eitaa logo
شهدا شهرک ولیعصر (عج)
179 دنبال‌کننده
3هزار عکس
20 ویدیو
0 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
مختصری از زندگینامه شهید ناصرپژوهنده :شهید ناصر پژوهنده در سال 1348 در تهران متولد شد. فرزند سوم خانواده بود و در سن شش سالگی پدرش را بر اثر سانحه تصادف از دست داد و سرپرستی او و برادرانش برعهده مادر قرار گرفت. مادر پس از چند ماه در یکی از مراکز درمانی وزارت بهداشت به کار خدماتی مشغول شد تا از این طریق بتواند مخارج زندگی را تامین کند. با وجود تمام مشکلات، ناصر به تحصیل خود ادامه داد و همزمان با تحصیل به کار و تلاش می پرداخت و در تابستان همراه با دیگر برادرانش مشغول به کار می شد. مادر با وجود سختیهایی که تحمل می کرد همیشه می گفت: پدرتان خواسته که شما به تحصیل ادامه دهید و من حاضرم تمام مشکلات را تحمل نمایم. حتی بیماری برادر بزرگتر باعث ترک تحصیل ناصر و دیگر برادرانش نشد و او توانست تا مقطع چهارم متوسطه به تحصیل ادامه دهد. او در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مسجد محل حضور چشمگیری داشت و در نمازهای جمعه، هیئات مذهبی و جلسات اخلاق و قرآن شرکت داشت. برادر شهید درباره او می گوید: ناصر فردی مصمم و جدی بود و هیچگاه حرف زشت و ناروا از زبانش جاری نمی شد. بسیار فرد منظم و پاکی بود و حتی به دیگران سفارش می کرد که با اخلاق صحیح و شایسته با دیگران برخورد کنید و خود نیز چنین می کرد. شهید پژوهنده با وجود اینکه در سال آخر متوسطه برای شرکت در کنکور ثبت نام کرده بود در همان سال 1364 از طریق بسیج پایگاه مقداد برای دفاع از میهن به جبهه اعزام شد و بعنوان تک تیرانداز و کمک آرپی جی زن در لشگر محمدرسول الله گردان مالک اشتر به مقابله با متجاوزان بعثی پرداخت. این شهید والامقام سرانجام تاریخ 65/12/9 در شلمچه و در جریان عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت تیر دشمن به فیض عظمای شهادت رسید. @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید ناصر پژوهنده,عضو گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله وگردان مالک اشتر ,تاریخ ومحل شهادت 65/12/9 شلمچه , عملیات کربلای 5 .ساکن انتهای خ حیدری جنوبی خ شهید پژوهنده مزین بنام همین شهید عزیز میباشد,مزار شهید قطعه 29 ردیف 83 شماره 9 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید ناصر پژوهنده,عضو گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله وگردان مالک اشتر ,تاریخ ومحل شهادت 65/12/9 شلمچه , عملیات کربلای 5 .ساکن انتهای خ حیدری جنوبی خ شهید پژوهنده مزین بنام همین شهید عزیز میباشد,مزار شهید قطعه 29 ردیف 83 شماره 9 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید داود حسنی  تاریخ ومحل شهادت 62/12/10 جفیر عملیات خیبر ,ساکن خ بازرگان روبروی داروخانه مرکزی,مزار شهید قطعه 27 ردیف 10 شماره 12 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید داود حسنی  تاریخ ومحل شهادت 62/12/10 جفیر عملیات خیبر ,ساکن خ بازرگان روبروی داروخانه مرکزی,مزار شهید قطعه 27 ردیف 10 شماره 12 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
وصیتنامه شهید داوود حسنی به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان یا ایها الذین آمنوا تقوا لله و ابتقوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون. ای اهل ایمان از خدا بترسید و بخدا توسل جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید. سوره مائده آیه 35 با سلام و درود به پیشگاه امام زمان(عج) و امام امت و همه خداجویان راه طریقت حق ، اینجانب داوود حسنی فرزند یوسف حسنی وصیت می کنم. من برای رضای خداوند تبارک و تعالی و دفاع از میهن عزیزم ایران به جبهه حق علیه باطل عازم شدم و اگر لیاقت شهادت را خداوند به من نصیب کرد که این وصیت نامه را برای خانواده ام و دیگر دوستان خود می نویسم. اگر من شهید شدم بر سر قبر من ناله ننمایید چون من برای رضای خدا به جبهه رفتم. اگر من شهید شدم راه مرا ادامه دهید و ای پاسداران عزیز امام ! از امام امت دفاع نمایید چون این سید جماران است که راه درست را از نادرست جدا کرده است . از آن جهت که این انقلاب اسلامی را این پاسداران و ملت مسلمان ایران بوجود آورده اند و باید تا آخرین نفس از آن حمایت نمایند و من هم تا خون در بدن دارم می جنگم تا اسلام پا برجا باشد که خواهد ماند. ای خدای بزرگ ! من از تو سپاسگزارم که این ایمان قوی را به من دادی تا بتوانم در جبهه حق علیه باطل با مزدوران بجنگم و اگر هم که تو خواستی در راه تو به درجۀ رفیع شهادت نائل گردم. در پایان وصیت خود ، از خداوند بزرگ خواهانم که امام عزیز را برای ما تا انقلاب مهدی نگه دارد. این بود وصیت نامۀ من . @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید داود حسنی  تاریخ ومحل شهادت 62/12/10 جفیر عملیات خیبر ,ساکن خ بازرگان روبروی داروخانه مرکزی,مزار شهید قطعه 27 ردیف 10 شماره 12 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
مختصری از زندگینامه شهید داود حسنی: شهید داود حسنی در سال 1346 در خانواده ای مذهبی و متدین در یکی از محله های جنوب تهران دیده به جهان گشود. خانواده وی از نظر اقتصادی در حد متوسط بود. شهید در دوران کودکی فردی باهوش و کنجکاو بود و از همان دوران نوجوانی به حلال وحرام بسیارتوجه و تقید داشت. تواضع ، مهربانی و خوش اخلاقی او در میان دوستان و اقوام زبانزد بود. وی پس از پیروزی انقلاب در حالی که یازده سال سن داشت ، جذب مسجد محل شد و با فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی ، به عضویت بسیج درآمد. این شهید بزرگوار به علت شرایط اقتصادی خانواده ، در دوره راهنمایی ترک تحصیل نمود و در کارخانه کفش سه ستاره مشغول به کار شد. او شبها به مسجدآل محمد(ص) می رفت و به گشت زنی و ایست و بازرسی در سطح محل می پرداخت. در بسیج مسجد محله و برپایی مراسم دینی از جمله جشنها و اعیاد اسلامی حضور فعالی داشت. بیشتر اوقات ، نمازش را در مسجد می خواند و هیچگاه نمارش ترک نمی شد. همیشه می گفت : نماز اول وقت ارزش دیگری دارد. با شروع جنگ تحمیلی ، شهید حسنی همانند دیگر جوانان انقلابی و مومن ، پس از گذراندن آموزشهای نظامی و رزمی از طریق سپاه پاسداران و در قالب لشگر محمدرسول الله ، به جبهه های حق علیه باطل شتافت. وی در مدت شش ماه حضور در جبهه به عنوان خنثی کننده مین ، خدمات شایسته ای به میهن اسلامی نمود و سرانجام در دهم اسفند ماه سال 62 در جریان عملیات خیبر در منطقه جفیر بر اثر اصابت ترکش به پشت سر به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید. بسیجی شهید داوود حسنی بعد از اعزام به جبهه حق علیه باطل چند نامه برای خانواده اش فرستاد ولی به مرخصی و دیدار خانواده اش نیامد چون عملیات مهمی مانند عملیات خیبر را در پیش رو داشت. او خود را موظف می دید که سنگر را خالی نکند. . خواهرشهید نقل می کند : داوود در نامه هایش با ادب و احترام فراوان از پدر و مادر خود یاد می کرد و نسبت به خواهرها و برادرش کمال محبت را داشت و چون آنزمان محصل بودیم سفارش به درس خواندن می کرد و می گفت : درس هایتان را خوب بخوانید چون که ما درموقعی قرارگرفتیم که دشمن فقط می خواهد از ما علم و دانش مان را بگیرد و می خواهد اسلام را از ما بگیرد ، به خاطر اینکه فساد در کشورمان رواج پیدا کند . لعنت بر تمام ابرقدرت ها و دشمنان اسلام بخصوص دولت بعثی عراق. امیدوارم که هر چه زودتر دشمنان اسلام نابود و سرنگون شوند. این شهید والامقام به پدر و مادر خود توصیه می کند : پدر و مادر عزیزم ! در از دست دادن من هرگز اشک نریزید، با این کارِشما ، دشمنان خوشنود خواهند شد و بدانید که من به آروزی خودم که همان شهادت بود رسیدم و آن چیزی نیست جز همنشینی با سیدالشهداء. در یکی از نامه هایش این شهید بزرگوار به برادر شهید همسایه می نویسد : تا جایی که بتوانم سعی می کنم راه برادرت را ادامه دهم و به مادر خود نیز سفارش می کند : راستی مامان! به پدر بگو که وقتی دعا می کنه رزمندگان اسلام را فراموش نکند و درآخر نامه اشاره می کند : از پدر و مادرم خیلی ممنون هستم که گذاشتند من به جبهه بیایم خیلی ممنون که مثل سد بزرگی ، استوار و محکم هستید . در یکی دیگر از نامه های شهید آمده است : با سلام و درود به روان پاک شهدای انقلاب با عرض سلام به خانواده عزیز و مهربانم . امیدوارم که شما خوب و سلامت باشید. پدر و مادر عزیزم در دعاهایتان رزمندگان را فراموش نکنید. هر شب آنها را دعا کنید من فقط از شما همین را می خواهم. من هرشب شما را دعا می کنم و سلامتی شما را از خدا می خواهم. @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
پاسدار شهید سعید اعمی تاریخ ومحل شهادت  65/12/10 شلمچه ,عملیات کربلای 5 ,ساکن  خ حیدری شمالی,مزار شهید قطعه 29 ردیف 73 شماره  11 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
پاسدار شهید سعید اعمی تاریخ ومحل شهادت  65/12/10 شلمچه ,عملیات کربلای 5 ,ساکن  خ حیدری شمالی,مزار شهید قطعه 29 ردیف 73 شماره  11 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
پاسدار شهید سعید اعمی تاریخ ومحل شهادت  65/12/10 شلمچه ,عملیات کربلای 5 ,ساکن  خ حیدری شمالی,مزار شهید قطعه 29 ردیف 73 شماره  11 @javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
🌴🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🕊بسیجی شهید امیر حاج امینی🕊🌹      تاریخ ولادت:۱۳۴۰ تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ مسئول واحد مخابرات گردان انصار الرسول بی سیم چی لشگر ۲۷ محمدرسول الله محل شهادت: منطقه عملیّاتی شلمچه ، عملیّات: کربلای ۵ رمز عملیّات: یازهرا (سلام الله علیها)  مزار قبر نورانی شهید: بهشت زهرای تهران ، قطعه ۲۹ ، ردیف ۶۰ ، شماره ۱۰ امیر حاج امینی بیسیم‌چی گردان انصار لشگر ۲۷ در سال ۱۳۴۰ دیده به جهان گشود. امیر حاج امینی از جمله دلاورمردان عرصه دفاع مقدس است. وی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. 💠نقل قولی از برادر شهید: روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزب‌اللهی مانند کنار من آمد و گفت: «شما با این شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»، او گفت: «حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما را دیدم، وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد. انگار این عکس با من حرف می‌زد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنج‌شنبه به اینجا می آیم.»- بهشت زهرا/قطعه29. 💠بیسیم چی ( از خاطرات شهیدحاج امینی ) خستگي نداشت. مي گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده... اينقدر بدن آماده اي داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چي. بيسيم چي (شهيد) پور احمد... - اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاري رو براي خود خدا بکني، خودش عزيزت مي کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور