eitaa logo
جواد قلی یان امیری
327 دنبال‌کننده
251 عکس
240 ویدیو
1 فایل
﷽ «‏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» تنها کانال رسمی بنده . سخنران و مدرس حوزه علمیه و دانشگاه. مبلغ امور دینی.♥️🍃 هماهنگی جلسات 👇🏻 09394338906 @haj_adil
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 داستان کوتاه 🌷 خیانت در امانت ممنوع! شخصی خوابی دیده بود. به حضور امام صادق (ع) رسید و خوابش را به حضرت عرض کرد. امام (ع) در تعبیر خواب آن مرد فرمود: تو قصـد داري کسـی را در زنـدگی فریب دهی؟! از خـدا بترس. همان خدایی که تو را آفریده و سـپس می میراند. او به امام عرض کرد: شهادت می دهم که تو علم را از سرچشـمه واقعی و مخزن آن فرا گرفته اي. راست فرمودي. اینـک مـاجرا را می گویم. یکی از همسایگانم می خواهـد ملکش را بفروشـد. چون خریداري غیر از من ندارد، من قصد داشـتم به قیمت خیلی کم آن را بخرم. امام (ع) فرمود: همسایه ي تو از شیعیان ماست؟ گفت: آري. اما اگر از دشمنان شما بود، آیا صحیح بود او را بفریبم؟ امام فرمود: امانت را از هرکس گرفته اي، اگر چه قاتل امام حسین (ع) باشد، به او برگردان و همچنین هرکس امید خیرخواهی از تو دارد، به او خیانت نکن. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 153 ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. همه ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟ اما مرگ بدترین اتفاقی نیست که ممکن است برایتان رخ دهد…» بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، از درون بمیريد. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 موشکافیِ عیوب مردم سعی نکنیم انقدر از دیگران ایراد بگیریم که عیب‌های خودمون رو یادمون بره. حواسمون به خودمون باشه ؛ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ(مائده/۱۰۵) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقبِ خودتان باشید! و خودتان را حفظ کنید! هیچ وقت؛ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُم‏(حجرات/۱۱) به عیبجویی از یکدیگر مپردازید. اگر خیلی دقیق و تیزبین هستیم، بهتره عیب‌های خودمون رو پیدا کنیم و برطرف کنیم. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🔹 از علی آموز ... ✅ راه عملی آمادگی برای مرگ چیست؟ 🌷 کسی از علی بن ابیطالب (ع) پرسید: آمادگی برای مرگ به چیست؟ حضرت فرمود: به 1️⃣ انجام 2️⃣ ترک 3️⃣ داشتن خصلتهاى نيك. با رعايت اين امور، ديگر آدمى را چه باك كه او به سراغ مرگ برود يا مرگ به سراغش بیايد. به خدا سوگند پسر ابىطالب را باكى نيست كه خودش به سراغ مرگ برود يا مرگ به سراغ او بیايد. 📖 و قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَالَ أَدَاءُ الْفَرَائِضِ وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ الِاشْتِمَالُ عَلَى الْمَكَارِمِ ثُمَّ لَا يُبَالِي أَ وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ مَا يُبَالِي ابْنُ أَبِي طَالِبٍ أَ وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ. 📚 امالی صدوق، ص 110 ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
. 📌اهمیت محاسبه در طول شبانه روز 🔰 علامه طباطبائی : در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این ۲۴ ساعت چگونه بر شما گذشته. اهل محاسبه باشید. 🔰 همان‌طور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب می‌کند ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته، چه چیزی اندوخته‌اید، چه گفته‌اید. 🔰 یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی‌ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود، خدا را شاکر باشید تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 ✍پدر ابوسعید ابوالخیر عطار ثروتمندی بود. خانه‌ای داشت که در تمام دیوارهای آن، اسم سلطان محمود را نوشته بود. سلطان محمود به خانه او رفت و آمد داشت. ابوسعید در نوجوانی به پدر گفت: برای من اتاقی درست کن می‌خواهم در آن زندگی کنم. پدرش ساخت. ابوسعید در تمام دیوارهای آن کلمه الله را نوشت. 🔸پدرش گفت : پسرم چرا الله نوشتی اگر سلطان محمود خانه من بیاید ترسم بر من خشم گیرد. ابوسعید گفت : پدر هر کس اسم سلطان خویش بنویسد من هم اسم سلطان خویش نوشتم. اگر سلطان من (الله) مرا دوست داشته باشد، سلطان تو را توان خشم گرفتن بر من نیست و اگر سلطان من تو را دوست نداشته باشد سلطان تو را قدرت نگه داشتن از خشم سلطان من نیست. 🔹پدر را این حرف فرزند شگفت آمد و راه خود عوض کرد و شاگرد پسر در راه معرفت شد. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 باید شبیه گیاه پیچک باشیم گیاهان پیچک به ستونی تکیه میدن و بلند میشن. ما هم اگر میخواهیم با روبه‌رو شدن به مشکلات، پخشِ زمین نشیم و احساس عجز و ناتوانی نکنیم، باید به یک چیزی تکیه بدیم. تکیه گاه مومن، خداست. خدا، آدمهای مومن رو به حال خودشون رها نمیکنه. بلکه دست اونا رو میگیره. وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما و خداوند یار آنها خواهد بود برای اینکه خدا دستمون رو بگیره و بلندمون کنه، فقط کافیه مومن باشیم و بر خدا توکل کنیم وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ‌ پس مؤمنان تنها به خدا توكّل كنند. سوره آل عمران، آیه ۱۲۲ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 همه فکر می‌کنند که فرمول عجیب وغریبی باید وجود داشته باشد تا زندگی شان دستخوش تغییرات عمیق شود... ولی بسیار ساده است همه چیز از احساس واندیشه وباور مان آغاز می شود... احساست را عالی کن باورهایت را تغییر بده. خیرو خوشی دیگران را بخواه.. افکار منفی را آرام آرام از بین ببر... اهدافت را واضح کن .. آنوقت زندگیت همانی میشود که میخواهی. ‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده "ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است، و اون دو آیه اینها هستند: وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ وای بر کم فروشان... وَیْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ وای بر عیبجویان طعنه زننده... اولی در مورد مال مردم دوم در مورد آبروی مردم... مراقب هر دو باشیم. ‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 هنگامی که خواستی درباره ی کسی قضاوت کنی مطلبی را به یاد داشته باش: برای قضاوت کردن همیشه وقت هست.اما هنگامی که قضاوت تو اشتباه باشد دیگر هیچگاه نمی توانی آن را از قلب شخصی که درباره اش قضاوت نادرست کردی پاک کنی. ‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 برای خودت یک دایره ی اعتماد درست کن: آنهایی که مهم هستند را بگذار درون دایره، کم اهمیت ترها را روی خط و باقی را بیرون از این دایره فرضی تصور کن. هر وقت کسی حرفی به تو زد که خاطرت رنجید ببین کجای دایره ات هستند؟؟ جزو افراد مهمند یا نه فقط هستند . آیا براستی ارزش دارد از کسانی که برایمان اهمیتی ندارند برنجیم !؟ چرا بگذاریم آدمهای کم اهمیت زندگیمان ، ما را ناراحت کنند حتی برای ثانیه ای!؟ یادمان باشد وقتی دیگران بدانند که نمیتوانند ناراحتتان کنند، دیگر تلاشی هم برای ناراحت کردن شما نمی کنند. این راز آرامش است یک دایره فرضی! ‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 در شهر واعظی بر منبر می‌رفت و مردم در پای منبر او زیاد می‌نشستند. واعظ دوستی داشت که به او می‌گفت: «به این جمعیت زیاد نگاه نکن! برای بسیاری از این نفرات، فقط سخنِ تو شیرین است و گوش می‌کنند و می‌روند و اهل عمل نیستند.» روزی واعظ از مسجد بیرون آمد. با دوست خود بیرون از مسجد ایستاده بود، مردی از مسجد بیرون آمد و در دست خود کیسه‌ای زر داشت. دوست واعظ پرسید: «ای عمو! کجا می‌روی؟» گفت: «می‌خواهم سفر بروم و کیسه زرم را به زرگر به امانت بسپارم.» دوست واعظ گفت: «آن‌ را نزد من امانت بسپار.» مرد گفت: «تو را نمی‌شناسم.» گفت: «به واعظ مسجد بسپار.» مرد گفت: «زرگر بهتر است و کارش این است، واعظ کارش منبر است.» دوست واعظ پرسید: «مگر واعظ طلای تو را می‌دزدد؟» پیرمرد، سری در زیر برد و آرام گفت: «نمی‌دزدد، ولی اگر دزد طلای مرا از خانه او بدزد، زرگر می‌تواند خسارت بدهد ولی واعظ ندارد.» پیرمرد رفت و دوستِ واعظ به واعظ گفت: «به چشم خود دیدی آن‌چه را که می‌گفتم؟» این مردم تو را امین نمی‌دانند که کیسه‌ای زر به تو امانت دهند، پس چگونه انتظار داری تو را امین دانسته و حرف‌های تو را خریدار باشند؟!! این جماعت فقط به دنبال ریا و تظاهرند. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan