مختصری از زندگینامه و وصیتنامه شهید عباس چمنی
شهید عباس چمنی در 22/3/1340 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. از همان ابتدا علاقه شدیدی به درس خواندن داشت و نماز خواندن را از پدر و مادر خود فرا گرفت. او به تلاوت قرآن علاقه وافری داشت و به همین منظور در مجالس مذهبی و کلاسهای آموزش قرآن حضور می یافت. به خاطر هوش و استعداد بالایی که داشت ، مقاطع درسی را با نمراتی عالی سپری کرد. او جوانی صالح ، باصداقت ، خوش اخلاق و مقید به احکام و نظام اسلامی بود. شرکت در نماز جمعه ، دعای کمیل پنجشنبه شبها در مهدیه ، هیئات عزاداری و نیز خواندن نماز شب از فضائل معنوی این شهید بزرگوار است. از نظر اخلاقی همواره به افراد ضعیفتر از خود بالاخص به دوستانش در درس کمک می کرد . بدون اینکه کسی بفهمد به بیمارستان می رفت و از بیماران عیادت می نمود و خون خود را به آنان اهدا می کرد . با توجه به شرایط اقتصادی خانواده و به منظور کمک به تامین مخارج آن ، در کنار تحصیل به کار و تلاش پرداخت. در دوران اوج گیری نهضت اسلامی در تظاهرات و حرکتهای مردمی حاضر بود و به توزیع اعلامیه بر علیه رژیم شاه می پرداخت. پس از پیروزی انقلاب نیز در بسیج مسجد فعالیت خود را آغاز نمود تا اینکه جنگ آغاز شد. وی پس از اخذ دیپلم بلافاصله خود را برای خدمت مقدس سربازی معرفی نمود. دوران آموزشی را در پادگان مهرآباد سپری کرد و به هنگام تقسیم نیرو برای ادامه خدمت به تهران منتقل شد که موجب نارضایتی وی گردید. او بار دیگر داوطلبانه خود را معرفی کرد تا به مناطق عملیاتی اعزام شود و این بار بعد از اعزام ، به منطقه جنوب رفت و همراه با لشکر 77 خراسان در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر شرکت کرد. زمانی که خرمشهر به دست رزمندگان اسلام آزاد شد این شهید بزرگوار در ظهر همان روز در درگیری با نیروهای دشمن بعثی به شهادت رسید. فرازهایی از وصيتنامه شهیدعباس چمنى : ... مادر جان ! يك مسلمان واقعى بايد احساس مسئوليت بكند . بلى ما هم دِينى به اين انقلاب و جنگ داريم ، ما نبايد آنقدر بى تفاوت باشيم . شما بايد خيلى خوشحال باشيد از اينكه من به جبهه رفتهام من در درجه اول براى رضاى خدا و در درجه دوم براى آزاد كردن وطنم به اينجا رفتهام ... واقعا اينجا آدم خيلى چيزها ياد مىگيرد اينجا نه ديگر زندگى تجملاتى مىباشد و نه چيزهاى ديگر . اينجا بايد روى خاك بخوابى و آب داغ بخورى و چيزهاى ديگر . نمىدانيد در اينجا آدم خود را مىتواند پيدا كند و به خدا نزديك مىباشد . مىخواهم چون رود روان باشم . ماندن و گنديدن مثل مرداب را نمىخواهم . انشاء الله بزودى خرمشهر (خونين شهر آزاد مىگردد ) و ما پيروز مىشويم .
شهید عباس چمنی: ما نباید آنقدر بی تفاوت باشیم شما باید خیلی خوشحال باشید از این که من به جبهه رفته ام من در درجه اول برای رضای خدا و در درجه دوم برای آزاد کردن وطنم به اینجا رفته ام.
مادر جان!....
نمی دانی در اینجا آدم خدا را می تواند پیدا کند. و به خدا نزدیک می باشد. می خواهم چو رود روان باشم ماندن و گندیدن مثل مرداب را نمی خواهم. ان شااله هم به زودی خرمشهر
(خونین شهر آزاد میگردد) و ما پیروز می شویم
فرازی از وصیتنامه شهید حسین بیژنی:
بنام خداوند بخشنده مهربان وبنام افریننده تمام هستی که به ما جان داد تا هر وقت خواست بستاند .بسم رب الشهدا والصدیقین .هما نا انان که ایمان اوردن وانان که هجرت کردند در راه خدا ,انان دارند رحمت خدا را, وخدا امرزنده مهربان است .هیچ میدانی که امروز(ایران) مورد هجوم تمام ابر قدرتها مخصوصا شیطان بزرگ امریکای جنایتکار قرار گرفته است و مسولیت ما دفاع از قران ونثار خون خود برای مکتب سرخ امام خمینی این رهبر بحق مستضعفین جهان است,پس ما قیام کرده ایم تا تورا برپا داریم واین ظالمان زمان را محو ونابود کنیم .امروز دست شیطان بزرگ وابر جهانخواران امریکایی پلید از استین صدام بیرون امده است تا مانع صدور انقلاب شکوهمند اسلامی ایران شود ولی ما میرویم تا این جرثومه را از سر راه انقلاب بر داریم وحکومت ستم کشیدگان را تحقق بخشیم.من یک چیزی را به تمام دوستان واشنایان سفارش میکنم وان حمایت از خمینی وخط سرخ روحانیت مبارز,است که تصیمیم گرفته است که پرچم اسلام را در سراسر عالم برافراشته دارند واگر میخواهید روح من شاد باشد پیرو خط امام وهر چه که امام میفرمایند اطاعت کنید وبرای من گریه نکنید که من نمرده ام بلکه زنده هستم ودر پیش خدای خود روزی میخورم .والسلام .حسین بیژنی