eitaa logo
شهدا شهرک ولیعصر (عج)
179 دنبال‌کننده
3هزار عکس
20 ویدیو
0 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید عباسعلی رایگان  تاریخ ومحل شهادت 63/12/24 نمازجمعه تهران ,توسط بمب گذاری منافیق در حین نماز جمعه,ساکن خ شهید احمد حسینی ,مزار شهید قطعه 27 ردیف 144 شماره 9
شهید عباسعلی رایگان  تاریخ ومحل شهادت 63/12/24 نمازجمعه تهران ,توسط بمب گذاری منافیق در حین نماز جمعه,ساکن خ شهید احمد حسینی ,مزار شهید قطعه 27 ردیف 144 شماره 9
مختصری از زندگینامه شهید عباسعلی رایگان : شهيد عباسعلي رايگان سال1331 در اراك متولد شد و روز 24 اسفند63 درحالي كه براي حضور در نماز جمعه به دانشگاه تهران رفته بود توسط بمبي كه منافقين كار گذاشته بودند به آرزوي هميشگي اش يعني شهادت دست يافت. شهيد  عباسعلي رايگان از زبان همسرش:همسرم در زمينه تظاهرات ضد طاغوتي خيلي فعال بود. به امام خميني(ره) ارادت خاصي داشت و همه هم ‌و‌غم اش پيروزي انقلاب اسلامي بود. صاحب سه فرزند بودیم, عباسعلي پيش از پيروزي انقلاب و با نداي حق طلب امام خميني(ره) همچون ديگر مردم بيداردل به فعاليت هايي عليه شاه مزدور پرداخت. او پس از شكوفايي پيروزي انقلاب اسلامي نيز درتلاش و تكاپو بود و با كميته انقلاب همكاري ويژه اي داشت و از فعالان انجمن انقلاب اسلامي محل كارش به شمار مي آمد. وي با آغاز جنگ تحميلي به تهيه و جمع آوري كمك هاي مردمي براي رزمندگان اسلام مشغول شد. همسرم پس از انقلاب نيز فعاليت هاي فرهنگي با مسجد انجام مي داد. زماني كه امام خميني(ره) به ايران بازگشتند و كم كم نيروهاي انقلابي پادگان ها را به تصرف خود در مي‌آوردند، او تمام وقت خود را صرف كمك به نيروهاي انقلابي مي ‌كرد. با آغاز جنگ تحميلي، همسرم خيلي علاقه داشت به مناطق جنگي برود اما چون علاوه بر خانواده خودش سرپرست مادر و خواهرهايش بود متقاعد شد كه جهادش درهمين تهران است؛ البته پذيرفت اما هر روز كه به خانه مي آمد، مدام با حسرت مي گفت؛ «فلان دوستم شهيد شد و من هنوز سعادت شهادت نصيبم نشده است.» با آنكه به جبهه نرفت؛ اما خانه ما به يك ستاد و پايگاهي براي تهيه و جمع آوري كمك هاي مردمي براي رزمندگان اسلام تبديل شده بود و به اين شكل در تلاش بود تا نبودش در مناطق جنگي را جبران كند.  به مطالعه علاقه زيادي داشت و قدرت بيان فوق العاده اي داشت. بطوريكه با مهارت با صحبت هايش ديگران را قانع مي كرد. او فردي انقلابي بود و بيشتر دوستانش نيز از تيپ فكري خودش بودند؛اگر با كسي مواجه مي شد كه خلاف عقايدش بود حتما با اوصحبت مي كرد و با توجه به قدرت بيان و اطلاعات بالايي كه بر اثر مطالعه بدست آورده بود تلاش مي‌كرد تا آن فرد را متقاعد كند. شهيد عباسعلي خيلي صبور بود. نه تنها در برابر مشكلاتي كه براي خودش پيش مي‌آمد صبر زيادي داشت. گره‌گشاي مشكلات ديگران نيز بود. افراد زيادي براي حل مشكلشان به همسرم مراجعه مي‌كردند واين رفت و آمدها زمان مشخصي نداشت. گاه پيش ‌آمده بود كه حتي افراد گرفتار ساعت 9 شب نيز براي بيان مشكلاتشان به خانه ما مراجعه مي‌كرد و همسرم با صبر و شكيبايي خاصي به مشكلاتشان گوش مي‌سپرد. عباسعلي در يكي از بانك هاي كشور شاغل بود و البته هميشه در تلاش بود براي همه افرادي كه قصد ازدواج دارند وام ازدواج فراهم كند. گاهي وقتي زندگي مشترك مان با مشكل اقتصادي مواجه مي شد به او گلايه مي كردم و مي‌گفتم: پس زندگي خودمان چه مي‌شود؟ و ايشان مي‌گفت: « به زندگي خودمان هم مي رسيم.» و در يك جمله بگويم كه شهيد عباسعلي همه چيز را براي ديگران مي‌خواست و حق و حقوقي براي خودش قائل نبود. معتقد بود كسي كه براي حل مشكلش به سراغش مي آيد نبايد نا اميد برود. او هميشه تلاشش اين بود كه نان حلال به خانه بياورد. مانند افرادي نبود كه به محل كار برود و سرش را به شكلي گرم كند كه فقط ساعت كاري تمام شود. بلكه بيشتر از حقوقي كه دريافت مي‌كرد براي كارش زحمت مي‌كشيد. شهيد عباسعلي ارادت خاصي به ائمه معصومين(ع) داشت. زماني كه بچه ها بدنيا آمدند به انتخاب اسمشان خيلي توجه مي‌كرد. مخصوصا براي نامگذاري دختر اولمان خيلي اصرار داشت نامش را فاطمه بگذاريم. همسر شهيد از خاطرات لحظات شهادت عباسعلي چنين مي گويد:عباسعلي قبل از شهادتش نامش را براي بازسازي خرمشهر نوشته بود و تصميم داشت به جهاد سازندگي برود؛ اما شهادت زودتر از اين ها به استقبالش آمد. 24 اسفند سال 63 بود و چند روزي بيشتر تا عيد نوروز فاصله نداشتيم. همسرم بيشتر وقت ها در نماز جمعه شركت مي‌كرد و آن روز شنيده بوديم كه صدام اعلام كرده است نماز جمعه را بمباران خواهد كرد. با اين حال او تصميم گرفته بود در نماز جمعه دانشگاه تهران شركت كند. مي‌گفت؛ «اين وظيفه است و بايد برويم. نبايد صف هاي نماز جمعه خالي شود.» يكي از عادت هاي او عيادت از مجروحين جنگ بود و آن روز صبح هم همراه 30 تن از همكارانش به عيادت مجروحين رفت و پس ازآن از ميان آن جمع تنها پنج تن از همكاران همسرم تصميم گرفتند به دانشگاه تهران بروند و در نماز جمعه شركت كنند. طبق روال هميشه همسرم ،معمولا بعد از نماز جمعه تا ساعت 2 بعد از ظهر به خانه برمي گشت؛ اما آن روز هر چه انتظار كشيديم از آمدن ايشان خبري نشد. از راديو شنيده بودم كه انفجاري در نماز جمعه رخ داده است؛ به همين دليل وقتي تا ساعت چهار بعدازظهر همسرم به خانه نيامد، همراه برادرم در بيمارستان ها به دنبالش گشتيم؛
در نهایت پيكر او را در پزشكي قانوني يافتيم. پس از مواجه شدن با شهادت همسرم خيلي شوكه شده بودم و تا چند روز مي گفتم اشتباه شده است و همسرم برمي‌گردد. يك هفته قبل از شهادت هم يكي از دوستان نزديك عباسعلي به شهادت رسيده بود و عباسعلي بسيار ناراحت بود كه دوستانش يكي يكي شهيد مي‌شدند و خودش چنين سعادتي نصيب ش نشده بود. از شهادت عباسعلي چند ماه گذشته بود كه عوامل ترور دستگير شدند و من زمان اعدامشان حضور يافتم. يكي از آنان به من ‌گفت: «از گناه ما بگذريد. من سه بچه كوچك دارم.» و من نيز در جواب به او گفتم: شما به من كه سه بچه كوچك داشتم رحم كردي كه ما به شما رحم كنيم؟ يكي ديگر از عوامل ترور نيز به من گفت: به من وعده پول داده شده بود. همسر شهيد عباسعلي مي گويد: منافقين حتي نگذاشتند فرزندانم خاطراتي از پدرشان داشته باشند. عوامل ترور حتي ايدئولوژي و هدف خاصي نداشتند. كساني كه چنين جنايتي را انجام مي دهند شعور لازم براي انسانيت ندارند و در نتيجه با حيوان تفاوتي ندارند.
همسر شهید رایگان می گوید: عباسعلی همیشه می گفت «دوست ندارم در رختخواب بمیرم. دوست دارم همانند شهید بهشتی از دنیا بروم.» و بالاخره به آرزویش رسید و هم اینک نیز این جمله او روی سنگ مزارش حک شده است. شهید عباسعلی رایگان سال 1341 در اراک متولد شد و روز 24 اسفند63 درحالی که برای حضور در نماز جمعه به دانشگاه تهران رفته بود توسط بمبی که منافقین کار گذاشته بودند به آرزوی همیشگی اش یعنی شهادت دست یافت. تاریخ ومحل شهادت 63/12/24 نماز جمعه تهران
شهید عباسعلی رایگان  تاریخ ومحل شهادت 63/12/24 نمازجمعه تهران ,توسط بمب گذاری منافیق در حین نماز جمعه,ساکن خ شهید احمد حسینی ,مزار شهید قطعه 27 ردیف 144 شماره 9
سروان شهید رضا توکلی در عملیات بدر 63/12/24 در منطقه هورالعظیم ,شرق دجله در رسته مخابرات فرمانده گروهان ارتش بود بشهادت رسیدند
سروان شهید رضا توکلی در عملیات بدر 63/12/24 در منطقه هورالعظیم ,شرق دجله در رسته مخابرات فرمانده گروهان ارتش بود بشهادت رسیدند
بسیجی شهید  حسین آد شیرین  تاریخ ومحل شهادت 65/12/24 شلمچه  کربلای 5 ساکن محله زاهدی از,پایگاه مسجد باب الحوائج,مزار شهید قطعه 29 ردیف 68 شماره 5
بسیجی شهید  حسین آد شیرین  تاریخ ومحل شهادت 65/12/24 شلمچه  کربلای 5 ساکن محله زاهدی از,پایگاه مسجد باب الحوائج,مزار شهید قطعه 29 ردیف 68 شماره 5
شهید والامقام حسین آدشیرین در سال 1346 در خانواده ای متدین و مذهبی در یکی از روستاهای توابع زنجان به دنیا آمد. در همین خانواده بود که علیرغم مشکلات مالی و اقتصادی بخوبی تربیت شد تا رزمنده ای فداکار برای اسلام و میهن اسلامی باشد . او دوران طفولیت را در روستای گغدار شهرستان زنجان طی کرد و پس از آن همراه خانواده به تهران مهاجرت نمود و راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را تا پایان سال چهارم متوسطه در رشته ریاضی فیزیک طی کرد. پیش از شهادت در کنکور سراسری دانشگاهها شرکت کرده بود ولی قبل از اخذ دیپلم عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و از طریق بسیج سپاه اسلامشهر به مناطق جنگی اعزام گردید. وی در تاریخ 24/12/65 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت گلوله دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نائل شد . شهید آدشیرین فردی متدین و آگاه به مسائل عبادی بود و در محل زندگی خود همراه با دوستانش به فعالیتهای فرهنگی و دینی می پرداخت. حتی در تحلیل مسائل سیاسی و مذهبی و تبیین آن به دوستان خود نقش بسزایی داشت.
✅ سردار رشید سپاه اسلام، شهید 🌷 حاج عباس کریمی قهرودی 🗓 ولادت 🌺 ۱ اول اردیبهشت ۱۳۳۶ (شهرستان کاشان، روستای قّهرود) 👈 گذراندن دوران کودکی تا جوانی در روستای قهرود 👈 از مبارزان سیاسی در دوران ستمشاهی پهلوی 👈 متأهل (ازدواج در ۲۱ مهر ۱۳۶۱) 👈 دارای یک فرزند پسر (داوود) 👈 مسئول اطلاعات سپاه ۱۱ قدر 👈 فرمانده تیپ سوم سلمان در لشکر حضرت رسول اکرم 👈 فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلوات الله علیه) بعد از شهادت شهید حاج محمدابراهیم همت 🌷 🗓 شهادت 🌷 ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ 👈 عملیات بدر 🔹 منطقه غرب هورالعظیم، شرق دجله 📍 مزار تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، قطعه ۲۴، در جوار مزار شهید 🌷 دکتر مصطفی چمران (طبق وصیت شهید 🌷)