مختصری از زندگی نامه شهید محرم خوش بیان: در اردیبهشت ماه سال 43 در جنوب تهران و در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود و در کانون گرم خانواده رشد کرد تا اینکه در سن هفت سالگی به مدرسه رفت و در مدرسه نیز دانش آموزی فعال، منظم و درس خوان بود. پدر و مادر از همان دوران کودکی او را به خواندن نماز ترغیب می کردند و به امام حسین(ع) هم عشق می ورزید. پس از دوران ابتدایی و در دوره راهنمایی با موج توفنده حرکت انقلاب اسلامی به رهبری امام امت مواجه شد و با تمام عشق وعلاقه در جریانات انقلاب از جمله تظاهرات و راهپیمایی ها، همکاری با مسجد محل حضور یافت. وی عصرها بعد از تعطیلی مدرسه از شهرک ولی عصر محل سکونتش، با موتور به جوادیه می رفت تا پدرش را از سر کار به خانه بیاورد، شبها نیز شعار مرگ بر شاه را بر پشت بام خانه سرمی داد و یا در تظاهرات شبانه بر علیه رژیم شاه شرکت می کرد. اوج تلاشهای او در روزهای 21 و 22 بهمن سال 57 بود. آن روزها از مسجد تا قلب بازار و نقاط مختلف شهر در امر کمک رسانی، ساختن سنگر، سوزاندن لاستیک و امداد به مجروحین فعال بود. با طلوع خورشید انقلاب اسلامی شهید خوش بیان در گروه مقاومت مسجد محل ثبت نام کرد. البته این نام نویسی به سادگی صورت نگرفت. ابتدا به علت سن کمی که داشت موافقت نکردند ولی با تلاش و پیگیری زیاد موفق شد بعد از گذراندن دوره ای شش ماهه به عضویت گروه مقاومت محله درآید و از آن زمان سلاح بر دست گیرد و از میراث خونبار انقلاب اسلامی دفاع کند. در دل شبهای تیره و در هوای سرد زمستانی و گرمای سوزان تابستان با هوشیاری از نوامیس و امنیت مردم حراست می کرد و در این وظیفه بنا به گفته دوستانش حتی لحظهای خستگی به خود راه نمی داد. محرم علاوه بر مسئولیت کتابخانه مسجد امام حسین(ع) و فعالیت در این زمینه، در مراسم عبادی سیاسی نمازجمعه، دعای کمیل، دیدار از خانواده های شهدا نیز شرکتی فعال داشت و در مدرسه نیز خارج از ساعات درسی در انجمن اسلامی فعالیت می کرد. با شروع جنگ تحمیلی انگیزه های او وسیعتر شد و دفاع از کیان میهن اسلامی را بر هر چیز دیگر مقدم دانست و به پدرش گفت: من چه چیز از این جوانها که در راه خدا در جبهه شهید می شوند کمتر دارم! چرا ما به جبهه نرویم؟ مگر آن جوانان برای این کشور به جبهه نمی روند و خون نمی دهند! پس چرا من نروم؟ سرانجام با اصرار فراوان اعضای خانواده را راضی نمود و در مدرسه ای که درس می خواند برای رفتن به جبهه نام نویسی کرد و بعد از چند روز به جبهه اعزام شد. یکی از دوستانش هم بعنوان تیربارچی همراه او بود. هر دو با هم به جبهه رفتند و این رفتن دو ماه بطول انجامید تا اینکه با اصرار خانواده برای دیدار به تهران آمد. وقتی به میان خانواده پا گذاشت گویی متعلق به جای دیگری بود و حالتی عرفانی داشت. اعضا خانواده نمی خواستند حتی یک لحظه از او جدا شوند ولی او بعد از سه روز قصد بازگشت نمود. این بار کوله بار سفر را بست و با حالتی خاص با همه خداحافظی کرد که گویی می خواهد برود و دیگر نیاید. در کلام آخر رو به تمام اعضای خانواده کرد و با آن صمیمیت دوست داشتنی گفت: اگر این جنگ برای سالها طول بکشد من هستم و اگر به کشورهای دیگر هم بروند من نیز می روم و تا آن موقع نمیآیم. مادر و پدر! دیگر منتظر من نباشید چون ما می خواهیم به خط برویم و تقاص خون این شهیدان را بگیریم. سرانجام در میان نگاه پر امید مادر و دعای اعضا خانواده عازم جبهه جنوب شد و پانزده روز بعد خبر شهادتش را در تاریخ 61/2/10 در جبهه خرمشهر دادند
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید محرم خوش بیان تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 خرمشهر عملیات بیت المقدس.ساکن خ حیدری جنوبی از پایگاه بسیج مسجد امام هادی (ع) مزار شهید قطعه 26 ردیف 27 شماره 35
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
بسیجی شهید محرم خوش بیان تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 خرمشهر عملیات بیت المقدس.ساکن خ حیدری جنوبی از پایگاه بسیج مسجد امام هادی (ع) مزار شهید قطعه 26 ردیف 27 شماره 35
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
جاویدالاثر شهید احمد مختاری تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 خرمشهر عملیات بیت المقدس ,ساکن خ شهید احمد حسینی,کوچه شهید حبیبی
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
جاویدالاثر شهید احمد مختاری تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 خرمشهر عملیات بیت المقدس ,ساکن خ شهید احمد حسینی,کوچه شهید حبیبی
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
مختصری از زندگینامه جاویدالاثر احمد مختاری:
شهید احمد مختاری متولد ۱۳۴۰/۳/۱۵ تهران می باشد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی (۱۳۵۹) به خدمت مقدس سربازی رفت و همراه تیپب ۵۸ تکاور ذوالفقار راهی جبهه های غرب و جنوب شد. علاقه ی وافرش به رهبری امام خمینی به حدی بود که هیچ تعلقی وی را از ادامه جنگ باز نداشت. در سال ۱۳۶۰ به گیلانغرب، و اواخر همان سال به منطقه جنوب اعزام گردید. در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰ در منطقه جاده ی اهواز _خرمشهر، در مرحله اول عملیات بیت-المقدس (آزادی خرمشهر) جاوید الاثر گردید و تاکنون خبری موثق از ایشان به دست نیامده است.
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
جاویدالاثر شهید احمد مختاری تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 خرمشهر عملیات بیت المقدس ,ساکن خ شهید احمد حسینی,کوچه شهید حبیبی
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
شهید احمد مختاری در کنار پدر در حال خواندن قرآن (نوروز 1361)
روی بنما پاره تن وقت هجران تا به کی؟
هر شب یلدایی ام، بی ماه تابان تا به کی؟
دل همه احوال یادت جان جانانم بیا
بی وفایی کردنت بر حال زاران تا به کی؟
(شاعر: سید شهرام عقیلی)
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
تکاور شهید مجید اشتری تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 آبادان عملیات بیت المقدس ,ساکن خ شهید شعبانعلی عسگری پشت پاسگاه ولیعصر,مزار شهید قطعه 26 ردیف 46 شماره 46
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
تکاور شهید مجید اشتری تاریخ ومحل شهادت 61/2/10 آبادان عملیات بیت المقدس ,ساکن خ شهید شعبانعلی عسگری پشت پاسگاه ولیعصر,مزار شهید قطعه 26 ردیف 46 شماره 46
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
وصیتنامه شهید مجید اشتری :
پدر و مادر بزرگوارم! اكنون كه نداى حق را لبيك گفته و به سوى معبود خود بازمىگردم، از خداوند متعال كه هدفم از شركت در جبهه برگشت به سوى او بوده مىخواهم تا شهادتم را قبول نمايد.
اانا لله و انا اليه راجعون. همه چيز از اوست و بازگشت همه بسوى اوست. پدر و مادر بزرگوارم! اكنون كه نداى حق را لبيك گفته و به سوى معبود خود بازمىگردم، از خداوند متعال كه هدفم از شركت در جبهه برگشت به سوى او بوده مىخواهم تا شهادتم را قبول نمايد. پدر و مادر عزيزم! آرزو دارم كه در خوشحالى به شهادت رسيدن من شريك باشيد و از شما خواهش مىكنم كه براى من گريه نكنيد. من به بزرگترين آرزوى خودم رسيدم.
اى پدران و مادران و خواهران و برادران شهيد داده !خواهش مىكنم كه به وصيت تمام شهدا عمل كنيد و افتخار كنيد كه عزيزتان شهيد شده. پدرجان مىدانم كه از ميان شما رفتنم برايتان مشكل است ولى بايد افتخار كنى كه به نداى رهبر مستضعفان جهان به يارى اسلام شتافتم و توانستم تا قطرهاى از درياى خون بيكران هزاران شهدا باشم.
عزيزان! امام را تنها نگذاريد و به فرمايشات ايشان عمل كنيد. آرزو داشتم كه امام را از روبرو زيارت كنم ولى چه كنم كه موفق نشدم ولى از شما خواهش مىكنم كه خوشحال باشيد. من به تمام ايرانيان حزب اللهى وصيت مىكنم راه پاك اين شهدا را ادامه داده و تا آزادى قدس عزيز و رهايي مردم ستمديده و رنج كشيده فلسطين مبارزه را ادامه دهيد و قدس را از شر مزدوران صهيونيست و امپرياليست رها سازيد تا اسلام عزيز را سربلند و پيروز سازيد. وصيت من ادامه راه پاك شهدا و انبياست.
جهاد را تا پيروزى نهايي ادامه دهيد انشاءالله كه پيروزى با شماست. در حالى كه وظيفه شرعى من در حال حاضر جهاد براى دفاع از دين و مملكتم مىباشد پس من مىجنگم ،بكشم و كشته شوم شايد كه خون من و شما امت ستمديده سيل گردد و جهانخواران را در خود غرق كند. اگر اين خون باعث شود تا كشورى آزاد از يوغ ستم گردد و يك ملت دوباره جان بگيرد و روى بدكاران سياه شود پس چه باك دارم از دادن اين خون بىارزش در راه ميهن و دين و ملت.
خداوندا! امام خمينى امام امت ما را در پناه خود محفوظ بگردان. ظهور امام زمان را تعجيل بفرما. ملت اسلام را سرافراز و حكومت اسلام را در سراسر جهان بر پا بفرما.
@javad20jj کانال شهدای شهرک ولیعصر
مختصری از زندگینامه شهید مجید اشتری
تاریخ تولد 1342 تهران
تاریخ شهادت: 10/02/1361
محل شهادت: محور آبادان خرمشهر
مجید اشتری در سال 1342 در یک خانواده مذهبی در جنوب تهران دیده بر جهان گشود. او از همان کودکی فرزندی لایق و شایسته برای خانواده بود. دوره ابتدایی را در دبستان آقابیگی و دوره راهنمایی را در مدرسه داود فلاح گذراند. در همان دوران بود که برای کمک به مخارج خانواده مشغول به کار شد. او به ادای نماز بسیار تقید داشت و هیچگاه نمازش ترک نمیشد. مکبر مسجد محل بود. در همان دوره راهنمایی در تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت میکرد و آرزویش این بود که روزی ملت ایران به رهبری امام خمینی پیروز شود. تا اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به وقوع پیوست. او در آن زمان به پاسداری و نگهبانی از محل میپرداخت و همزمان با تحصیل در دبیرستان سلمان فارسی عضو بسیج مسجد سیدالشهدا شد تا بتواند حافظ ارزشهای نظام اسلامی باشد. شرکت در جلسات مذهبی و هیئات از دیگر برنامههای او بود. وی در سال سوم رشته اقتصاد درس را رها کرد و بلافاصله وارد آموزشگاه گروهبانی ارتش شد. بعد از 8 ماه با درجه گروهبانی وارد تیپ 23 کلاه سبزها گردید و مدت 4 ماه در کردستان با مزدوران منافق به ستیز پرداخت. پس از بازگشت، مجدداً با رسته نظامی خود به جبهه جنوب اعزام شد و هفت ماه در خرمشهر و آبادان حضوری فعال داشت. در آخرین مرخصی که به خانه بازگشت به نزدیکان گفت: این دفعه آخر است که به مرخصی آمدهام و امیدوارم این بار که رفتم به سوی امام حسین (ع) بروم و به لشکر امام حسین (ع) بپیوندم. او سرانجام در تاریخ 10 اردیبهشت 1361 در 19 سالگی در عملیات بیتا