وصيت نامه شهيد على انصارى : از كوه پرسيدم گفت از من استوارتر است ،از دريا پرسيدم گفت از من پر خروشتر است ، از صحرا پرسيدم گفت از من پهناورتر است ، از آفتاب پرسيدم گفت از من فروزانتر است ، از قلب پرسيدم گفت در من جاى دارد از خون پرسيدم گفت در من جريان دارد ، از مستضعف پرسيدم گفت : رهبر من است از دشمن پرسيدم گفت : خيلى قوى است . از خود امام پرسيدم گفت من يك طلبه ام . پس اى برادران و خواهران ! من در برابر اينها مورى بيش نيستم اگر در اين راهى كه ميروم كشته شدم فقط خودم اين راه را با جستجوى فراوان پيدا كردهام و رفتهام و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين كشته شدن و يا شهادت مرا قبول كند و مرا بپذيرد . من آموختم كه زندگى مادى نكبت بار است نبايد منتظر باشيم كه مرگ ما فرا رسد بلكه بايد به سراغ مرگ برويم . مگر انسان يك دفعه بيشتر مىميرد ، پس چه بهتركه آن يك دفعه هم در راه خدا باشد من با كمال ميل به اين جبهه مقدس كه براى پيروزى اسلام است مىروم و چون ما به خودمان تعلق نداريم يعنى خلق نشدهايم تا راحت طلب باشيم و يا در پى آسايش دنيوى باشيم . نه ، اين ارزش ندارد . خلق شدهايم تا آزمايش شويم. اينجا براى من خيلى خوب است چون جنگ با كفار لذت بزرگ دارد . خدايا ! بهترين لذتهاى آخرتى و دنيايى را به من عطا كن و آن لذت بهترينى كه مي دهى در عبادت كردن قرار ده . با آگاهى به راهم اميدوارم كه در اين راه به شهادت نايل آيم . تاكنون من مرده بودم و اين لحظه آغاز جهاد و شهادت است كه احساس مىكنم زندهام و زندگى آخرين در پيش رو دارم .
وصيتنامه شهید مسعود محمدباقر : سلام بر همه اهل خانه. اين نامه را وقتى مى نويسم كه 6 ساعت مانده به عمليات بزرگ. اين آخرين نامه من است. بچه ها ! من هر چه فكر كردم چيزى به خاطرم نرسيد براى وصيت نامه ام ولى من همين جا چند وصيت مى كنم: اول از نظر معنوى. بچه ها ! من شما را به تقوا در راه خدا دعوت مى كنم و شما را به نظم دعوت مى كنم. بچه ها اگر شهادت نصيبم شد كه افتخار است. حق نداريد يك لحظه گريه كنيد. به خانه شهدا سر بزنيد. اگر من شهيد شدم وقتى سر قبرم مى آييد اول يك حمد و سوره براى تمامى شهدا بفرستيد و بعد سر قبر بهشتى و رجايى برويد. اگر مى خواستيد مرا دفن كنيد قبل از دفن ، مرا به سر قبر پدر ، طالقانى و بهشتى و رجايى و باهنر ببريد تا مرا آنها شفاعت كنند . برادرم و خواهرم به فكر امام زمان باشيد. بخدا اگر كه فكر و دل خود را به دست او بسپاريد او را خواهيد ديد. از نظر مادى من يك كوله پشتى دارم كه 800 تومان خرده پول هست كه شما بايد از تيپ محمد رسول الله گردان مهندس رزمى گروه دستغيب تحويل بگيريد. اميدوارم تمام اهل خانه مرا حلال كنند مخصوصا مامان. اميدوارم مرا حلال كنى ... خواهرم حجاب خود را حفظ كن تا من از تو راضى باشم ... براى تو فقط مى گويم مرا حلال كنى و درست را بخوان تا مشتى باشى بر دهان امريكا ، حميد و سعيد را به تربيت اسلامى بزرگ كنيد كه آنها خوشبختان اين روزگار خواهند شد ... راستى كمك به جبهه يادتان نرود اگر يادتان برود جبهه وا مى ماند يعنى جبهه مَردم. ديگر بس است. اميدوارم كه از اين نامه ناراحت نباشيد و نگران من نباشيد اگر من شهيد شدم به سعادت رسيدم و اگر نشوم خدا خواسته كه زنده بمانم ولى خوب اين وظيفه من بود كه اين را بنويسم. خداحافظ شما به اميد پيروزى حق عليه باطل