شهید محمدجواد زینالی در سال 1343 در محله مهرآباد جنوبی تهران به دنیا آمد. پدر به هنگام تولد، نامش را در شناسنامه پرویز ثبت کرد. او دوره ابتدایی را در مدرسه نظام مافی گذراند و دوره راهنمایی را نیز با موفقیت به پایان رسانید. از همان دوره نوجوانی به پدر شکایت می کرد که چرا نامی غیر از نام ائمه اطهار(ع) بر وی نهاده اند. پس از پیروزی انقلاب با مطالعه کتابهای مذهبی اثرات معنوی در وجودش جلوه گر شد و با حضور در مسجد امام هادی(ع) در بسیج به فعالیت پرداخت. او در دعاهای کمیل ، توسل ، نمازهای جماعت و نماز پرصلابت جمعه دانشگاه تهران حضور همیشگی داشت و با ارشاد و امربمعروف و نهی از منکر نزدیکان به وظیفه شرعی خود عمل می کرد. با توجه به شرایط پیش آمده و آغاز جنگ تحمیلی حضور در جبهه را بر هر کار دیگری مقدم شمرد لذا با ترک مدرسه عازم جبهه شد و پس از شرکت در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به خانه بازگشت. حضور در جبهه تحول خاصی در او بوجود آورد. عاشق امام بود و در بین شخصیتهای کشور علاقه خاصی به شهید بهشتی داشت. در این زمان اصرار و تاکید او برای تغییر نامش بیشتر شد تا اینکه توانست نام خود را در شناسنامه به محمدجواد تغییر دهد. با این نام جدید بار دیگر عازم جبهه شد. برادر شهید نقل می کند : قبل از رفتن به جبهه با او صحبت می کردم گویی او از همه چیز دنیا گذشته بود و هیچ چیز نمی توانست انگیزه ای برای ماندن او در خانه باشند. یکی از دوستان وی می گوید : محمد جواد می گفت بار اول که به جبهه رفتم چون از دنیا دل نبریده بودم شهید نشدم. این شهید والامقام سرانجام در تاریخ 12/5/62 به جمع کاروان شهدا پیوست و در منطقه حاج عمران در جریان عملیات والفجر 2 به دیدار معبود خود شتافت و به آرزوی دیرینه اش رسید. گزيده‌اى از وصيتنامه شهيد محمدجواد زينالى : ... خدايا ، تو خود شاهدى كه بخاطر تو به جبهه آمدم و در راه رضاى تو با كافران و دشمنان اسلام مى‌جنگم. خداوندا ، تو شاهد باش كه در اين زمان ، فريادرس زمانه و پير جماران خمينى كبير كه نداى هل من ناصر را سر مى‌دهد را لبيك گفته و به جبهه عاشقان عارف آمدم تا فرمان امام را كه فرمان توست اجرا كنم. بارالها ، پروردگارا ، من نمى‌دانم چطور تو را شكر و سپاسگزارى كنم كه يكبار ديگر درهاى رحمت و كرمت بر من باز شد. تا بار ديگر به جبهه آمده و امام و اسلام را يارى ، دشمنان اسلام را نابود و رضاى تو را حاصل نمايم. اى خداى كريم و اى مهربانترين مهربانان از تو مى‌خواهم كه به من صبر و استقامت عطا فرمايى تا با قدمهاى استوار به جنگ با كفر روم و نيز اخلاصى عطا كن كه تا آخرين لحظه عمرم فقط در راه تو و به خاطر تو جهاد كنم. اى ملت عزيز ايران ... بدانيد هر قطره خون شهيد مسئوليت بسيار سنگينى بر دوش شما مى‌آرود كه بكوشيد اين حق را ادا كنيد. از شما خواهانم كه در نمازجمعه‌ها و دعاها ( دعاى‌كميل - دعاى ندبه - دعاى توسل و ... ) شركت كنيد و براى امام و رزمندگان و مجروحين و اسرا و ديگر خادمان به اسلام دعا كنيد ... اين وصيتنامه را لحظه‌اى مى‌خوانيد كه من در كنار شما نيستم ، پس دعا كنيد كه انشاءالله در كنار شهداى كربلا و حضرت سيد الشهدا آقا امام حسين (ع) در بهشت جاويدان باشم. پيامم به برادران بسيج اين است كه اين سنگر انقلاب را خالى نگذارند و با شركت در نگهباني ها و حضور در نمازجماعتها و دعاها و جلسات بسيج هر چه بيشتر اين نهاد مظلوم را يارى كنند. برادران بايد توجه داشته باشند كه يك بسيجى بايد خود را در (كلاس بسيج) از اخلاق بد دور و اخلاق كامله را در خود پرورش دهد تا لياقت بسيجى بودن را داشته باشد . از همه اهل خانواده تشكر مى‌كنم مى‌خواهم كه مرا حلال كنيد و از پدر و مادر عزيز و مهربانم بخاطر زحمات طاقت فرسايى كه در پرورش من كشيدند تشكر مى‌كنم و بايد افتخار كنيد كه پدر و مادر چنين فرزندان عاشق به شهادت هستيد. ولى اين را بايد بدانيد كه من فقط يك امانت الهى بودم كه خداوند به شما سپرده بود.
186 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
25 ویدیو
0 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا