت به نیازمندان کمک می کرد. پیرو خط امام(ره) و انقلاب بود و در راهپیمایی ها در حمایت از نظام اسلامی و نمازهای عبادی سیاسی جمعه حضوری مستمر داشت. او در سال 61 دفاع از میهن را در برابر تجاوزات دشمن بر هرچیز دیگر مقدم دانست و لذا از سوی بسیج سپاه اسلامشهر عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. پس از بازگشت، برای بار دوم به جبهه های غرب کشور عزیمت نمود و بعنوان آرپی چی زن قلب دشمن بعثی را هدف قرار داد. او سرانجام در تاریخ 28/8/62 در جریان عملیات والفجر4 به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید بزرگوار بمدت ده سال مفقود بود که سرانجام پس از سالها انتظار شناسایی و به آغوش میهن بازگشت.