زندگینامه شهيد گرانقدر « ناصر سپهری» :
شهید سپهری در تاريخ پنجم شهریور ماه 1343، در اهواز در يك خانوادة مؤمن و مذهبي ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي خويش را در آغوش كانون گرم خانواده سپري نمود تا اينكه به سن هفت سالگي رسيد و جهت كسب دانش و معرفت پا به مدرسه گذاشت و تحصيلات خود را تا دیپلم ادامه داد. سپس به خاطر علاقة زيادي كه به جبهه و جنگ داشت به مکتب عشق و ایثار پا نهاد. ايشان نيز در زمان انقلاب در اكثر راهپيمائي ها و تظاهرات شرکت داشته و در مساجد محل و بسيج نيز عضو فعال بود. بعد از پيروزي انقلاب و با شروع جنگ تحميلي ايشان نيز لحظه اي نتوانست آرام بنشيند و با آموزش هاي گوناگون از طرف بسيج به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت. ايشان چهار بار به جبهه اعزام گرديد تا اينكه براي چهارمين بار در تاريخ بیست و سوم بهمن ماه 1361، در جبهه فكه بر اثر اصابت تیری از مزدوران بعثي عراق به فيض شهادت نائل گرديد.تربت پاک شهید در بهشت زهرا تهران قطعه بیست وشش میعادگاه عاشقان و عارفان پاکباخته می باشد.
مختصری از زندگینامه شهید عباس دهقانی اشکذری,شهید عبّاس دهقان اشکذری، در سال 1343،دراشکذر، پا به عرصهي وجود نهاد.او تحصیلات خود تا سال سوم ادامه داد و بعد از آن جهت انجام خدمت مقدّس سربازی اقدام نمود. شهید عباس دهقاني اشكذري بعد از طی دوران خدمت خود در کردستان، به جبههی بانه اعزام گردید و در همان جا، در تاریخ 1362/11/28، بر اثر اصابت گلوله توسط اشرار، به منزلت رفیع شهادت دست یافت و به لقای محبوب دیرینهی خود رسید.مزار شهید گلزار شهداء اشکذر یزد میباشد
وصیتنامه شهید عباس دهقانی اشکذری :درود بر رزمندگان اسلام که در جبهههای حق علیه باطل،دلیرانه و مصمّم علیه کفار مزدور میجنگند و خون خود را به دین میبخشند و با خون خود،نهال آزادی را آبیاری میکنند.امروز که آمریکا،نوکر خود یعنی صدام را آلتفعل خود قرارداده است و لشکریان مزدور بعثی را با کمک دیگر مزدوران منطقه، روانهی خاک شهیدپرور ایران کرده است و میخواهد به گمان خود، دین و میهن ما را به زبونی کشد، امروز که از هر سو انقلاب اسلامی ما مورد تهاجم قرارگرفته است و شرق و غرب، تمام تلاششان را برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نوپای ایران به کار می برند، امروز که مزدوران داخلی و ستون پنجم بیگانه پرست سعی در دلسرد کردن و به انحراف کشیدن ملّت ما از انقلاب اسلامی و روحانیّت را دارند، چرا باید دست روی دست بگذاریم و تا کی باید نظارهگر باشیم؛ در حالی که وظیفهی شرعی من در حال حاضر، جهاد برای دفاع از دین و مملکتم است! پس من می جنگم تا کشته شوم، شاید که خون من و خون شما امّت ستمدیده، سیل گردد و جهانخواران را در خود غرقکند.