پسری با لباس نظامی پدر
همیشه پدر را در لباس نظامی دیده بود و دلش میخواست بتواند در آن لباس به کشور خدمت کند. مادر شهید با بیان این مطلب میگوید: «چند روز قبل از اینکه از مسجد محله اعزام شود لباسهای نظامی پدر را که پس از بازنشستگی نگه داشته بود مرتب کرد. کمربند پدر را بست و به جبهه رفت. مهدی خط شکن بود و ۶ ماه پس از اعزامش در عملیات دفاع از خرمشهر در شلمچه به شهادت رسید و با همان لباس پدر به خاک سپرده شد. همیشه میگفت مادر دعا کن کنکور قبول شوم، دکتر شوم و حال تو را خوب کنم.»
مادر شهید در ادامه میگوید: «مهدی که شهید شد سخت بیمار شدم. یک روز سرمزارش گله کردم دیدی رفتی و دکتر نشدی؟ خیلی گریه کردم. شب درخواب دیدم که مهدی نشانی دکتری را به من میدهد و میگوید سید خانوم فردا میروی درمانگاه مشیری در سهراه آذری و میخواهی که دکتر اتاق شماره ۵ تو را معاینه کند. فردا به درمانگاهی که اصلاً ندیده بودم رفتم. دکتر اتاق شماره ۵ معاینهام کرد و گفت که در شلمچه خدمت میکردم و با یک نسخه او خوب شدم.»